به گزارش گروه انرژی خبرگزاری دانا به نقل از شانا، در چند دهه اخیر جلوگیری از مصرف بی رویه انرژی برای کشورهای توسعه یافته و کسب حداکثر سود و بهره وری از این منابع برای کشورهای صاحب منابع انرژی به ویژه سوخت های فسیلی اصلی ترین دغدغه بوده است.
در این میان صنعت پتروشیمی به عنوان فراهم آورنده فرصت برای ارزش افزوده آفرینی و تبدیل مواد خام (نفت و گاز) به محصولات با ارزش در کشورهای خاورمیانه جایگاهی ویژه یافته است.
زنجیره پتروشیمی از هیدروکربن های موجود در نفت خام، میعانات گازی و یا گاز طبیعی آغاز شده و پس از فرآورش در فرآیندهای شیمیایی و پتروشیمیایی به فرآورده های جدید شیمیایی تبدیل می شوند و در آخر، واحدهای پایین دست صنعت پتروشیمی این فرآورده های نهایی را به محصولات کالایی و مصرفی که عامه مردم در تماس مستقیم با آنها هستند، تبدیل می کنند.
کارخانجات تولید الیاف مصنوعی و نساجی، روغن های صنعتی، رنگ ها و پوشش های حفاظتی، سموم، دفع آفات، شوینده های بهداشتی و کودهای شیمیایی، ظروف پلاستیکی، قطعات لاستیکی، وسایل ورزشی، اسباب بازی ها و انواع لباس ها از تولیدات واحدهای پایین دست صنعت پتروشیمی محسوب می شوند.
محصولات پتروشیمی بر اساس نوع فناوری، پیچیدگی فرآوری تولید و نزدیکی ماده تولیدی به مرحله نهایی بازار مصرفی به دو دسته مواد پایه ای بالادستی که مواد حد واسط و خوراک واحدهای پایین دستی را تشکیل میدهند و محصولات پایین دستی، تقسیم میشوند. تغییرات نرخ بازار معاملات محصـولات فوق نمـایانگر آن است که محصولات پـایین دسـتی که به بـازار نزدیک ترند همواره از ارزش افزوده بالاتری نسبت به محصولات پایین دستی برخوردار بوده اند. نمونه این محصولات، پلیمرهای مهندسی است که به دلیل شکل خاص تولید و کاربرد ویژه آنها، ضمن داشتن قیمت گران از ارزش افزوده بالاتری نسبت به دیگر مواد پلیمری برخوردار است.
کشورهای پیشرو در عرصه تولیدات مواد پتروشیمی و شیمیایی با ارزش نظیر آلمان با وجود دوری از مواد اولیه ارزان توانسته اند با توسعه نظام مند صنایع پایین دستی پتروشیمی در قالب پارک های صنعتی پتروشیمی و شیمیایی و ایجاد بنگاه های کوچک و متوسط پتروشیمی دانش بنیان، زمینه تولید محصولات باارزش، نوآوری و تولید محصولات جدید، کارآفرینی و ایجاد شغل های پایدار، مدیریت و کاهش هزینه تولید و در نهایت کسب حداکثر ارزش افزوده از مواد خام پتروشیمی را فراهم کنند و از این رهگذر به یکی از اصلی ترین تولیدکنندگان مواد پلیمری و پتروشیمی جهان تبدیل شوند و باز هم تاکید می شود که این کشورها حداقل مزیت را در مورد خوراک و مواد اولیه داشته اند.
در کشور ما نیز در سیاست های کلان یا تصمیم گیری های سیاسی، مهم ترین ارزش صنعت پتروشیمی در ایجاد اشتغال و توسعه صنعتی محیط پیرامون خلاصه می شود و از سایر مزیت های رقابتی و نسبی این صنعت که از آن به عنوان زنجیره ارزش افزوده صنعت پتروشیمی نامبرده می شود، تا حدود بسیاری غفلت شده است.
تحقق ارزش های مورد نظر در صنعت پتروشیمی (کسب ارزش افزوده، ایجاد اشتغال و توسعه صنعتی) در کنار نیاز به توسعه متوازن صنعت پتروشیمی، ارتباط مستقیم با توسعه مطلوب صنایع میان دستی و پایین دستی پتروشیمی و درنهایت تکمیل زنجیره ارزش این صنعت دارد، اما نسبت رشد این دسته از صنایع به صنایع بالادستی پتروشیمی بسیار کم و غیر قابل مقایسه است، زیرا توسعه صنایع پایین دستی کشور دچار مشکلات و موانع متعدد است.
تولید صنایع پایین دستی نه تنها به بازارهای جهانی راه نیافته بلکه هنوز قابلیت رقابت را در بازار داخلی با محصولات مشابه پیدا نکرده و عموماً بر اساس حمایت های غیر پایدار دولتی به حیات خود ادامه می دهد.
مهم ترین ضعف این صنایع غیر رقابتی بودن محصولات تولیدی است، آن هم در حوزه ای که به عنوان مزیت نسبی کشور خوانده می شود.
با این که برخی مشکلات در صنایع بالادستی و پایین دستی صنعت پتروشیمی مشترکند اما مشکلاتی وجود دارد که با توجه به رویکرد بازار محوری صنایع پایین دستی، فقط در بخش پایین دستی مشاهده می شود.
در داخل کشور وضع عرضه محصولات پتروشیمی در بازار و حفظ حلقه های انتهای زنجیره ارزش محصولات پتروشیمی به عنوان اشتغال زا ترین بخش این زنجیره، باید از مهم ترین موضوع های صنعت پتروشیمی در شرایط کنونی باشد که به یقین بر آینده این صنعت هم تأثیر قابل اعتنایی خواهد داشت.
از جمله مشکلات موجود در مورد عرضه محصولات پتروشیمی، ترکیب محصولاتی است که عرضه می شود، زیرا ظرفیت بازار داخلی برای کالاهایی که عرضه می شوند، بسیار پایین و این در حالی است که کارشناسان و مسئولان این صنعت معتقدند خام فروشی و صادرات محصولات پتروشیمی، کشور را از ارزش افزوده و اشتغال بسیار زیادی محروم می کند.
از یک سو با صدور محصول خام مجتمع های پتروشیمی، فرصت تبدیل این محصولات از سوی شرکت ها و نیروی کار داخلی به محصولات نهایی با ارزش افزوده بالاتر از دست می رود و از سوی دیگر علاوه بر محروم شدن کشور از بازارهای مطمئن صادراتی و جایگزینی رقبا، کشور ناچار است هزینه زیادی را برای واردات این محصولات پرداخت کند.
این نکته زمانی اهمیت خود را بیشتر نشان می دهد که بدانیم ایران از منابع انرژی خود برای تولید محصولات پتروشیمی استفاده می کند و مزیت بالقوه فراوانی در این خصوص دارد، ضمن آن که بخش بزرگی از ارزش افزوده ای که به عنوان سود صادرات نصیب مجتمع های پتروشیمی بزرگ می شود، می تواند در بخش پایین دستی به ارزش افزوده بیشتر ناشی از فعال سازی تولید داخل، همچنین ایجاد اشتغال بالا در این بخش منجر شود.
به ازای هر شغل در صنایع بالادست باید ٩٤٠ هزار دلار سرمایهگذاری شود در حالی که در صنایع تکمیلی نیاز به ٢١ هزار دلار به ازای هر شغل است. همچنین از نظر ارزش افزوده در بالادست به ازای فروش هر میلیون تن محصول ٣٠٠ میلیون دلار به دست میآید در حالی که در صنایع تکمیلی به ازای هر میلیون تن فروش ٦٧٠ میلیون دلار کسب میشود. از سوی دیگر نرخ بازگشت سرمایه در بالادست ١٢ تا ١٥ درصد و در صنایع تکمیلی ٣٠ تا ٣٥ درصد است.
]به عنوان مثال وزن پلاستیک بدنه یک جاروبرقی در مجموع ٤ یا ٥ کیلو است و قیمت هر کیلو پلی اتیلن نیز تقریبا ١٥٠٠ تومان است که در مجموع قیمت مواد اولیه آن ٧٥٠٠ تومان میشود در حالی که بدنه یک جاروبرقی ساخته شده در بازار ٧٠ یا ٨٠ هزار تومان است یعنی امکان چند برابر شدن ارزش این محصولات در کنار اشتغالزایی بالای آنها وجود دارد[.
به باور کارشناسان به طور متوسط به ازای هر ٥ تن محصول در سال، قابلیت ایجاد یک شغل در حوزه صنایع پایین دستی پتروشیمی وجود دارد.
این به معنای آن است که اگر به جای ١٥,٨ میلیون تن محصولات پتروشیمی صادر شده در سال ١٣٩١، این مقدار محصول خام در داخل کشور به محصول نهایی تبدیل می شد، امکان ایجاد بیش از سه میلیون و ١٦٠ هزار شغل فقط در این بخش به وجود می آمد.
نکاتی که به اختصار به آن اشاره شد بیانگر جذابیت و اهمیت صنایع پایین دستی پتروشیمی است که در زمره صنایع کوچک تکمیلی قرار می گیرند، بنا بر این ضروری است برنامه ای جامع برای توسعه این صنایع مدون گردد و نگاهی بخشی جزیره ای و کوتاه مدت جهت توسعه این صنایع نمی تواند پتانسیلهای بالقوه این بخش را بالفعل کند.
علاوه بر این فعال ساختن پتانسیلهای بخش پایین دستی پتروشیمی، کشور را از وابستگی شدید ارزی به عایدات حاصل از فروش نفت خام و گاز طبیعی رهایی بخشیده و شرایط را برای صیانت از نفت و گاز به عنوان ثروت ملی و استفاده از آن برای سرمایه گذاری در بخش هایی که امکان بازتولید ثروت و درآمدهای پایدار برای آیندگان داشته باشد را فراهم خواهد کرد.
در این میان صنعت پتروشیمی به عنوان فراهم آورنده فرصت برای ارزش افزوده آفرینی و تبدیل مواد خام (نفت و گاز) به محصولات با ارزش در کشورهای خاورمیانه جایگاهی ویژه یافته است.
زنجیره پتروشیمی از هیدروکربن های موجود در نفت خام، میعانات گازی و یا گاز طبیعی آغاز شده و پس از فرآورش در فرآیندهای شیمیایی و پتروشیمیایی به فرآورده های جدید شیمیایی تبدیل می شوند و در آخر، واحدهای پایین دست صنعت پتروشیمی این فرآورده های نهایی را به محصولات کالایی و مصرفی که عامه مردم در تماس مستقیم با آنها هستند، تبدیل می کنند.
کارخانجات تولید الیاف مصنوعی و نساجی، روغن های صنعتی، رنگ ها و پوشش های حفاظتی، سموم، دفع آفات، شوینده های بهداشتی و کودهای شیمیایی، ظروف پلاستیکی، قطعات لاستیکی، وسایل ورزشی، اسباب بازی ها و انواع لباس ها از تولیدات واحدهای پایین دست صنعت پتروشیمی محسوب می شوند.
محصولات پتروشیمی بر اساس نوع فناوری، پیچیدگی فرآوری تولید و نزدیکی ماده تولیدی به مرحله نهایی بازار مصرفی به دو دسته مواد پایه ای بالادستی که مواد حد واسط و خوراک واحدهای پایین دستی را تشکیل میدهند و محصولات پایین دستی، تقسیم میشوند. تغییرات نرخ بازار معاملات محصـولات فوق نمـایانگر آن است که محصولات پـایین دسـتی که به بـازار نزدیک ترند همواره از ارزش افزوده بالاتری نسبت به محصولات پایین دستی برخوردار بوده اند. نمونه این محصولات، پلیمرهای مهندسی است که به دلیل شکل خاص تولید و کاربرد ویژه آنها، ضمن داشتن قیمت گران از ارزش افزوده بالاتری نسبت به دیگر مواد پلیمری برخوردار است.
کشورهای پیشرو در عرصه تولیدات مواد پتروشیمی و شیمیایی با ارزش نظیر آلمان با وجود دوری از مواد اولیه ارزان توانسته اند با توسعه نظام مند صنایع پایین دستی پتروشیمی در قالب پارک های صنعتی پتروشیمی و شیمیایی و ایجاد بنگاه های کوچک و متوسط پتروشیمی دانش بنیان، زمینه تولید محصولات باارزش، نوآوری و تولید محصولات جدید، کارآفرینی و ایجاد شغل های پایدار، مدیریت و کاهش هزینه تولید و در نهایت کسب حداکثر ارزش افزوده از مواد خام پتروشیمی را فراهم کنند و از این رهگذر به یکی از اصلی ترین تولیدکنندگان مواد پلیمری و پتروشیمی جهان تبدیل شوند و باز هم تاکید می شود که این کشورها حداقل مزیت را در مورد خوراک و مواد اولیه داشته اند.
در کشور ما نیز در سیاست های کلان یا تصمیم گیری های سیاسی، مهم ترین ارزش صنعت پتروشیمی در ایجاد اشتغال و توسعه صنعتی محیط پیرامون خلاصه می شود و از سایر مزیت های رقابتی و نسبی این صنعت که از آن به عنوان زنجیره ارزش افزوده صنعت پتروشیمی نامبرده می شود، تا حدود بسیاری غفلت شده است.
تحقق ارزش های مورد نظر در صنعت پتروشیمی (کسب ارزش افزوده، ایجاد اشتغال و توسعه صنعتی) در کنار نیاز به توسعه متوازن صنعت پتروشیمی، ارتباط مستقیم با توسعه مطلوب صنایع میان دستی و پایین دستی پتروشیمی و درنهایت تکمیل زنجیره ارزش این صنعت دارد، اما نسبت رشد این دسته از صنایع به صنایع بالادستی پتروشیمی بسیار کم و غیر قابل مقایسه است، زیرا توسعه صنایع پایین دستی کشور دچار مشکلات و موانع متعدد است.
تولید صنایع پایین دستی نه تنها به بازارهای جهانی راه نیافته بلکه هنوز قابلیت رقابت را در بازار داخلی با محصولات مشابه پیدا نکرده و عموماً بر اساس حمایت های غیر پایدار دولتی به حیات خود ادامه می دهد.
مهم ترین ضعف این صنایع غیر رقابتی بودن محصولات تولیدی است، آن هم در حوزه ای که به عنوان مزیت نسبی کشور خوانده می شود.
با این که برخی مشکلات در صنایع بالادستی و پایین دستی صنعت پتروشیمی مشترکند اما مشکلاتی وجود دارد که با توجه به رویکرد بازار محوری صنایع پایین دستی، فقط در بخش پایین دستی مشاهده می شود.
در داخل کشور وضع عرضه محصولات پتروشیمی در بازار و حفظ حلقه های انتهای زنجیره ارزش محصولات پتروشیمی به عنوان اشتغال زا ترین بخش این زنجیره، باید از مهم ترین موضوع های صنعت پتروشیمی در شرایط کنونی باشد که به یقین بر آینده این صنعت هم تأثیر قابل اعتنایی خواهد داشت.
از جمله مشکلات موجود در مورد عرضه محصولات پتروشیمی، ترکیب محصولاتی است که عرضه می شود، زیرا ظرفیت بازار داخلی برای کالاهایی که عرضه می شوند، بسیار پایین و این در حالی است که کارشناسان و مسئولان این صنعت معتقدند خام فروشی و صادرات محصولات پتروشیمی، کشور را از ارزش افزوده و اشتغال بسیار زیادی محروم می کند.
از یک سو با صدور محصول خام مجتمع های پتروشیمی، فرصت تبدیل این محصولات از سوی شرکت ها و نیروی کار داخلی به محصولات نهایی با ارزش افزوده بالاتر از دست می رود و از سوی دیگر علاوه بر محروم شدن کشور از بازارهای مطمئن صادراتی و جایگزینی رقبا، کشور ناچار است هزینه زیادی را برای واردات این محصولات پرداخت کند.
این نکته زمانی اهمیت خود را بیشتر نشان می دهد که بدانیم ایران از منابع انرژی خود برای تولید محصولات پتروشیمی استفاده می کند و مزیت بالقوه فراوانی در این خصوص دارد، ضمن آن که بخش بزرگی از ارزش افزوده ای که به عنوان سود صادرات نصیب مجتمع های پتروشیمی بزرگ می شود، می تواند در بخش پایین دستی به ارزش افزوده بیشتر ناشی از فعال سازی تولید داخل، همچنین ایجاد اشتغال بالا در این بخش منجر شود.
به ازای هر شغل در صنایع بالادست باید ٩٤٠ هزار دلار سرمایهگذاری شود در حالی که در صنایع تکمیلی نیاز به ٢١ هزار دلار به ازای هر شغل است. همچنین از نظر ارزش افزوده در بالادست به ازای فروش هر میلیون تن محصول ٣٠٠ میلیون دلار به دست میآید در حالی که در صنایع تکمیلی به ازای هر میلیون تن فروش ٦٧٠ میلیون دلار کسب میشود. از سوی دیگر نرخ بازگشت سرمایه در بالادست ١٢ تا ١٥ درصد و در صنایع تکمیلی ٣٠ تا ٣٥ درصد است.
]به عنوان مثال وزن پلاستیک بدنه یک جاروبرقی در مجموع ٤ یا ٥ کیلو است و قیمت هر کیلو پلی اتیلن نیز تقریبا ١٥٠٠ تومان است که در مجموع قیمت مواد اولیه آن ٧٥٠٠ تومان میشود در حالی که بدنه یک جاروبرقی ساخته شده در بازار ٧٠ یا ٨٠ هزار تومان است یعنی امکان چند برابر شدن ارزش این محصولات در کنار اشتغالزایی بالای آنها وجود دارد[.
به باور کارشناسان به طور متوسط به ازای هر ٥ تن محصول در سال، قابلیت ایجاد یک شغل در حوزه صنایع پایین دستی پتروشیمی وجود دارد.
این به معنای آن است که اگر به جای ١٥,٨ میلیون تن محصولات پتروشیمی صادر شده در سال ١٣٩١، این مقدار محصول خام در داخل کشور به محصول نهایی تبدیل می شد، امکان ایجاد بیش از سه میلیون و ١٦٠ هزار شغل فقط در این بخش به وجود می آمد.
نکاتی که به اختصار به آن اشاره شد بیانگر جذابیت و اهمیت صنایع پایین دستی پتروشیمی است که در زمره صنایع کوچک تکمیلی قرار می گیرند، بنا بر این ضروری است برنامه ای جامع برای توسعه این صنایع مدون گردد و نگاهی بخشی جزیره ای و کوتاه مدت جهت توسعه این صنایع نمی تواند پتانسیلهای بالقوه این بخش را بالفعل کند.
علاوه بر این فعال ساختن پتانسیلهای بخش پایین دستی پتروشیمی، کشور را از وابستگی شدید ارزی به عایدات حاصل از فروش نفت خام و گاز طبیعی رهایی بخشیده و شرایط را برای صیانت از نفت و گاز به عنوان ثروت ملی و استفاده از آن برای سرمایه گذاری در بخش هایی که امکان بازتولید ثروت و درآمدهای پایدار برای آیندگان داشته باشد را فراهم خواهد کرد.