به گزارش گروه راهبرد خبرگزرای دانا دکتر سید محمدکاظم سجادپور تحلیل گر ارشد مسایل بین الملل و سیاست خارجی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی با اشاره به دیدگاه های مطرح شده پیرامون توافنقامه ژنو، تاکید می کند نگاه صرف خوش بینانه و بدبینانه به این توافق تامین کننده منافع ملی نیست و نباید در این مرحله بعد اعتدال را از دست داد. این یادداشت را در ادامه می خوانید:
در پی برنامه عمل ژنو و مذاکره ایران با گروه 5+1 بحث و گفت و گو پیرامون پرونده هسته ای ایران به صور گوناگون در سرتاسر جهان تبدیل به بخشی از تحلیل های روزانه سیاسی شده است و از ابعاد مختلفی به این توافق و تفاهم اولیه یا موقت نگریسته می شود. احزاب و جریان های سیاسی در داخل و خارج از ایران از منظر سیاسی به این پرونده می نگرند. گروهی صرفا بر بحث ها محتوایی و حقوقی تکیه دارند. در بازار تحلیل های سیاسی آشفتگی خاصی در تحلیل ها به چشم می خورد. شدت، تنوع و محتوای بحث های پیرامون تفاهم ژنو به گونه ای است که با کمتر پدیده دیگری در سیاست منطقه ای و بین المللی قابل مقایسه است. بی تردید در دوران معاصر به خصوص در ده سالی که از بین المللی شدن پرونده هسته ای ایران می گذرد، کمتر موضوعی مانند برنامه اقدام ژنو در کانون توجه تحلیلگران و دست اندرکاران اجرایی و فکری سیاست خارجی قرار گرفته است. از روسای جمهور کشورها گرفته تا ستون نویسان روزنامه ها در اقصی نقاط دنیا در مورد این رخداد بحث و گفت و گو کرده و نوعی قطبی شدن و نگرش مختلف و متضاد پیرامون آن برجسته به نظر می رسد.چگونه می توان رخداد ژنو را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؟ این پرسش محوری این نوشتار است و در خلال پاسخگویی روشن خواهد شد:
در انبوه تحلیل های سیاسی که در مورد برنامه اقدام ژنو ارایه شده، شاهد دو دیدگاه نسبتا تند هستیم که یکی از آنها به صورت افراطی نسبت به این برنامه اقدام خوش بینانه می نگرد و گرایش دوم به صورت رادیکال نگاهی عمیقا بدبینانه دارد. واقعیت آن است که این رخداد، تحولی بسیار سترگ در سطح سیاست منطقه و بین الملل است. فقدان وجود یک تصویر بزرگ( Big picture) از این رخداد مایه دیدگاه ها و نگرش های بعضا افراطی و اغراق آمیز است. و اگر این رخداد از زاویه یک نگرش کلان مد نظر قرار گیرد، ماهیت تحلیل ها متفاوت، واقع بینانه تر و سودمندتر خواهد بود. در ذیل به هر کدام از نگرش ها و بازشناسی واقعیت پرداخته می شود:
دیدگاه خوشبینانه
در بین تحلیل هایی که در ایران و جهان پیرامون برنامه اقدام ژنو ارایه شده، دیدگاهی خوشبینانه وجود دارد که بر این باور است، با این موافقت موقت تحریم ها تمام شده و فصل نوینی در روابط خارجی ایران با غرب به خصوص آمریکا، آغاز شده و همه مسایل حل می شود. در این نگرش که آکنده از امید و آرزوست، بین آمال و آرزوها و تحلیل سیاسی، شکاف وجود دارد. هرچند که بی تردید این دیدگاه در بیان اینکه فضای جدیدی ایجاد شده، دقیق و درست است، اما مساله در مورد چگونگی ادامه راه از این زمان به بعد است. این دیدگاه بسیار کل گراست و از توجه و دقت در جزییات برخوردار نیست و به گونه ای واکنش گرا بوده و بدون در نظر گرفتن پیچیدگی های فنی، حقوقی و سیاسی، در بین همه بازیگران امیدوار است که باز سرعت دنیای جدیدی از تعاملات آغاز شود. انتظارات به وجود آمده از این نوع نگرش تامین کننده منافع ملی ایران نیست. در عین حال این واکنش امیدوارانه که در پاسخ به سال ها فشار و تحریم ظالمانه است، در پیوند با واقعیت های پیچیده داخلی، منطقه ای و بین المللی دچار مشکل است و حتی فراتر این انتظار وسیع و گسترده و امید به تغییر لحظه ای، خود مانعی در فراروی مذاکر کنندگان ایرانی می تواند باشد. اما در مقابل دیدگاه بدبینانه ای نیز وجود دارد که باید به آن پرداخته شود.
دیدگاه بدبینانه
این دیدگاه با نگاهی بسیار جزءگرایانه، با طرح داده ها و ستاده ها در واقع صرفا متن توافقنامه از دیدگاه شناختی، سیاسی و روانی خود نگریسته و به آنکه فرای این متن به شکل دادن آن انجامیده توجهی ندارد. این دیدگاه بدبینانه که نه فقط در ایران، بلکه در منطقه و ایالات متحده نیز وجود دارد، با این پیش فرض به متن نگاه می کند که توافق بین ایران و کشورهای غربی ذاتا غیرقابل دسترسی است؛ هرچند که در دو سوی این نگرش افراد و جریانات سیاسی با دیدگاه های متضاد وجود دارد، ولی همگی بسیار جزءگرایانه به متن توافقنامه پرداخته و آن را با شاقول سیاسی خود می سنجند. در بین افرادی که به این دیدگاه معتقدند، بعضا گرایش های ایدئولوژیک و اعتقاد به باورهای پیشینی وجود داشته و در مواردی تخریب تیم مذاکره کننده و شخصیت افراد مذاکره کننده نیز در بین آنها به چشم می خورد. آنچه این دیدگاه بدان نمی پردازد، آن است که مذاکره یک روند است، مذاکره برای رسیدن به توافق صورت می گیرد و در هر توافق داده و ستاده هایی بر اساس واقعیت های موجود مبنا قرار می گیرد. این دیدگاه نیز تامین کننده منافع ملی ایران نیست. چون با تقطیع و جدا کردن برخی از کلمات و واژه ها از متن پیچیده مذاکره چند جانبه سعی دارد که جلوی هر نوع توافقی را سد کند و دستاوردهای مذاکراتی را تبدیل به شکست های مذاکراتی کند. طرفداران این دیدگاه فراموش می کنند که مذاکره ژنو صرفا محصول کار مذاکره کنندگان به تنهای نیست، بلکه اجماع نظام جمهوری اسلامی ایران و تولید اراده سیاسی برای حل این پرونده در روندی قابل ملاحظه نیز باید مدنظر قرار گیرد. تقلیلگرایی و کاهش این روند اجماعی ملی به چند عبارت و کلمه نیز با واقعیت فاصله دارد و جالب آنکه دیدگاه تقلیلگرایانه صرفا به ایران منحصر نشده، بلکه این تقلیلگرایی بدبینانه در بسیاری از کشورها به چشم می خورد. اما در ورای این دیدگاه های نسبتا افراطی که یا با خوش بینی زیاد یا بدبینی عمیق به توافقنامه ژنو می نگرند، واقعیتی عمده و برجسته باید مورد شناسایی قرار گیرد و آن واقعیت ایجاد شرایط نوین و دگرگون شده ای در سیاست منطقه ای و بین المللی است.
واقعیت
برنامه اقدام ژنو بدون تردید زلزله ای سیاسی در منطقه و جهان را در پی داشته است. جناح ها و گروه هایی که در بین برخی از اعضای GCC، همینطور در درون رژیم صهیونیستی و در ایالات متحده در پی تندتر کردن و حتی ایجاد برخورد نظامی بین واشنگتن و تهران بودند، به قدری ناراحت، دلخور و دل زده اند که با کمتر رخداد دیگری قابل مقایسه است. کافی است به مقاله محمد بن نواف بن عبدالعزیز سعود سفیر کنونی سعودی در لندن در روزنامه نیویرک تایمز مورخ 18 دسامبر برابر با 26 آذرماه امسال نگاه کنیم. این مقاله بسیار تند که عمدتا کشورهای متحد عربستان یعنی آمریکا و سایر دوستان غربی سعودی است، ناراحتی عمیقی را از دو پدیده منطقه ای از ناحیه برخی بازیگران عرب را به تصویر می کشد. این دو پدیده عبارتند از: پرونده سوریه و پرونده هسته ای ایران. او از اینکه غرب و آمریکا به سوریه حمله نظامی نکرده اند، ناراحت است و از اینکه توافقنامه ژنو بین 5+1 و ایران صورت گرفته، ناراحت تر به نظر می رسد. این ناراحتی صرفا ناراحتی لحظه ای و فردی نیست. این بیانگر واقعیتی استراتژیک در منطقه و جهان است و واقعیت آن است که بر اساس هر تفسیری که از برنامه اقدام ژنو ارایه شود، برنامه غنی سازی ایران یکی از اجزای جدا نشدنی این موافقنامه نامه است و این به معنی پذیرش واقعیت های مربوط به جمهوری اسلامی ایران است. به علاوه اینکه ایران توانسته با اعتماد به نفس دیپلماتیک با پنج قدرت جهانی به اضافه آلمان که دوست دارد در دریف سایر قدرت های بزرگ قلمداد شود، به موافقتنامه ای دست یابد که در آن بنیاد تمام تحلیل ها، نگرش ها، سرو صداهای تبلیغاتی، امپراتوری رسانه ای و تحقیقاتی جهان را به چاکش بکشد. باید گفت که بیش از یک دهه است که با احتمال نظامی بودن برنامه هسته ای ایران ،غرب و متحدانش شدیدترین رفتارهای ناشایست و تحریم های ظالمانه را بر ایران تحمیل کرده اند. ولی در این موافقنامه ایران با پذیرش شفافیت در برنامه هسته ای خود هیچ شک و شبهه ای به جا نمی گذارد که برنامه هسته ای آن صلح آمیز است. اعتماد به نفس دیپلماتیک ایران و مذاکره با قدرت های بزرگ بی تردید جناحی که در آمریکا، رژیم صهیونیستی و منطقه در پی نظامی کردن فضای روابط ایران و آمریکا بوده، بسیار تمایل داشتند که با برخورد نظامی آمریکا به ایران به صور مختلف به کشور ما آسیب برسانند، را منزوی کرده است. باید گفت که قدرت بازدارندگی نظامی ایران و تجربه مقاومت مردم امر پوشیده ای بر تحلیلگران نیست. اما جنون جنگ افروزی در بین جناح راست افراطی در ایالات متحده و رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عربی نیز روشن و واضح است. واقعیت آن است که ایران این فضا را دگرگون ساخته و این خود زلزله ای در ارکان ذهنی، شناختی، سیاسی و روانی جریاناتی است که در پی حذف ایران از معادلات قدرت منطقه ای و جهانی بوده اند و حال شاهد این صحنه اند که واقعیت های قدرت ایران مورد شناسایی بین المللی قرار گرفته و دیپلماسی ایران توانسته فضا و فصل نوینی را در منطقه و جهان بگشاید. به خاطر اهمیت این زلزله سیاسی در منطقه و جهان، بی تردید مخالفت ها و برخوردهای سیاسی و استراتژیک با برنامه اقدام ژنو چالش های بزرگی را در پیش دارد. راه همواری در پیش نیست ولی ایران در یک تصویر کلان توانسته مسیر قطار تحریم و تنش را دگرگون سازد و عادت ذهنی و ساختار تصورات استراتژیک بازیگران منطقه ای و جهانی را به هم بریزد و در یک تصویر کلان این واقعیت بیش از هر بعد دیگر جلب توجه می کند.
خلاصه آنکه در عین حفظ خوش بینی و امیدواری نباید در این بُعد اعتدال را از دست داد. بر همین منوال صرفا نمی توان بدبینانه به برنامه اقدام ژنو نگریست. آنچه لازم است داشتن یک تصویر کلان از این دستاورد مهم دیپلماتیک است. واقعیتی انکار ناشدنی که ایران با اعتماد به نفس ناشی از ظرفیت های داخلی، مسیر سیاست منطقه ای و بین المللی را دگرگون ساخته است.