زماني كه ولاديمير پوتين سال 2012 به قدرت بازگشت گمانه زنيهاي زيادي درباره آينده روسيه، چه به لحاظ داخلي و چه به لحاظ خارجي و بينالمللي ايجاد كرد كه عمدتا منفي بودند. بسياري از ناظران بينالمللي چشمانداز آينده روسيه را با توجه به سوابق زندگي شخصي و تجربيات و رويكردهاي گذشته پوتين كه مستند بر عضويت وي در دستگاه امنيتي شوروي سابق، ستيزه با مخالفان و رويكردي ظاهرا در مقابل غرب بود، ترسيم ميكردند. اما نكته حايز اهميت اين است كه پوتين از همان زمان نشان داد ميفهمد كه شرايط امروز روسيه، در داخل، منطقه و نظام بينالملل نسبت به گذشته تغييرات و تحولات زيادي يافته است و اين موضوعات حتي سبب شد وي از اصلاحات سخن بگويد. همانگونه كه اكنون با گذشت دو سال شاهد آزادي يكي از مخالفان مشهور پوتين و ساير زندانيان هستيم. به عبارت ديگر پوتين با همان هوش مثالزدني خود چه به لحاظ منفي و چه مثبت، از نقطه ثقل چرخ قدرت در داخل از سال 2012 استفادههاي لازم را براي تطبيق خود با دوره جديد الزامات داخلي و بينالمللي برد. هر چند با بروز اعتراضهاي داخلي در روسيه و سيل وقايع پيشبيني نشده، اين دوره تطبيق اصلاحطلبانه و تجديدنظرگرايانه با تاخير مواجه شد اما متوقف نشد.
پوتين وقتي از نخست وزيري به رياستجمهوري بازگشت ميديد دو مساله بسيار مهم در داخل روسيه اينك متفاوت از گذشته است. از طرفي بازگشت پوتين به قدرت با گسترش دامنه اعتراضات آگاهانه مردم خاورميانه و جهان به داخل روسيه همراه بود و پوتين ميديد كه ذايقه سياسي بخشي از مردم روسيه به تبع تغيير ذايقه سياسي مردم جهان تغيير كرده و عرصه براي فردگرايي وي در حاكميت روسيه تنگتر شده است. از طرف ديگر پوتين ميفهميد در شرايط جديد از ابزارهاي اقتصادي قابل توجهي برخوردار نيست. پوتين در دوره اول رياستجمهوري خود، از ابزار چانهزني نفت و گاز برخوردار بود، همين مساله منجر به عكسالعمل و برنامههاي متقابل شركاي غربي روسيه در زمينه انرژي شد. علاوه بر اين پوتين در دوره جديد با جريان معكوس سرمايه از داخل به خارج روبهرو شده بود و از مجموع اظهارات و رفتارهاي وي هم برميآمد كه روسها پذيرفتهاند به لحاظ تكنولوژي صنعتي و حتي نظامي از صنعت روز جهان عقب مانده و نيازمند الگوپذيري از غرب در زمينه فناوريهاي نوين حتي در عرصه نظامي هستند. هر چند از همان زمان از مجموع اظهارات و مقالات پوتين ميشد فهميد كه با دور جديدي از تمركز دولت جديد روسيه بر اوراسياگرايي روبهرو هستيم اما اين اشتباه بود و اشتباه است كه چنين برداشت كنيم كه پوتين در عمل هم غربستيز است. وعده و كار مهم پوتين كه ناگزير از اجراي آن خواهد بود و در واقع تحقق آن را شروع كرده است، نوسازي روسيه است و نوسازي روسيه بدون همكاري با كشورهاي صنعتي و جذب سرمايه قابل تحقق نيست. در واقع اظهارات پوتين در نكوهش سركوب در سوريه، انتقاد از تمايل دوباره اسد براي ماندن در قدرت، ابتكار خلع سلاح شيميايي سوريه، همكاري در زمينه گفتوگوهاي هستهيي ايران، نمونههايي از درك پوتين از شرايط متفاوت كنوني است. در راستاي همين نكات بايد يادآوري شود حتي مواضع پوتين در قبال اوكراين نيز منافاتي با اين رويكردهاي عملگرايانه پوتين ندارد. به نظر ميرسد اينك با كاهش بهانههاي حقوق بشري عليه روسيه، پوتين با تيزبيني بيشتر از گذشته، مانع هزينه دادن روسيه در عرصههاي بينالمللي خواهد بود و اين مساله نكته بسيار مهمي است كه دولت يازدهم ايران نيز بايد در روابط خود با دولت پوتين مدنظر قرار دهد. هر چند فضاي جديدي در عرصه روابط ايران و روسيه باز شده است و حتي ايران ميتواند با ديپلماسي نوين با دولت روسيه ضمن حفظ حمايت مسكو در مذاكرات هستهيي، برخي مسائل اختلافبرانگيز گذشته مثل سامانه اس 300 را با مسكو حل و فصل كند.
با توجه به شاخصههايي كه از رفتارهاي نمايشي و واقعي پوتين وجود دارد، ميتوان مدعي شد وي بازيگر عاقلي است كه به تغيير شرايط و در نتيجه تغيير نوع بازي واقف است. پوتين رهبري است كه خود را در برابر رقبا خشمگين نشان نميدهد. از طرف ديگر پوتين ميداند نمايش قدرت با ابزار واقعي اقتصادي و نظامي تداوم خواهد داشت و دستيابي به اين ابزارها مستلزم بازي در قواعد بينالمللي با رقباي غربي و پيشرفته است. اين گونه است كه روسيه در زماني كه جنگ عليه سوريه حتمي ميشود و با آنكه همه اين جنگ را هزينهيي گزاف براي غرب ميدانند اما پوتين ابتكار خلع سلاح شيميايي سوريه را مطرح ميكند و به همين دليل پيش بيني ميشود روابط آينده روسيه با غرب مبتني بر تعامل و رقابت باشد.
منبع: اعتماد