به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا و به نقل از جام جم دستیار ویژه رییس جمهور در امور اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی را هنوز گاه به مسوولیتش در وزارت اطلاعات میشناسند. علی یونسی که پس از دری نجفآبادی، وزیر اطلاعات دولت هفتم شد، اکنون در حالی با دولت روحانی همکاری میکند که پیش از معرفی کابینه، گمانهزنیها حاکی از آن بود که وی در سمتهای دیگری به ایفای نقش خواهد پرداخت. یونسی خود نیز در گفتوگو با «جامجم» برخی از این پیشبینیها را تایید کرده و میگوید میخواسته مسوولیت کاری را بپذیرد که از عهده دیگران برنیاید. هرچند او امروز در پاستور بر کرسی دستیاری ویژه رییس جمهور تکیه زده، اما سابقه فعالیتهای سیاسیاش به سالها قبل از انقلاب بازمیگردد؛ همان دورهای که خود در این گفتوگو میگوید زمینهساز آشناییاش با حسن روحانی شده است. وی پس از انقلاب و درست 30 سال قبل، ریاست شعبه دادگاه نظامی را به عهده گرفت و نقش مهمی در مقابله با گروهکهای تروریستی داشت. با این حال شاید هیچکدام از سمتهای قبل و بعد یونسی به اندازه تجربه وزارت اطلاعات نتوانست او را به چهرهای نامآشنا برای افکارعمومی تبدیل کند. او حالا با این سابقه فعالیت قضایی و اطلاعاتی به دولت اعتدال آمده است تا به یکی از حساسترین موضوعات کشور یعنی موضوع قومیتها و اقلیتها سر و سامانی دهد و اگرچه منتقدان او را متهم میکنند به واسطه آن پیشینه امنیتی، شاید چنین نگاهی را بر حوزه اقوام نیز بگستراند، اما خود تاکید میکند هیچگاه شخصیتی امنیتی محسوب نشده و نمیشود. حجتالاسلام علی یونسی از معدود دولتمردانی است که پیش از انتخابات ریاست جمهوری همراه روحانی بود و به گفته خودش، پیش از انتخابات همان موضوعی را پیگیری میکرد که پس از پیروزی روحانی؛ یعنی اقوام و اقلیتها؛ همانها که رای بالایی به نامزد پیروز انتخابات دادند و حالا منتظرند ببینند دولت اعتدال چگونه میخواهد برنامههای خود را در ارتباط با مسائل مبتلابه آنها عملیاتی کند. گفتوگو با دستیار ویژه رییس جمهور ایران در امور اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی کمی دیرتر از موعد مقرر آغاز شد و دلیل آن برگزاری جلسهای در اتاق علی یونسی بود که به درازا کشید. وقتی جلسه تمام شد، از چهره متفاوت و لهجه مهمانان میشد دریافت که از اقلیتها هستند. چهره خندان و خداحافظی گرمشان با یونسی نشان میداد از جلسه با دستیار ویژه روحانی ناراضی نیستند. با وجود این لبخندهای معنادار به نظر میرسد هنوز برای ارزیابی عملکرد دولت اعتدال در حوزه اقوام و اقلیتها باید کمی بیش از صد روز صبر کرد. آنچه میخوانید حاصل گفتوگو با علی یونسی در پاستور است. مردی که در جایجای این مصاحبه تاکید میکند: «اقوام تهدید نیستند، فرصتاند...»
در دفترتان که منتظر بودم تا جلسه قبلیتان تمام شود، دیدم برخی چهرههای قومی رفتوآمد دارند و جلسه برگزار میکنند. همیشه دفترتان میزبان این چهرههاست؟
بله، البته امروز هم اول هفته و مراجعات کمی بیشتر است.
بهعنوان اولین سوال میخواهم بدانم ایده شکلگیری سمت دستیار ویژه رییس جمهور در امور اقوام و اقلیتها از کجا مطرح شد؟ شما پیشنهاد آن را دادید یا تاکید رییس جمهور بود؟
در ایام انتخابات روزی در ستاد آقای روحانی بحث مسوولیتها مطرح بود. به من پیشنهاد شد حوزه حقوقی و نظارت بر انتخابات را عهدهدار باشم، اما من گفتم این بخش را شاید افراد دیگری هم بتوانند بهتر از من انجام دهند، بگذارید من کاری را انجام دهم که دیگران نمیتوانند؛ بنابراین بخش قومیتها را عهدهدار شدم که نقشی تعیینکننده در انتخابات دارد و نیز اقلیتهای مذهبی که میدانید بخش بزرگی از جمعیت ایران را شامل میشود.
تقریبا چند درصد جمعیت ایران را اقوام و اقلیتها پوشش میدهند؟
خب اقوام شامل لرها، ترکها، کردها، بلوچها، عربها و... میشود. اینها مجموعا جمعیت زیادی را به خود اختصاص میدهند. با این حال، نکته مهم اینجاست که اکنون در میان بخش وسیعی از اقوام، مناسبات قومی وجود ندارد، مثل لرها که این مناسبات در میانشان مطرح نیست...
شاید برخلاف بلوچها مثلا...
بله، یا حتی در عربها بیشتر. منظورم این است که مثلا در میان ترکهای امروز، دیگر طایفه و سرطایفه و اینها معنا ندارد. این در حالی است که در خوزستان هنوز شیوخ عرب در رفع اختلافات اثرگذار هستند، مانند بلوچها که اشاره کردید، اما گیلکیها یا آذریها مناسبات جدید را پذیرفتهاند که لازمه شهرنشینی است. اینها از مناسبات قدیمی اقوام فاصله گرفتهاند. اقبال شدید اقوام به مشارکت در انتخابات هم نشان میدهد علاقه به مناسبات جدید بیشتر شده و اکنون احزاب ملی میتوانند نقش سرطایفه را ایفا کنند. بنابراین وقت آن رسیده که احزاب ملی به صحنه آمده، جای مناسبات قدیمی را بگیرند. این نکته مهمی است که میزان مشارکت در خوزستان یا بلوچستان بیش از تهران است. این حضور در پای صندوق رای یعنی برتری گرایش ملی.
بنابراین به نظر من احزاب باید تقویت شوند و اهل تسنن، ترکمنها، کردها و ترکها و دیگر اقوام همه در این تشکلها حضور فعال داشته باشند و آموزشهای ملی ارایه شود. در صورت شکلگیری یک نظام حزبی کارآمد، احزاب رای خود را از اقوام میگیرند و بعد در صورت پیروزی برای عملی شدن مطالبات آنها تلاش میکنند.
فکر نمیکنید راهکار شما برای حل مشکلات قومیتها، معادله اقلیتها در ایران را دومجهولی میکند؟ یعنی مشکلات قومیتها به معضل نبود احزاب فراگیر گره میخورد و حل مساله سختتر میشود...
نه، من اصلا اقوام را چالش نمیدانم، هرچند که با نظر شما موافقم و نبود حزب عیب است، اما اقوام فرصت محسوب میشوند. جمعیت ایران از دهها قوم بزرگ و کوچک تشکیل شده و ایران فقط قوم فارس نیست، بلکه زبان مشترک همه ما فارسی است که همه اقوام هم به آن افتخار میکنند. نژاد ایرانی اما به قوم بلوچ و کرد و ترک، فارس و... است. زبان فارسی هم به انتخاب همه این اقوام زبان ملی شده، شاید چون از همه زبانهای محلی برای غنای خود بهره گرفته است. همین حالا هم زبانهای قومی به زبان ملی کمک میکند. مثلا زبان کردی همریشه و همخون زبان فارسی است. این زبان، فرهنگستان، ادبستان و گنجینهای برای ادبیات فارسی است. بسیاری از واژگان فراموششده دری در آن پیدا میشود؛ بنابراین از تقویت این زبانها نباید ترسید. آموزش این زبانها مشکلی ایجاد نمیکند، اصلا زبانهای قومی و زبان ملی در برابر هم نیستند.
عدهای ممکن است بگویند ما فلان زبان را نمیفهمیم. خب بسیاری از لهجهها را هم ممکن است متوجه نشویم. مثلا لهجه مازندرانی را ممکن است برخی بسختی بفهمند. اما دلیلی ندارد مانع از ترویج آن شویم. همه زبانهایی که در ایران مطرح است، همه اعضای یک خانوادهاند و بچههای یک خانواده که نباید از هم بترسند.
توجه کنید که زبان فارسی اصولا برآیند تکامل همه زبانهاست. زبانی دولتی است که از سوی همه اقوام برای سهولت در برقراری روابط اجتماعی انتخاب شده و به دلیل تحولات تاریخی به زبان رسمی کشور تبدیل شده است. سابقه امپراتوری ایران دستیابی به زبان واحد را گریزناپذیر میکرده؛ چراکه چندزبانی در یک قلمرو، مشکل ایجاد میکرده است. بنابراین از تاجیکستان تا ترکیه و از عراق تا پاکستان و... زبان فارسی رشد یافته و به تعبیر ناصرخسرو، «من آنم که در پای خوکان نریزم/ مر این قیمتی درّ لفظ دری را».
بنابراین همه اقوام، زبان فارسی را به عنوان یک زبان رسمی به رسمیت شناختهاند و به آن افتخار میکنند، اما زبان قومی را هم میخواهند حفظ شود که اتفاقا دولت از زاویه حفظ و تقویت زبان فارسی، از تقویت زبانهای قومی حمایت میکند. همین جا به ناسیونالیستها هم بگویم نگران نباشند و نگویند دولت روحانی دارد تفرقهها را احیا میکند؛ چراکه تقویت زبان قومی به رشد زبان ملی منجر میشود.
وزارت آموزش و پرورش هم با این دیدگاه موافق است؟
بله، وعده آموزش و پرورش همین است، در برخی مراکز اجرایی هم شده است. کسی هم نباید نگران باشد چون ادبیات ما را تهدید نمیکند و اصولا هرچه در داخل کشور است، خطری نیست و وجود اقوام برای ما اصولا یک فرصت است. پس اگر بپذیریم وجود کردها یک فرصت است، باید باور کنیم وجود زبان کردی هم یک فرصت است؛ چون اینها از هم جدا نیستند.
برخی میگویند شما به دلیل سوابق امنیتی که داشتهاید، ممکن است بخواهید نگاه امنیتی را بر حوزه اقوام و اقلیتها حاکم کنید. میخواهم از زبان شما بشنوم تا چه اندازه این انتقاد را به خودتان وارد میدانید؟
البته قضاوت با مردم است که من را چهرهای امنیتی بدانند یا نه، اما من به شما بگویم حتی وقتی وزیر اطلاعات بودم هم امنیتی فکر نکردم. به نظر من امنیتی عمل کردن بزرگترین مانع و خطر برای توسعه ملی است.
در همه حوزهها؟
بله در همه حوزهها. نمیشود به فکر توسعه اقتصادی بود، اما با نگاه امنیتی، امنیت سرمایهگذاران را مختل کرد. زمانی که وزیر اطلاعات بودم، تلاش کردم فعالیتهای اقتصادی وزارت متوقف شود، چرا؟ برای اینکه مردم احساس ناامنی نکنند. در توسعه سیاسی هم باز نگاه امنیتی مانع محسوب میشود. مردم باید در مشارکت خود احساس آزادی کنند. در سایر حوزهها هم از هر طایفهای هر کسی وصف ایرانی دارد باید از حقوق برخوردار باشد و درست به همین دلیل احساس ناامنی در مطبوعات خطرناک است و روزنامهنگاران نباید بهراسند و نباید در نتیجه ترس، اعمال سانسور کنند. نظارت مطبوعات، میل به استبداد را کم میکند.
باز از همین زاویه قائل هستیم که احزاب رقیب، همه باید آزاد باشند؛ دولت را نقد کنند، چون نقد دولت کمکی برای آن است. هرچند این نقد با بداخلاقی که آسیبی در جامعه ما است، متفاوت است. بنابراین اگرچه راهی طولانی در پیشرو داریم، اما همه باید مشارکت کنند تا در سایه احساس امنیت به اهداف برسیم.
پشتوانه مطالعاتی اقداماتی که در حوزه اقوام انجام میشود، چیست؟ برخی معتقدند ممکن است برنامهریزیهای دولتی از غنای علمی لازم برخوردار نباشد و نتواند اثرگذاری لازم را در پی داشته باشد. آیا برنامهای برای انجام مطالعات قومی و استفاده از نظرات نخبگان دارید؟
خوشبختانه کشور ما چندقومیتی است و آنها که میگویند مطالعات قومی نداریم، واقعیت را انکار میکنند. هم دولت در قالب وزارت کشور و وزارت اطلاعات مطالعات خوبی داشته، هم در سپاه پژوهشهای زیادی انجام شده و هم در دانشگاهها اساتید برجسته بسیاری داریم که روی مسائل قومی مطالعه کردهاند و حتی موسسات مطالعاتی قدرتمندی هم تشکیل شده؛ بنابراین از همه این ظرفیتها استفاده میکنیم.
اما نکته مهم دیگری که میخواهم اینجا اشاره کنم، این که نخبگان ما هم در نحوه مواجهه با مساله اقلیتها به اجماع نظر رسیدهاند. در جلساتی که ما داریم، میبینیم اکثر نهادهای حکومتی با تسلط نگاه امنیتی به حوزه قومیتها مخالف هستند. اکثر آنها اقوام و اقلیتها را نه تهدید، که فرصت میدانند. این رویکرد البته در گذشته اینچنین غالب نبود. با این حال فکر میکنم همین مطالعاتی که شما اشاره کردید و کتابها و پژوهشهای منتشر شده، کمکم ما را به اینجا رسانده که مخالفان در اقلیت قرار گیرند. هرچند مخالفان این رویکرد صدایشان بلند است، اما در ارکان نظام چنین نگاهی وجود ندارد. عدهای اندک ممکن است از حضور اهل تسنن احساس خطر کنند، اما این نگاه عمومیت ندارد؛ هرچند مخالفان به دلیل دسترسی به برخی تریبونها، زیاد شلوغ میکنند.
وقتی میگویید مخالفان، دقیقا اشاره به چه کسانی دارید؟
معمولا دو گروه از نگاه ما به موضوع قومیتها احساس خطر میکنند؛ یکی تندروهای مذهبی و دیگری ناسیونالیستهای تندرو. دلیل این مخالفتها نگرانی از بابت تمامیت ارضی است. آنها میترسند رشد اقلیتها برای وحدت ملی خطرناک باشد. با این همه وقتی شرایط را برای همین مخالفان هم توضیح میدهیم، به اشتباهشان پی میبرند. واقعیت این است که اقوام ما امروز بشدت نگاهشان به مرکز است. همه عاشق ایران هستند و هیچ تمایلی به خارج کشور ندارند.
درباره گروههای تروریستی هم که تلاش میکنند با ادعای حمایت از برخی قومیتها، ناامنی و تفرقهافکنی ایجاد کنند، توضیح میدهید؟
تروریستها کاملا محدودند و اصولا حضورشان نشان میدهد اکثریت اقوام چیز دیگری میخواهند. انجام عملیات تروریستی، نوعی حرکت عاجزانه است که نشان از ناتوانی در جذب نظرات عمومی دارد. اینکه کسی خودش و دیگران را به کشتن میدهد، یعنی در اثرگذاری بر اقوام مورد نظر خود شکست خورده است. پس همین حرکتها خود اثباتی است بر اینکه مسیر قومیتها در ایران از مسیر گروهکهای وابسته جداست.
شما گفتید حضور قومیتها و اقلیتها در کشور را یک فرصت میدانید، اما برخی میپرسند تکلیف خردهفرهنگها و اقلیتهایی که به هر دلیلی در قانون اساسی اشارهای به آنها نشده، چیست؟
ما به اقلیتهایی که در قانون نامی از آنها برده نشده، فقط به چشم یک شهروند نگاه میکنیم و نه یک جریان مذهبی یا سیاسی. بنابراین از نظر ما، آنها از حقوق شهروندی برخوردارند و خوشبختانه منشور حقوق شهروندی هم تکمیل شده و قابل دسترسی و اعلام نظر است.
اتفاقا یکی از سوالات من به همین منشور حقوق شهروندی مربوط میشود. در پیشنویس منتشرشده، فقط دو بند به اقوام اشاره داشته و آن هم بسیار گذرا بر احترام به تنوع قومیتی و آزادی در برگزاری مراسم مذهبی اشاره دارد؛ یعنی به نکته جدیدی اشاره نشده است. برای تدوین این منشور از شما هم نظر خواسته بودند؟
به نظر من هم در این منشور از موضوع اقوام و اقلیتها خیلی سریع عبور شده و به همین دلیل هم از نخبگان قومی و اقلیتها خواستهایم نظرات خود را در این زمینه برای ما ارسال کنند.
آنها استقبال کردهاند؟
بله، همین جا هم دوباره اعلام میکنم که ما آماده دریافت همه نظرات مربوط به حقوق شهروندی قومیتها و اقلیتها هستیم و من باز از همه میخواهم نظرات خود را ارائه دهند.
بعضی صاحبنظران نگرانند اقدامات دولت در حوزه اقوام در ادوار بعدی تکرار نشده و کار به نوعی رها شود. برای آنکه این گسست بهوجود نیاید، چه میکنید؟
اگر آقای روحانی میخواست یک نگاه سطحی به موضوع اقوام داشته باشد، یکی از معاونان خود را از میان قومیتها انتخاب میکرد و دیگر به هیچ چیز کاری نداشت. این در حالی است که ما میخواهیم مساله اقوام را بهطور اساسی حل کنیم تا دولتهای آینده اصلا مشکلی در این خصوص نداشته باشند. ما میخواهیم به جایی برسیم که رقابت در به عهدهگیری مناصب براساس شایستگیها باشد و هیچکس به دلیل وصف قومیتی یا اقلیت مذهبی از فرصتی محروم نشود.
در ابتدای این گفتوگو اشاره کردید به مشارکت بالای اقوام در انتخابات ریاست جمهوری. فکر میکنید گامهای برداشته شده در مشارکت اقلیتها در انتخابات مجلس چقدر موثر بوده است؟
البته زود است از مجلس بگوییم، اما امیدواریم اقبالی که در اقوام ایرانی هست، باقی بماند و در مجلس هم همین روند وجود داشته باشد. با این حال این را تاکید کنم من دکتر روحانی را مردی مصمم در پیگیری وعدهها میدانم و به نظر من عمل به وعدهها از سوی ایشان ممکن است دیر و زود داشته باشد، اما سوخت و سوز ندارد...
طی سالهای اخیر شاهد تحولاتی در کشورهای عربی بودهایم که برخی معادلات منطقهای را دستخوش تغییر کرد. فکر میکنید بیداری اسلامی در کل به حل و فصل مناقشات قومی و مذهبی در منطقه کمک کند یا آن را تشدید میکند؟
تحولات بیداری اسلامی مربوط به همه ملتهای عرب میشود و به نفع همه است. مثلا در حال حاضر دولت ترکیه به کردهای علوی فرصتهایی داده یا در کردستان عراق اوضاع به نفع کردها شده است.
بنابراین شما از این تحولات استقبال میکنید. درست است؟
بله، چون در جهت آزادی است و هیچ خطری ندارد.
در میان صحبتهایتان اشاره کردید برخی ناسیونالیستهای افراطی نسبت به اقدامات دولت در حوزه اقوام نگرانیهایی دارند. در سالهای اخیر جریانی در کشور تحت عنوان «مکتب ایرانی» مباحثی را مطرح کرد که انتقادات زیادی به همراه داشت و از آن بهعنوان جریان انحرافی نام برده میشد. میخواهم بدانم بهعنوان وزیر اطلاعات در سالهای منتهی به روی کار آمدن دولت نهم، شکلگیری چنین جریانی را پیشبینی کرده بودید؟
مطرحکنندگان بحث مکتب ایرانی صاحبنظر نبودند و به همین دلیل مورد توجه قرار نگرفتند. بنابراین حرفشان جدی گرفته نشد و تنها علیه خودشان به کار رفت. به هر حال اگر کسی بخواهد نظریهای بدهد، باید یک سابقه علمی قابل دفاع داشته باشد و بعد هم نظریهاش را اثبات کند که این روند طی نشد. بنابراین به نظر من طرح این شعارها بیشتر تبلیغاتی بود. شاید هم میخواستند بگویند ایران از تمدن اسلامی جدا نیست که خب این حرف جدیدی نبود. روشن است جان تمدن اسلامی، ایرانیها هستند و بسیاری از اندیشمندان دوران اوج تمدن اسلامی ایرانیان بودهاند. ایرانیان در آن دوره چون سابقه تمدنی بالایی داشتند، بر پایه تعالیم اسلامی تمدنی جدید را پایهگذاری کردند که تمدن اسلامی نام گرفت.
اما اگر منظور از مکتب ایرانی چیزی جز این بوده است، خب باید توضیح بدهند منظورشان چیست. با این همه به نظر من چون آنها حرف بیپشتوانهای زدند، کل بحثشان دیگر در جامعه فراموش شد و الان کسی را نمیبینید در دفاع یا نقد این مباحث حرفی بزند.
اجازه بفرمایید کمی به عقبتر برگردیم. شما اشاره کردید به فعالیتتان در ستاد تبلیغاتی آقای روحانی. میخواهم بدانم آشنایی شما و ایشان به چه زمانی بازمیگردد؟
آشنایی من با آقای روحانی به پیش از انقلاب بازمیگردد. پس از انقلاب هم ارتباطمان ادامه داشت و من قاضی بودم و ایشان فرمانده پدافند هوایی. ما مدتی هم همسایه بودیم.
در کجا؟
دوشان تپه؛ من همیشه ایشان را به کسی که افکار بلند و ویژگیهای ممتازی داشته میشناختهام. بعد از آقای خاتمی در مراسم تودیع آقای روحانی در شورای عالی امنیت ملی هم گفتم ایشان میتواند یک مدیر ارشد در تراز یک رییس جمهور خوب باشد. به نظر من ایشان میتوانست برای آقای خاتمی جایگزین خوبی باشد.
یعنی آقای روحانی در انتخابات سال 84 مثلا جایگزین آقای معین در میان نامزدها میشد؟
به هر حال میتوانست مطرح شود.
خب پس چرا ایشان نامزد نشد؟
اتفاقاتی باعث شد که این ایده عملی نشود.
چه اتفاقاتی؟
مهمترین مشکل تفرق و غرور اصلاحطلبان بود. در آن دوره گروههای شناخته شده اصلاحطلب، موفقیتهای آقای خاتمی را موفقیت خود میدانستند و این در حالی بود که هرچند احزاب کمکهایی به دولت وقت کردند اما این بیشتر آقای خاتمی بود که به آنها کمک میکرد. به هر حال، اختلافات میان احزاب اصلاحطلب و بدفهمی شرایط از سوی آنان باعث شد آقای احمدینژاد پیروز شود. مگر آقای احمدینژاد چقدر رای آورد؟
در دور اول بیش از پنج میلیون و در دور دوم حدود 17 میلیون رای ...
بله، اما مجموع آرای اصلاحطلبان چقدر بود؟ اگر آرای آقای هاشمی را هم حساب کنیم، حدود 13، 14 میلیون رای. یعنی اصلاحطلبان در مرحله اول بیشتر رای داشتند.
اگر بنا به این نوع نگاه تحلیلی باشد خب میشود گفت آقای روحانی هم پیروزیاش را از اختلاف میان رقبا بهدست آورد. اینطور نیست؟
بله، احزاب رقیب هم همین اشتباه را کردند.
احساس پیروزی، انگار یک دام فریبنده برای احزاب است.
قدرت همیشه غفلت و غرور میآورد و باعث میشود رقیب با تکیه بر آن به پیروزی برسد. البته دقت کنید میگویم رقیب، نه دشمن زیرا این رقیب است که رقابت میکند و دشمن کارش فقط دشمنی است.
برخی میگویند اعتدال، ضلع سومی در آرایش مثلثگونه نیروهای سیاسی در ایران است. شما با این نظر موافقید یا فکر میکنید جریان اعتدال فقط حاصل همپوشانی بخشهایی از جریانات اصلاحطلب و اصولگراست؟
به نظر من اعتدال جریان سوم نیست، بلکه مدیریت عقلانی است که این رویکرد، هم در میان اصلاحطلبان دیده میشود و هم در میان اصولگرایان. به همین دلیل است که در حال حاضر از هر دو گروه در دولت حضور دارند؛ بنابراین من اعتدال را یک جریان جدید نمیدانم.
با این حال این روزها صحبت از شکلگیری تشکیلات فراگیر اعتدالی در کشور بسیار است...
بله، تشکیلات فراگیر خوب است، اما در جبهه اعتدال، هم اصلاحطلبان جای میگیرند و هم اصولگرایان؛ البته بدون افراطیهایشان. از نظر من هر سیاستی در ایران بدون اعتدال و عقلانیت به شکست منجر میشود.
البته هم اصلاحطلبان و هم اصولگرایان حتی شاید آنها که شما افراطی میخوانید ادعای اعتدال و عقلانیت داشته باشند...
برای همین میگویم هم وجود اصلاحطلبان در کشور لازم است و هم اصولگرایان. اصولگرایان میخواهند اصول انقلاب و ارزشهای دینی را حفظ کنند و اصلاحطلبان هم با نگاهی اصلاحی، همین هدف را دنبال میکنند.
خب در چنین شرایطی، دولت قصد ندارد حزبی فراگیر تشکیل دهد تا براساس آن تحلیلی که ارائه کردید، جایگزین طایفهگریهای قومی شود؟
این وظیفه دولت نیست که حزب درست کند. دولت فقط نباید مانع از شکلگیری احزاب در کشور شود. در واقع وزارت کشور باید زمینه را برای تشکیل احزاب و تشکلها فراهم کند. با این حال دولت از فعالیت احزاب ملی حمایت میکند، چراکه همانطور که اشاره کردم، اگر احزاب ملی فعال شوند، اقوام و اقلیتها نیز کمکم از لاک محلی خود بیرون میآیند و این در کل به نفع آینده کشور است.