به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا پیروزمجتهد زاده استاد دانشگاه و کارشناس مسایل بین الملل در گفت و گو با خبرآنلاین تصریح کرد که وقتی 1+5 میگوید ایران تا 5 درصد غنیسازی کند یعنی تلویحا این موضوع را پذیرفته ولی این عبارت که ایران حق غنی سازی دارد در متن توافقنامه نیامده است.
مشروح این گفت و گو در ادامه میآید:
در سخنرانیهایی که مسوولین ایرانی و آمریکایی پس از نهایی شدن توافقنامه داشتند یک سوتفاهم و سو تعبیری درباره مسئله به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی ایران در داخل کشور از سوی دوکشور به وجود آمده است. طرف ایرانی میگوید 1+5 حق غنی سازی را به رسمیت شناخته است اما طرف غربی میگوید چنین چیزی در توافقنامه نیامده است. این سوتفاهم ناشی از چیست؟
برای من جای بسیار تاسف دارد که عدم دقت در تعبیر و تشریح اینگونه مسایلی که بسیار هم حساس هستند سبب بروز سوتفاهم هایی می شودکه نمی تواند به گسترش همکاری ها کمک کند. آن چیزی که در ایران مطرح شد یک تفسیر تلویحی بود. ایران ادعا نکرد که در این قرارداد حق غنی سازی ما را به رسمیت شناخته یا نشناخته شده است. در حقیقت بحثی که مطرح شده است این است که در این قرار داد حق غنی سازی ما به صورت تلویحی به رسمیت شناخته شده است. وقتی این قرارداد تایید می کند که ایران می تواند تا 5 درصد به غنی سازی بپردازد. در حقیقت به صورت تلویحی حق غنی سازی را به رسمیت شناخته است و اصلا لزومی نبود که این بحث مطرح شود. از سوی دیگر رئیس جمهور آمریکا از این بحث تلویحی سو استفاده کرد. او برای توجیه وضع خود برای اسراییل دستپاچه شد و گفت که چنین مطلبی در قرارداد منعکس نشده است. البته این هم درست است. ما در قرارداد جمله ای که 1+5 حق غنی سازی را به رسمیت شناخته است را نداریم. ما هم چنین ادعایی نکردیم. اصلا لزومی هم به مطرح شدن این مسئله نیست چراکه وقتی در قرار داد به ایران این حق داده میشود که تا 5 درصد در خاک خود غنی سازی کند در حقیقت این حق به رسمیت شناخته شده است. این مبتنی بر حقی است که ایران از قبل داشته و توسط جامعه بین المللی به رسمیت شناخته شده است. این قرارداد فقط روی میزان و درصد غنی سازی بحث می کند و نه اصل آن. به این ترتیب آنچه که به وجود آمده است یک سو تفاهم است. طرف آمریکایی این دقت را نداشته است که آنچه که در تهران صحبت میشود خطاب به ملت ایران است نه دولت آمریکا. اگر آمریکاییها به این مسئله دقت میکردند وارد چنین بحثهایی نمیشدند. چنانکه وقتی آمریکاییها هم میگویند ما چنین مطلبی را در قرارداد نیاوردهایم ، ما باید درک کنیم که مخاطب او ملت آمریکاست نه ما. آن ها هم در شرایطی هستند که باید سعی کنند نگذارند مطالب و مباحثی مطرح شود که گرفتار اسراییل ولابی یهودی و کنگره بشوند. من واقعا متاسف هستم که در نتیجه یک سوتفاهم ما شرایطی را ایجاد کردیم که غرب یا آمریکا بیاید و درباره اصل تردید ناپذیر و دائمی حق غنی سازی ایران که سالهاست به رسمیت بین المللی رسیده است تردید ایجاد میکنیم. امیدوارم که حداقل در داخل به ایران به این بحثها خاتمه داده شود.
برخی معتقدند که ما امتیاز زیادی از غرب نگرفتیم و به در مقام تشبیه این قرار داد را به ترکمانچای تعبیر میکنند. آیا واقعا این قرارداد متضمن حقوق ایران است؟
من فکر می کنم این نگاه بسیار بی انصافی است. می گویند که در این قرارداد چیزی نداده ایم و چیزی نگرفته ایم و آن را به ترکمانچای تشبیه می کنند. چنین بحثی شدیدا مخالف اصل انصاف و حقیقت گرایی است. اگر ما فرض را بر این می گذاریم که چیزی نگرفته و چیزی نداده ایم چگونه میشود آن را با ترکمانچای مقایسه کرد که ما همه چیزمان را دادیم، ما خاکمان، وطنمان و حق استقلال مان را دادیم. طبق ماده 7 ترکمانچای روسیه را به عنوان وصی و وکیل و قدرت استعمار کننده خودمان به رسمیت شناختیم. آیا این انصاف است که قراردادی را که چیزی نداده و نگرفته ایم را با ترکمانچای مقایسه کنیم؟!
ما در این قرارداد امتیازهای بزرگی ندادیم و امتیازهای بزرگی هم نگرفتیم، اگرچه آنچه که گرفتیم برای این مرحله از زندگی بسیار خوب است. دوستان عزیزمن باید توجه داشته باشند که ما با این قرارداد یک امتیاز بسیار بزرگ به دست آورده و یک حاصل بسیار بسیار بزرگ تحصیل کرده ایم و آن هم عبارت است از شکستن بن بست 35 ساله گذشته که آمریکا و انگلیس در زندگی بین المللی ما ایجاد کرده بودند. با شکستن این بن بست ما در شرایطی قرار گرفتیم که از این به بعد بتوانیم با محاسبه درست ، برنامه ریزی درست و دیپلماسی موثر که در این مرحله به ثبوت رسید وارد مرحله استیفای همه حقوق حقه خودمان بشویم.