گروه راهبرد خبرگزاری دانا- اوباما در مبارزات انتخاباتی خود پیرامون کوبا تاکید داشت که در صورت انتخاب تلاش خواهد کرد به وضع عدم رابطه با کوبا پایان دهد. او در اولین گام در این مسیر سعی کرد ارتباطات کوباییان مقیم آمریکا را به کشورشان برقرار کند، همچنین با اعطای کمک های مالی و یا آزادی تردد رفت و آمد تسهیلاتی را برای پایان دوران قطعی روابط فراهم سازد.
اوباما همان کسی است که در نشست مجمع سازمان ملل امسال با حسن روحانی رییس جمهوری ایران گفت وگوی تلفنی 15 دقیقه ای انجام داد و در نهایت بعد از سال ها چالش هسته ای در دوم آذر 92 توافقنامه هسته ای بین ایران و 1+5 منعقد شد که بیشک می توان گفت آمریکا و شخص اوباما اصلی ترین نقش را در آن بازی کرد.
آیا اوباما و دولت آمریکا تغییر رویه ای در سیاست خارجی خود به وجود آورده اند؟ و یا کشوری مثل کوبا آرمان های ارنستو چه گوارا، چریک کمونیست و فیدل کاستروی پیر را به فراموشی سپرده است؟
ای سوالات را طی گفت وگویی با دکتر سید داوود آقایی، استاد روابط بین الملل دانشگاه تهران در میان نهاده ایم که در پی می آید:
دکتر سید داوود آقایی در گفت وگو با گروه راهبرد خبرگزاری دانا به اشاره رفتارهای دیپلماتیک باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، مبنی بر دست دادن با رائول کاسترو در جریان مراسم خاکسپاری ماندلا، مکالمه تلفنی با حسن روحانی و دست دادن با هوگو چاوز فقید، بیان کرد: اگر ما به آستانه مبارزات انتخاباتی دقت کنیم می بینیم که شعار محوری اوباما در دور اول «تغییر» بود و اوباما می خواست در عرصه های مختلف تغییرات عمده ای ایجاد کند.
این کارشناس مسایل بین الملل در ادامه با مقایسه وضعیت حاکمیتی جرج بوش و باراک اوباما، خاطر نشان کرد: در دوره ریاست جمهوری خواهان بر کاخ سفید و جرج دبلیو بوش وجهه بین المللی آمریکا در افکار عمومی و انظار بین المللی به شدت مخدوش شده بود چون بوش دو جنگ عراق و افغانستان را پشت سر گذاشته و هزینه های قابل توجهی را به مالیات دهندگان آمریکایی وارد کرده و موقعیت بوش در بین آمریکایی ها و به ویژه در بین اروپاییان تا حدودی متزلزل بود.
شعار «تغییر» اوباما
آقائی افزود: در شرایط به جا مانده از جرج دبلیو بوش طبیعی بود باید کسی می آمد تا شرایط گذشته را دگرگون کند و در مسیر جدید حرکت کند و به همین جهت بود که باراک اوباما شعار «تغییر» را سرلوحه سیاست مبارزاتی خودش قرار داد و در سایه همین استراتژی موفق شد که آرای قابل توجهی را هم به دست بیاورد.
این استاد روابط بین الملل با اشاره به اینکه در ایالات متحده آمریکا ساختارها بیش از شخصیت ها موثر هستند؛ ادامه داد: علیرغم اینکه میل و شخصیت اوباما متفاوت از گذشتگان بوده و در مسیر جدیدی حرکت کرده ولی در عین ساختار به او اجازه نمی دهد البته نه فقط در ایالات متحده آمریکا که در همه کشورها اینگونه است به نظر می رسد حتی در آمریکا به مراتب بیشتر ساختارها هستند که برنامه ها را مشخص و استراتژی ها را تعیین می کنند.
این کارشناس مسایل بین الملل با بیان اینکه افراد تا حدود خیلی اندکی می توانند تاکتیک ها را تغییر بدهند، گفت: آقای اوباما هم ناگزیز باید در همان ساختار و در چارچوب همان استراتژی های از پیش تعیین شده حرکت کند ولی در عین حال جایی که به عنوان یک تاکتیک می تواند تغییرات کلامی و بیانی را ارایه دهد و بخشی از ساختار را به صورت جزیی دچار دگرگونی کند، تا جایی که توانسته اعمال کرده است.
تغییر در تاکتیک های دیپلماتیک آمریکا با اوباما؟!
آقائی با اشاره به خاستگاه سیاسی اوباما گفت: این تغییر رفتارها هم به شخصیت و هم به خاستگاه سیاسی اوباما بر می گردد حالا وقتی با رائول کاسترو در جریان خاکسپاری ماندلا دست می دهد یا با آقای روحانی تلفنی صحبت می کند، طبیعی است که اوباما می خواهد قهرمان این داستان باشد و اراده کرده تا قهر و غضب 35 ساله ایران و آمریکا را از بین ببرد.
وی با بیان اینکه اوباما می خواهد با ایران به هر نحو ممکن ارتباط بگذارد و قهرمان شود، گفت: طبیعی است که تندورهای حزب جمهوری خواهان، لابی های صهیونیستی و برخی از گروه های دیگر مخالف این امر باشند و حتی کشورهای منطقه خلیج فارس مثل عربستان و امارات و دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس کم و بیش مخالف انجام توافق و ذوب شدن یخ ها بین ایران و آمریکا هستند، چون به هر حال موقعیت آنها به خطر می افتد و اعتبار آنها با پررنگ شدن نقش ایران کاسته می شود.
استاد روابط بین الملل دانشگاه تهران در ادامه با بیان اینکه اکثر کشورهای عربی در برابر مفاهمه ایران و غرب سنگ اندازی می کنند، گفت: از طرفی در داخل آمریکا هم افراد و گروه های زیادی هستند که نمی خواهند اوباما قهرمان گرمی روابط تهران با واشنگتن شوند چون اگر این اتفاق رخ بدهد، چه بسا در دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری دموکرات ها مجددا نشان افتخار ورود به کاخ سفید را پیدا کنند و طبیعی است که بیشترین مخالفت ها از سوی جمهوری خواهان و لابی های صهیونیستی انجام شود.
این کارشناس مسایل بین الملل در ادامه با ذکر این مطلب که اوباما محصور در قید و بندها، شرایط و محضوریت های زیادی است، گفت: بنا به وجود آن ساختارهای دست و پاگیر و همچنین مخالفت های خاص اوباما نمی تواند با آزادی کامل عمل کند اگر چه تا حدودی از آزادی هایی برخوردار است ولی خیلی از قوانین و مقررات و ساختارها دست و بال او را می بندند.
آمریکای قبل از جنگ جهانی دوم و آمریکای فعلی
آقائی در ادامه با بیان مشابهت های سیاست خارجی دوران قبل از جنگ جهانی اول و آغاز جنگ جهانی ایالات متحده آمریکا؛ ابراز کرد: آمریکایی ها قرون نوزدهم را در چارچوب دکترین مونروئه در انزوا به سر بوده بودند و در سایه همان انزوا موفق شدند که به موفقیت ها و توانمندی های خارق العاده ای دست پیدا کنند و به عنوان یک قدرت بزرگ برای ورود به عرصه بین المللی آماده می شدند.
وی افزود: آمریکایی ها در جنگ جهانی اول به دلیل اینکه محافظه کاران اجازه ندادند، وارد جنگ نشدند چون وضعیت جهان در آن مقطه غیر قابل قبول و غیر طبیعی بود و استدلال آمریکایی ها این بود که ما باید وارد میدانی شویم که پر از مسایل و مشکلاتی است که اروپایی ها ایجاد کرده اند لذا با این استدلال که اگر ما وارد عرصه بین المللی شویم، ما باید تاوانش را بدهیم.
دلیل موفقیت آمریکایی ها د رجنگ جهانی دوم
آقایی در ادامه با بیان اینکه با شرایط به وجود آمده در جنگ اول جهانی آمریکایی ها کنار کشیدند؛ یادآور شد: آمریکایی ها بر این باور بودند که ویرانی ها و خسارات ناشی از جنگ را باید خود اروپایی ها ترمیم کنند تا زمینه آماده شود لذا در آستانه جنگ جهانی دوم، این بار با اراده ای جدی به میدان آمدند که به عنوان یک بازیگر ایفای نقش کنند و از این جهت در جنگ جهانی دوم موفق شدند.
استاد روابط بین الملل دانشگاه تهران در ادامه با اشاره به موفقیت های آمریکایی ها بعد از جنگ جهانی اول، گفت: بعد از جنگ آمریکایی ها سازمان ملل را ایجاد کردند و بعد با خواست آنها جنگ سرد بین آمریکا و شوروی آغاز شد و بدین ترتیب آمریکا قهرمان داستان در طول جنگ سرد شد به تدریج ایالات متحده آمریکا به عنوان یک قدرت برتر در عرصه بین المللی شناخته شد.
این کارشناس مسایل بین الملل در ادامه با بیان اینکه روند موفقیت های آمریکا بعد از جنگ دوم جهانی ادامه دار بود؛ گفت: در مقطعی که آمریکا تازه می خواست وارد صحنه شود، به عنوان یک تازه نفس بین المللی که نه سابقه استعماری داشت و نه تجربه حضور در عرصه سیاست خارجی داشت و نه مسوولیتی متوجه آمریکا بود.
ابرقدرتی ایالات متحده آمریکا
آقایی ادامه داد: وودرو ویلسون، رییس جمهوری آمریکا از سال 1913 تا 1921 در جنگ اول جهانی اول به عنوان یک آرمانگرای پیشرو جامعه ملل را پایه گذاری کرد و ایده هایی را ارایه داد که مورد توجه همه جهانیان قرار گرفت ولی وقتی به تدریج که آمریکا وارد عرصه بین الملل شد، به عنوان یک قطب قدرتی جهان معرفی شد و مسوولیت هایی بر عهده این کشور گذاشته شد.
وی در ادامه با گفتن این جمله که «من نمی خواهم رفتارهای آمریکا را توجیه کنیم»؛ بیان کرد: شرایط هژمون، با قدرتی که دور از صحنه جهانی و یک قدرت بین المللی است طبیعتا با سایر جاها تفاوت دارد و آمریکا از این به بعد نه تنها باید موقعیت خود را حفظ می کرد، بلکه باید تقویت هم می کرد و باید هزینه های بسیاری از کارکردهایی که متحدانش بر دوش آمریکا گذاشته بودند را به عهده می گرفت، تاوان بی ملاحظه بودن های دیگر را باید می پرداخت.
استاد روابط بین الملل دانشگاه تهران در ادامه با بیان اینکه پایدار ماندن قدرت هژمون هزینه های زیادی دارد؛ توضیح داد: طبیعی است که نگاه پایدار نگه داشتن قدرت با دولتی که خارج از گود قدرت است، تفاوت می کند و امروزه هم آمریکا در همان راستا حرکت می کند یعنی ما باید رویکرد و عملکرد آمریکایی را در قالب یک قدرت هژمون ببینیم.
استفاده آمریکا از ابزارهای جدید در راستای اهداف جدید!
این کارشناس مسایل بین الملل در ادامه با بیان اینکه آمریکا برای پایدار نگه داشتن قدرت جهانی خود رفتارهای خاصی را انجام می دهد؛ بیان کرد: طبیعتا آمریکایی ها از ابزارهایی که در اختیار دارند، باید به نحوی استفاده کنند که موقعیتشان حفظ شود و اساسا آمریکایی ها نگران این هستند که رقبای آنها مثل چین در عرصه بین المللی ظهور کنند، قدرت های نوظهوری در حال رشد هستند که طبیعتا می توانند موی دماغ آمریکایی شوند.
آقایی در پایان گفت: آمریکایی ها سعی می کنند از همه امکانات کنترلی خودشان بهره ببرند تا به عنوان یک قدرتی که هنوز قدرت هژمون هستند، تلقی شوند و این امر را باید به عنوان کشوری که دارای سیطره جهانی است، یک امر بدیهی قلمداد کرد من نمی خواهم بگویم این کار امر قابل قبولی است، اما هر کشور دیگری هم بود، دست به این کارها می زد تا قدرت خود را در عرصه جهانی حفظ کند.