راهکار جامعه زنان برای این مشکل، علاوه بر بردن فرزندان به سر کار یا گرفتن مرخصی این بوده که آنها را نزد اقوام یا آشنایان خود بسپارند. این موضوع البته در همه موارد جواب نمیدهد و از این روست که مسوولانی چون مولاوردی، معاون زنان رییس جمهور پیشنهاد اعطای مرخصی به زنان شاغل را داده است. با این حال به نظر میرسد در طرح مساله و به تبع پاسخهایی که داده شده، یک فرض نادرست وجود دارد.
در مشکل، سردرگرمی مادران شاغل در روزهای تعطیلی مدارس و مهدهای کودک این فرض وجود دارد که نگهداری از فرزند صرفا کاری زنانه و مادرانه است. در صورتی که چنین مسالهای نه در آیین اسلامی و نه در قوانین موضوعه وجود دارد. فرزند نتیجه ازدواج زن و مرد است و هر دوی آنها نسبت به او مسوول هستند. درست است که طبق قراردادی نانوشته یا در برخی موارد، تقسیم کار بین زن و مرد و با توجه به حضور بیشتر مردان در عرصه فعالیت اقتصادی و نیز دلبستگی بیشتر فرزندان به مادران در سنون طفولیت، این وظیفه بر عهده زنان گذاشته شده اما این به آن معنا نیست که این وظیفه سراسر بر عهده زنان است و این مشکل، مشکل مادران است.
این نکته نه یک رویکرد روشنفکرانه به ماجرا که عین قوانین موضوعه در کشور ماست. در سند حقوق و مسوولیتهای زنان در کشور که به نوعی سند مادر در حوزه زنان است اگر چه مسووليت حضانت و تأمين امنيت رواني و عاطفي فرزندان و تربيت شايسته ديني و اخلاقي آنان برعهده زنان گذاشته شده اما بلافاصله بعد از آن حق برخورداري از حمايت و مشاركت همسر در تربيت فرزند هم ذکر شده است. پس چه خوب است که مشکل فوق الذکر را مشکل پدران و مادران در هنگام تعطیلی مدارس و مهدهای کودک بخوانیم. در این صورت است که شاید مساله با گرفتن یک مرخصی ساده توسط پدر هم حل شود و کار به قانون و قانون گذاری نکشد.