در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۶۵۰۸۰
تاریخ انتشار: ۰۸ دی ۱۳۹۲ - ۱۲:۲۲
یادداشت؛
با اینکه دشمن برای فتح سه روزه خرمشهر آمده بود اما سی و چهار روز عذاب کشید،کوچه به کوچه و خیابان به خیابان با او جنگیدیم و او به هراس افتاد و بر تعداد نیروهایش افزود.گمان داشت چون عرب زبان است، ایرانیان عرب زبان به او می‌پیوندند اما همین عرب‌های متعصب، مؤمن و میهن دوست، اولین سنگرهای مقاومت را در برابر دشمن تشکیل داده و از اسلام و وطن خود مردانه دفاع کردند.

به گزارش گروه دانش خبرگزاری دانا (دانا خبر) آزادسازی خرمشهر، واقعه ای غرورآمیز و افتخارآفرین در تاریخ پرفراز و نشیب سرزمین سربلند ایران است که به پشتوانه مقاومت و ایثار دلیرمردان و شیرزنان این آب و خاک میسر شد. بی تردید شنیدن و خواندن خاطرات فراموش ناشدنی این پیروزی بزرگ از زبان و قلم حماسه سازانی که آن را آفریدند، شیرین تر و گواراتر خواهد بود. واحد انتشارات و رسانه سازمان حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران در یادداشتی به قلم سرهنگ ستاد محمدرضا تقی زاده، این رشادت ها و حماسه آفرینی ها را روایت کرده است که متن آن در ادامه می آید:

روز غم انگیزی است؛ چهارم آبان 59. هر ایرانی قطعه ای از وجودش را کنده شده از خود می‌ بیند، و دیدگان ایرانیان آکنده از اشک و غم است، بیانش سخت است اما خرمشهر دوست داشتنی حالا زیر چکمه متجاوزین است، نمی‌خواستیم این گونه شود اما هجوم سنگین یک لشکرعراقی با استعداد کامل با دویست دستگاه تانک در برابر نیروی خودی آن هم با دست خالی قابل قیاس نیست.

با اینکه دشمن برای فتح سه روزه خرمشهر آمده بود اما سی و چهار روز عذاب کشید،کوچه به کوچه و خیابان به خیابان با او جنگیدیم و او به هراس افتاد و بر تعداد نیروهایش افزود.گمان داشت چون عرب زبان است، ایرانیان عرب زبان به او می‌پیوندند اما همین عرب‌های متعصب، مؤمن و میهن دوست، اولین سنگرهای مقاومت را در برابر دشمن تشکیل داده و از اسلام و وطن خود مردانه دفاع کردند.

 در مقابل هجوم تکاوران و کماندوهای عراقی در کوی طالقانی، جنگ شهری و درگیری خیابانی سختی در می‌گیرد. تکاوران نیروی دریایی ارتش در کنار مردم چه باغیرت می‌جنگند، فشار دشمن سنگین است و تعداد نیروهای ما اندک، جاده کمربندی به اشغال نیروهای عراقی در می‌آید و بدین ترتیب بخش شمال شرقی و پل ارتباطی خرمشهر در معرض تهدید قرار می‌گیرد، نیروهای مدافع و رزمندگان وقتی شاهد حضور نیروهای دشمن در شهر می‌شوند با دلی پرخون و چشمی اشکبار به دفاع خانه به خانه روی می‌آورند. حالا نیروهای گردان151دژاز لشکر92 وتکاوران دریایی ارتش ج.ا.ایران، ژاندارمری، دانشجویان دانشکده افسری که کلاس درس را رهاکرده و تعدادی از نیروهای سپاه پاسداران و نیروهای مردمی از کوچه و خیابان و خانه‌ها به عنوان سنگر استفاده می‌کنند و به دفاع از شهر می‌پردازند، نیروهای عراقی وقتی می ‌بینند نیروهای مدافع به این سادگی حاضر نیستند دست از مواضع خود بردارند، با تاریکی هوا زمین گیرشده و از حرکت باز می ‌ایستند. اما با روشنایی روز هجوم دوباره تانک‌ها و کماندوها آغاز شده و پلیس راه و محوطه بندر اشغال می‌شود. نیروهای دشمن از رودخانه کارون عبورکرده و سرانجام جاده آبادان – خرمشهر، قطع و آبادان به محاصره در می‌آید و وضعیت در خرمشهر بحرانی‌تر می‌شود. گمرک خرمشهر نیز به اشغال دشمن در می‌آید، ژاندارمری کل کشور به منظور تقویت نیروهای مدافع، ششصد نفر ژاندارم را با هشت فروند هواپیمای c-130 به اهواز اعزام می کند که تا رسیدن این نیروها با یورش ایثارگرانه نیروهای گردان دژ وتکاوران غیور نیروی دریایی ارتش ج.ا.ایران، نیروهای عراقی مجبور به عقب نشینی می‌شوند. دوفرمانده دانشجویان دانشکده افسری نیروی زمینی سرگرد جوانشیر و سرگرد تهمتن به ترتیب در 8/7/59 و 24/7/59 به شهادت می‌رسند و ستوان یکم عباس اوجانی،ستوان یکم داریوش زارعی و ستوان یکم عنایت الله اکبرزاده از فرماندهان دانشکده افسری و دانشجویان شهید مسعود اصلانی، محمدرضا موسی زاده لاله گوشی،کیومرث شکرالله، نصرت الله شهابی، علی رنجبر و مسیح الله کشاورز به همراه سرباز شهید محمد پهلوان نام خود را در صف دفاع از خرمشهر برای همیشه در تاریخ ثبت می‌نمایند. واما از سروان شهید قوچانی می‌گویم از افسر شجاع ژاندارمری که گلوله توپ دشمن به سینه‌اش اصابت کرد و پیکر مطهرش پاره پاره گردید.

خرمشهر در بخش شمالی به اشغال کامل دشمن درآمده و بخش کوچکی از شهر در کرانه جنوبی رود کارون در اختیار نیروهای خودی است. دشمن با استعدادی در حد یک لشکر، خرمشهر را اشغال و بر شهر تسلط کامل پیدا می کند. عبدالرزاق دریس آخرین تکاور نیروی دریایی ارتش ج.ا.ایران است که در روز چهارم آبان ماه در جنگ تن به تن در خرمشهر به شهادت می‌رسد.آفتاب در حال غروب است و همه جا را بوی گلوله و دود فراگرفته، پالایشگاه می‌سوزد و صدای گلوله در همه جا به گوش می‌رسد و رزمندگان ایران اسلامی در فکر اینکه چگونه باید این جگر گوشه ایران را آزاد نمایند. غم و اندوه همه را فراگرفته اما امیدها هیچ وقت ناامید نشد. امید به آینده‌ای که خداوند متعال نوید آن را داده است که پیروزی نهایی از آن حق است. از اعماق وجودشان و ذره ذره پیکرشان، باور آزادسازی خرمشهر را فریاد می‌کشیدند و دیری نپایید که این نگین ایران زمین را دوباره لمس کرده و بوییدند و بر خاکی که اینک به عطر و بوی شهیدان آغشته بود، بوسه زدند و این بهترین اتفاق برای رزمندگان ایران در زندگی بود.
 
ارسال نظر