به گزارش گروه آموزش خبرگزاری دانا (داناخبر) و به نقل از جام جم، با وجود 12 میلیون و 300 هزار دانشآموز، براساس اعلام آموزش و پرورش تعداد مشاوران مدارس در خوشبینانهترین حالت به 20 هزار نفر میرسد. اگر تعداد کل دانشآموزان را به تعداد مشاوران حاضر در مدارس تقسیم کنیم عددی به دست میآید که گویای کمبودی بزرگ است؛ حدود 600.
600 یعنی بهازای
این تعداد دانشآموز در کشور یک مشاور تحصیلی وجود دارد که اگر جمعیت هر مدرسه را به
طور متوسط 120 دانشآموز در نظر بگیریم به هر پنج مدرسه یک مشاور میرسد.
از این
لحاظ میان شهرهای بزرگ و کوچک نیز تفاوت ملموسی وجود ندارد و حتی در شهرهای بزرگی چون
تهران که جمعیت دانشآموزیاش بیشتر از بقیه نقاط است، کمبودها شدیدتر است.
کیفیت مهمتر از کمیت
این که به هر 615 دانشآموز، یک مشاور برسد یا این
که تعداد قابلتوجهی از دانشآموزان در دوره تحصیل خود حتی یک بار نیز حضور مشاور در
مدرسه را تجربه نکنند به اندازه کافی جای تامل دارد. اما مهمتر از تعداد، کیفیت کار
و میزان بهرهوری آن 20 هزار نیرویی است که هماکنون با حکم مشاوره در مدارس فعالیت
میکنند.
وقتی بود و نبود مشاور فرقی ندارد
به اعتقاد برخی کارشناسان نیروهایی که بهعنوان مشاور به مدارس میآیند تحصیلات مرتبط ندارند و اگر رشته تحصیلی مرتبط با مشاوره دارند عملکرد قابلتوجهی نداشته و در برخی موارد، بودنشان با نبودشان فرق زیادی ندارد.
در واقع این مساله به یک مشکل عمده اشاره دارد و آن چینش نامناسب نیروهای آموزش و پرورش در سالهای اخیر است، بهنحوی که از یکسو در بخشنامهها تاکید میشود اولویت جذب نیروهای مشاور با دارندگان مدارک تحصیلی راهنمایی و مشاوره، علوم تربیتی و مدیریت و برنامهریزی آموزشی (با دستکم 15 سال سابقه خدمت) است، اما در عمل به علت کمبود نیروی متخصص، افرادی با رشتههای غیرمرتبط و تجربه کمتر در این پستها قرار میگیرند.
تاریخچه حضور مشاور در مدارس
نقش مشاوران در هیچ دورهای در آموزش و پرورش آنطور که انتظار میرود، نبوده است. نام مشاور اولین بار سال 37 خورشیدی با نام آموزش و پرورش گره خورد؛ آن زمان که مسوولان در تدارک مقدمات کار بودند و تا سالهای ابتدایی دهه 50 به دنبال تربیت نیرو در دانشگاهها و تهیه شرح وظایف مشاوران و جا انداختن این طرح در سیستم بودند.
پس از انقلاب نیز این کار متوقف نشد، اما شکل و
شمایل کار به سمت سیستم معلم ـ مشاور حرکت کرد، یعنی بهکارگیری نیروهایی که هم به
تدریس و هم به مشاوره میپرداختند. اما پس از مدتی این برنامه متوقف شد و مربیان پرورشی
به کار گرفته شدند.
با این حال این وضع زیاد ادامه نیافت و در میانه
دهه 60، هستههای مشاوره و راهنمایی بار دیگر در مناطق آموزش و پرورش ایجاد شد و این
شرایط ادامه پیدا کرد تا امروز که نظام آموزشی کشور بهدنبال ارایه خدمات تخصصی مشاوره
در مدارس است.
فقدان مشاوره خانوادگی و روان شناسی
البته در همه این سالها، خدمات مشاورهای که آموزش و پرورش بر آن تاکید داشته از نوع مشاوره تحصیلی است نه مشاورههای روانشناسی و خانوادگی، در حالی که دانشآموزان امروز که به علت شرایط خاص زندگی اجتماعی یا با انواع آسیبهای روانی درگیرند یا در معرض این آسیبها قرار دارند، به مشاورههای روانشناسی نیز بهاندازه مشاورههای تحصیلی نیاز دارند.
نبود مشاور یعنی نبود برنامه
اما نبود مشاور تحصیلی در مدارس موضوعی نیست که بشود با سادهانگاری از کنارش گذشت. مدرسهای که مشاور تحصیلی ندارد به این معناست که برای دانشآموزان برنامهریزی تحصیلی ندارد و این یعنی دانشآموزان در این مدرسه کسی را ندارند که در مسیر تحصیل راهنمایشان باشد.
به عنوان مثال یک مشاور تحصیلی میتواند در طول سال، حجم درسها را طوری برای دانشآموزان خرد کند و به نحوی برای آنها برنامهریزی کند که در نهایت به موفقیت تحصیلی آنها منجر شود و مشخص است وقتی مدرسهای از وجود چنین نیرویی بیبهره باشد این فرآیند اتفاق نمیافتد.