گروه راهبرد خبرگزاری دانا- «موضوعی»که شاید بتوان بر آن برچسب «مساله» هم زد، سکون و خموشی حاکم بر فضای تبادلنظر و آرا در جامعه علمی و آکادمیک کشور است. مظلومیت نقد در مسایل کارشناسی و جریان نداشتن تضارب آرا در محافل علمی از جمله آسیبهایی است که میتواند چرخه تولید علم را کند سازد و این مسالهای است که ذهن بسیاری از اهالی فکر و فرهنگ را به خود مشغول کردهاست. از این رو برآن شدیم تا در نشستی با یکی از اهالی اندیشه، نظر وی را درباره <آزادی اندیشه و نقش آن در توسعه علمی کشور> جویا شویم. آیتالله سید محمد موسوی بجنوردی که تحصیلات حوزوی خود را در ایران و نجف سپری کردهاست، مدت 30 سال از محضر استادان تراز اول فقه، اصول و فلسفه ازجمله امام خمینی(ره)، آیتالله خویی و آیتاللهحکیم بهرهمند شدهاست. وی در جریان تبعید امام(ره) به نجف، همواره در کنار ایشان بود و پس از پیروزی انقلاب، در کنار فعالیتهای اجتماعی و اجرایی کار تدریس و تحقیق را آغاز کرد، و در حال حاضر نیز ریاست گروه الهیات، حقوق و علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی را به عهده دارد. در نشستی که با وی داشتیم در مقام آسیب شناسی فضای فکری کشور، بیش از هر چیز بر لزوم آزادی اندیشه و نقش آن در توسعه علمی کشور تأکید کرد. او معتقد است باید پای سیاست را از عرصه فکر بیرون کشید.
آنچه پیش رو دارید گفتو گوی ایران با ایشان است.
جناب بجنوردی، کمرنگ شدن فضای تبادل نظر و گفتو گو در محافل آکادمیک، از جمله مسایلی است که نخبگان دانشگاهی را نگران میکند، آیا اساسا این مساله را به عنوان آسیب فضای فکری کشور تلقی میکنید؟
اسلام برای «آزادی اندیشه» احترام بسیار قایل است، در فضای آزاد افراد میتوانند بدون پروا نظر و عقیده خود را بیان کنند. تضارب آرا همواره زمینهساز رشد جامعه بودهاست، بنابراین نخبگان علمی جامعه با تشکیل جلسات علمی و همایشها ضمن ابراز عقایدشان میتوانند موتور حرکت جامعه به سوی پیشرفت را قدرت ببخشند.
گفتوگو کانال و مجرایی است که به واسطه آن حقایق و علوم را به هم عرضه میکنیم و به دنبال کسب این علوم میتوانیم بهترینها را گزینش کنیم. در غیر این صورت جامعه نخبگان به انزوا کشیده خواهد شد که انگیزهای برای آبادی جامعهشان ندارند و بیتفاوت به آنچه که در پیرامونشان رخ میدهد، رکود فکری جامعهشان را به نظاره مینشینند.
از منظر شما متولیان آزادی اندیشه در جامعه چه نهادهایی هستند و در شکلگیری فضای باز فکری چه اندازه به نقش نهادها اعتقاد دارید؟
قطعا نهادهای بسیاری دخیلند ازجمله وزارت علوم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حتی شورای عالی انقلاب فرهنگی. اما در این بین، وزارت اطلاعات هم از جمله نهادهایی است که عملکردش در ایجاد فضای آزاد برای تضارب آرا و شکلگیری بستری برای تبادل فکری بین نخبگان کشور و حتی زمینهسازی برای ارتباطات بینالمللی اهالی اندیشه تأثیر مستقیمی دارد.
با توجه به متولیان کنونی این وزارتخانه، به فضای پیش رو بسیار خوشبین هستم. دکتر علوی، وزیر اطلاعات که از دانشجویان خود من هم بوده، انسانی اندیشمند و آزادیخواه است و به هیچ روی خواهان و متمایل به برقراری جوی اختناقآمیز نیست. بنابراین من به وی بسیار امیدوار هستم. جامعه ایران پتانسیل بالایی در زمینه فکری دارد و نباید فکر را در کشور با عقاید جزمی محدود کرد، چراکه اساسا اندیشه حصار را برنمیتابد. اعتبار متفکران ایرانی تا بدانجاست که گروهی بزرگترین هدیه را برای ایران اسلام و بزرگترین خدمت به اسلام را از سوی ایرانیان دانستهاند. دلیل این ادعا را هم بزرگانی میدانم که در جهان اسلام مطرح هستند و حرف برای گفتن دارند. از ابوعلی سینا گرفته تا فارابی، ملاصدرا و تمام فلاسفه جهان اسلام، ایرانی هستند لذا ایرانی وقتی اندیشهاش آزاد باشد، در سطح جهانی مطرح میشود.
بحثی که فراتر از نقش نهادهای حکومتی مطرح میشود، این است که در برهههایی شاهد ظهور جریانهایی در جامعه بودهایم که مخالف تبادل افکار هستند یا اساسا نسبت به چنین تبادل فکری با دنیای خارج و با دیگر نخبگان بدبین هستند. شما سهم این جریانها و نحلهها در جغرافیای فکری کشور را چه میزان ارزیابی میکنید؟
بهطور کلی، ما در سطح جامعه با دو سری جریان فکری، تحت عنوان «عقلگراییاعتدالی» و «سنتگراییافراطی» مواجهیم که هر یک تلقی متفاوتی از اسلام دارند. آزادی یعنی حق برابر در اظهار عقیده، بنابراین، آنها هم میتوانند عقاید خود را بیان کنند، چراکه بهترین راه برای رسیدن به یک جامعه آزاد و کامل، آزادی در بیان اندیشه است. من هیچ گاه اعتقاد به انحصارگرایی نداشته و ندارم.
مادامی که جو کشور، جو آزاد فکری باشد و اختناق حاکم نباشد، جریانهای غیر معتدل خود به خود موجودیتشان را از دست خواهند داد چرا که وجدان آگاه جامعه عقلگرا بوده و خود در این زمینه به قضاوت خواهد نشست. وقتی جامعه عرصه را برای جریانهای فکری مختلف باز میگذارد تا هر یک به بیان بنیانهای فکریشان بپردازند، آگاهی جمعی با افزایش معرفت که طی این تضارب آرا بهدست میآورد، صحت آرا را به قضاوت مینشیند. قطعا جامعه پرورشیافته در این مکتب، عقلانیت را خواهد پذیرفت.
درست میفرمایید، اما آیا صرف ایجاد فضای باز سیاسی میتواند جامعه را از تهدید جریانهای معارض گفتو گو برهاند؟ این سؤال را از این جهت میپرسم که خیلی از همفکران شما در حوزه روشن فکری دینی، نگران خطر پدیدههایی نظیر تحجر یا اخباریگری در جامعه هستند و معتقدند نشانههایی از این خطرات در محیط فرهنگی هم دیده میشود، آیا شما هم در این زمینه احساس نگرانی میکنید؟
من کماکان بر اعتقاد خود تکیه دارم و در این زمینه احساس نگرانی چندانی نمیکنم، چراکه قضیه یک طرفه نیست و در مقابل این جبهه، خیل روشنفکران و اندیشمندان بسیاری وجود دارندکه دغدغه فکر دارند و میدانم بیکار نخواهند نشست. از طرفی هم باور دارم که جامعه عقلانی و علمی، اندیشه درست را خواهند پذیرفت.
سخن از وضعیتی است که مخالفان آزادی اندیشه بخشی از قدرت را در اختیار گیرد، آنگاه همین طیف خاص در رابطه با چگونگی جریان تبادل افکار و قبض و بسط فضای سیاسی تصمیم میگیرد، در این حالت برای حفظ اعتدال و توازن فکری جامعه چه باید کرد؟
بله، شما درست میگویید. همواره قدرت بر فکر مدیریت کرده و نمیتوان وجود آن را انکار کرد. اما ما هماکنون در رابطه با وضع موجود حرف میزنیم، مقام معظم رهبری همواره بر ایجاد کرسیهای آزاد اندیشی تأکید دارند و معتقدند باید با هر گونه افراطیگری و تحجر در جامعه مقابلهشود. در کنار رهبری، دولت جدید هم با توجه به سوابق امر، خواهان این فضای باز فکری و عقیدتی است. وقتی رهبری، رئیس جمهور و سایر ارکان دولتی و حکومتی، بر این امر تأکید دارند، قطعا جریان تبادل و گفتو گو به سمت توازن و تعادل حرکت خواهد کرد؛ چراکه هدف اصلی عزت اسلام در ایران است. و این عزت محقق نمیشود الی از طریق حاکمیت حق و حقیقت که آن هم در بحث آزاد و تبادل به دست میآید.
شما معتقدید مادامی که فضای اندیشه را باز بگذاریم، خود به خود توازن میان جریانهای فکری به وجود میآید، اما برخی رسانهها که شاید فراگیری بسیاری دارند وقتی در اختیار جریان فکری خاصی قرار میگیرند نمیتوان از سهم آنها در جهتدهی فکری جامعه غافل شد، راهکار پیشنهادی شما دراین زمینه چیست؟
حق با شماست. وقتی رسانه در دست طیف خاصی باشد، جهتگیری متناسب با آن جریان را بازتاب خواهد داد. این قضیه در کشور ما مصداق دارد. با این حال این بدین معنی نیست که چون طیف مخالف جریان فکری ما، رسانه قویتری برای اشاعه عقایدش دارد، ما مغلوب شویم، بلکه میتوان از طریق دیگر رسانهها از جمله مطبوعات و بالا بردن سطح آنها در این مسیر گام نهاد. امروزه ما در عصر ارتباطات و رسانهها زندگی میکنیم، بنابراین نباید خود را به یک رسانه وابسته بدانیم این در حالیاست که آن رسانه هم حق دارد جهتگیری خاص خود را داشته باشد.
بنابراین ما اگر حرفی برای گفتن داریم که میخواهیم ورای مرزها هم شنیده شود، باید دیگر رسانهها را بهکار گیریم. شرکت در همایشها هم از دیگر زمینههایی است که تبادل اندیشه بین نخبگان کشورها را فراهم میکند و میتواند تأثیر ویژهای از بازتاب چهره فکری ما در جهان داشته باشد. من به شخصه بسیار از این عرصهها برای بیان دیدگاههایم بهرهمیگیرم. علاوه براین از طریق سایتها و روزنامهها حتی کتاب میتوانیم به بازتاب فکرمان بپردازیم و با ترجمه آنها به دیگر زبانها جامعه جهانی را در جریان رویکرد فکری خود قرار دهیم. بنابراین مجبور نیستیم که خود را منحصر به یک رسانه کنیم که اگر آنها افکار جریانی را تحریم کردند ما فکر کنیم دنیا به روی ما بسته شدهاست. همانطور که گفتم اندیشه حصار را برنمیتابد.
منبع روزنامه ایران