به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا، جابر انصاری، سفیر سابق، تحلیلگر ارشد مسایل سیاست خارجی، طی یادداشتی در ایران به تحلیل مسایل جاری مصر پرداخته است که در ادامه می آید:
تحولاتی که منجر به برکناری محمد مرسی، نخستین رییس جمهور منتخب مصر شد، در ایران و جهان به گونههای مختلف تحلیل شده است. در این تحلیلها بیش از همه بر سر این موضوع جدال شده است که این رویداد کودتا بوده یا انقلابی به تعبیر حامیان، عزل مرسی «بزرگتر از انقلاب اول؟» اما مهمتر از بحث و جدل بر سر نامگذاری رویداد منجر به عزل مرسی به عنوان کودتا یا انقلاب، تبعات این تحول و پیشبینی سمت و سوی آینده مصر در زمینه سیاست داخلی و سیاست خارجی است در صورتی که به درستی مشخص شود، میتواند نام واقعی این تحول را نیز به ما نشان دهد. یادداشت حاضر با طرح مهمترین پیشبینیهای ارائه شده از سمت و سوی تحولات مصر و مقایسه آن با رویدادهای جاری این کشور، گمانهزنیهایی اجمالی در این خصوص ارایه خواهد کرد.
ناسیونالیست های مصری و استقلال طلبی
برخی تحلیلگران از سمت و سوی استقلالطلبانه رویداد اخیر مصر سخن گفته و بر این باور بودهاند که ناسیونالیستهای مستقل دوباره در مصر جای پایی برای خود باز کردهاند. توزیع گسترده عکسهای سرهنگ جمال عبدالناصر، رهبر پیشین مصر و نماد جریان ناسیونالیسم عربی در کنار عکسهای ژنرال السیسی وزیر دفاع و عامل برکناری مرسی، در تظاهرات مخالفان مرسی و حمایت گروههای ناسیونالیست مانند جریان ناصری به رهبری حمدین صباحی و ناسیونالیستهای مشهوری چون محمد حسنین هیکل از السیسی به این گمانهزنی دامن زده و دیدار اخیر وزرای خارجه و دفاع روسیه و استقبال گرم از آنان در قاهره نیز بر آتش تحلیلهایی از این دست دمیده و حتی به گمانهزنی پیرامون احتمال خروج تدریجی مصر از بیت الطاعه آمریکا و غرب، منجر شده است. از سوی دیگر برخی تحلیلگران بر سمت و سوی آزادیخواهانه رویداد اخیر مصر تکیه کرده و از به اصطلاح «انقلاب مردم مصر» به پیشتازی «جوانان و روشنفکران آزادیخواه» علیه «اسلامگرایان بنیادگرا و مخالف آزادی» سخن گفتهاند. حضور و حمایت گروههایی از جوانان انقلابی و بخش مهمی از نیروهای تحولخواه سکولار و غیراسلامی در تحولات منجر به عزل مرسی توسط ارتش، به این گمانهزنی دامن زده است.
رویدادهای مهم دو هفته اخیر مصر
اما آیا واقعیتهای جاری صحنه سیاست مصر با این گمانهزنیها همخواناست؟ برای پاسخ به این سوال نگاهی کوتاه و فهرستوار به رویدادهای مهم فقط دو هفته اخیر مصر راهگشا بوده و میتواند به ناظران برای تحلیل وضعیت جدید مصر و رمزگشایی از سمت و سوی آینده آن کمک کند. دادستانی مصر در لایحه اتهام 600 صفحهای صادره علیه مرسی و رهبران اخوانالمسلمین، در کنار توجیه اتهامات متعدد؛ اتهام کلیدی جاسوسی برای جهات بیگانه را نیز متوجه آنان کرده است. شاید ناظران تحولات مصر بلافاصله پس از شنیدن اتهام جاسوسی با جهات بیگانه،این امر را نتیجه به اصطلاح ارتباط پنهان مرسی و رهبران اخوان با اسرائیل بدانند چرا که کیست که نداند بیگانهتر از اسرائیل برای مصر و مصریان وجود ندارد. اما با نگاه به محتوای کیفرخواست، متوجه میشویم مرسی و رهبران اخوان متهم به جاسوسی برای ایران، جنبش مقاومت اسلامی لبنان (حزبالله)، جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) و شبکه بینالمللی اخوان (اخوان بینالملل) شدهاند.
نقش ایران در مصر
با دانستن چنین اتهامی، نخستین سوال که به طور طبیعی به ذهن خطور میکند، این است که قرار گرفتن ایران و سه گروه و تشکیلات سیاسی- اجتماعی دیگر در کنار یکدیگر و توجیه اتهام جاسوسی به رییس جمهور برکنار شده و همکارانش به علت ارتباط با آنها تنها یک اتفاق است یا میتواند نشان دهنده جهتگیریهای حاکم بر سیاست خارجی مصر در دوره پس از مرسی باشد؟ برای پاسخ به این سوال باید بدانیم نقطه اشتراک اصلی این سه مجموعه نهضتی و مقاومتی با جمهوری اسلامی ایران چیست؟ پاسخ هر چه باشد بدون تردید، تعلق داشتن به نحله اسلام سیاسی و مقاوم و رویارویی با اسرائیل و موجودیت مبتنی بر اشغال، نژادپرستی و توسعهطلبی آن در قلب این نقاط اشتراک قرار میگیرد.
همزمان با صدور لایحه اتهام علیه مرسی و رهبران اخوان، دو دادگاه دیگر نیز به صدور احکامی بر له یا علیه متهمان خود اقدام کردهاند: نخست دادگاهی که ژنرال احمد شفیق، آخرین نخست وزیر دوران دیکتاتوری مبارک و دو فرزند پسر دیکتاتور سابق را از یک پرونده فساد و زمینخواری تبرئه کرده است. جانشین شفیق در رهبری حزب متعلق به وی نیز بلافاصله پس از صدور این حکم اعلام نموده است وی بزودی به کشور بازگشته و درصورت عدم نامزدی ژنرال السیسی، برای انتخابات ریاست جمهوری نامزد خواهد شد. فراموش نکنیم که شفیق پیش از این در نخستین انتخابات آزاد و رقابتی تاریخ مصر از مرسی شکست خورده و با توجه به پروندههای متعدد مربوط به فساد در دوران طولانی مسئولیتهای بالای کشوری و لشکری، ترجیح داده بود مصر را به مقصد امارات ترک و به تبعیدی خودخواسته تن دهد.
احمد ماهر کیست؟
دادگاه دوم اما احمد ماهر و دو جوان دیگر را به اتهام شرکت در تظاهرات غیرقانونی و اقدام علیه نظام حاکم به چند سال زندان محکوم نموده است. احمد ماهر از جوانان تحولخواه و سکولار مصری و رهبر جنبش جوانان ششم آوریل است که به عنوان یک گروه فیسبوکی مصری در آوریل 2008 و در حمایت از اعتراض و اعتصاب جمعی از کارگران مصری شکل گرفت و بعدها در انقلاب علیه مبارک نیز در جمع متحد جوانان انقلابی مشارکت داشت و سپس در مخالفت با مرسی و اخوان به جنبش تمرد پیوست و از اقدام ارتش در برکناری رییس جمهور منتخب حمایت نمود. زندانی نمودن وی به عنوان نمادی از جوانان آزادیخواه مصری به گونهای دیگر یادآور سرنوشت محمد البرادعی، چهره برجسته لیبرال مصری است که در اقدام علیه اخوان و مرسی به جمع «حامیان آزادیخواه ارتش» پیوست و نخست به سمت معاونت بینالملل رییس جمهور موقت منصوب شد اما بزودی با اعلام این که «متاسفانه دانستم ادعای مرسی مبنی بر بازگشت دولت پنهان به قدرت درست است» از مسوولیت خود استعفا و به خارج از کشور بازگشت.
اینک البرادعی در تبعید خودخواسته، احمد ماهر در زندان و رییس جمهور منتخب و رهبران اخوان با اتهاماتی سنگین مواجهند که در صورت تأیید میتواند به چند بار اعدام برای هر یک از آنان منجر شود، اما در سوی دیگر صحنه سیاست مصر، ژنرال شفیق از اتهامات فساد تبرئه شده و در حال آماده شدن برای بازگشت به کشور و نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری است و کیست که باور کند همه این رویدادها اتفاقی بیش نیست طرفه این که یکی از متهمان به جاسوسی، محمد فتحی رفاعه الطهطاوی رییس نهاد ریاست جمهوری است که مطابق کیفرخواست صادره، اطلاعات محرمانه کشور را به دستور مرسی در اختیار این جهات چهارگانه قرار میداده است.
اهمیت نمادین وجود الطهطاوی در راس فهرست متهمان این است که وی از قضای روزگار، نواده رفاعه رافع الطهطاوی (1290-1216) از نخستین و مشهورترین تجددخواهان مصری است که پس از سفر به فرانسه کتاب «تخلیص الابریز الی تلخیص باریز» را درباره شکل حکومت در فرانسه نوشت. وی نخستین اندیشمند عرب است که بر ضرورت پیروی حکومت از قانون و نظارت کامل بر رعایت حقوق مردم تأکید و با برشمردن حقوق مردم، قاطعانه از لزوم آگاهی آنان از حقوق خود سخن گفته است. الطهطاوی در مصر و جهان عرب به عنوان نماد تجددخواهانی تلقی میشود که مخالف با سلطه استعماری قدرتهای اروپایی بوده و در عین حال که مسلمانان را به مبارزه با استعمار فرا میخواندند؛ تنها راه رفع ناکامیهای کشورهای اسلامی را پیروی از شیوه حکومتهای غربی میدانستند. شاید اتهام محمد الطهطاوی نواده الطهطاوی بزرگ که خود از جمله نیکنامترین دیپلماتهای مصری است، نمادی از مرثیه مصر معاصر باشد که یک سده پس از بروز و قوتگیری جنبشهای استقلالخواهی و آزادیخواهی، همچنان در پیچ و خم یک کوچه گرفتار آمده است: استبداد و وابستگی.