اواخر سال 94 انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی برگزار می شود و از همینک جریان های مختلف سیاسی به شکلی جسته و گریخته به ساماندهی نیروهای خود می پردازند. گروه راهبرد خبرگزاری دانا در نظر دارد با استفاده از نظرات کارشناسان و فعالان سیاسی جریان های سیاسی برجسته، آرایش سیاسی جریان های موجود در ایران را بررسی کند. به این جهت گفت وگویی با دکتر اکبر اعلمی، سیاسمتدار اصلاح طلب، حقوقدان، وکیل پایه دادگستری، عضو کمیسون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس های ششم و هفتم، عضو هیات منتخب هیات رییسه مجلس هفتم برای نظارت بر عملکرد نمایندگان ناظر در دستگاه های دولتی داشتیم که در ادامه از نظرتان می گذرد:
جناب آقای دکتر اعلمی دست کم طی این چند سال اخیر شاهد بودیم که هژمونی کرسی های مجلس شورای اسلامی، بعد از تغییر دولت، متعلق به جریانی بوده که ساختار دولت را شکل داده. بعد از دوم خرداد 76 شاهد بودیم در مجلس ششم، اصلاح طلبان کرسی های مجلس را از آن خود کردند و بعد از انتخاب آقای احمدی نژاد کرسی های مجلس با اکثریت قریب به اتفاق به دست اصولگرایان افتاد. چرا و آیا با این روند جریان اعتدال هم می تواند به عنوان جریانی قدرتمند کرسی های مجلس را از آن خود کند؟
لااقل از نظر بنده جریان اعتدال معنی و مفهوم خاصی ندارد اما اگر منظورتان ایجاد جریانی است که در قالب حامیان دولت شکل گرفته و فعالیت خواهند کرد، بله پاسختان کم و بیش مثبت است مشروط بر این که تا انتخابات مجلس بعدی دولت چند کار اساسی و چشمگیری انجام دهد که موجب رضایتمندی آنان شود. اما این که چرا در اولین انتخابات بعد از به قدرت رسیدن یک دولت، مجلسی هم همسو و همراه با آن ایجاد می شود دو علت اساسی دارد:
اولا- این یک پدیده ناخوشایندی است که معمولا در کشورهای جهان سومی و توسعه نایافته و یا در حال توسعه رخ می دهد و اغلب ناشی از ساختار حکومت، نظام سیاسی و رویکرد حکومتی به احزاب و نهادهای مدنی و شیوه فعالیت آنها است.
بدیهی است در سیستم های حکومتی که تشکیل و فعالیت مطبوعات، احزاب و سایر نهادهای مدنی به شدت تحت نظارت و کنترل قدرت حاکم هستند و همچنین در جوامعی که قریب به اتفاق ارگان های تبلیغاتی و خصوصا رادیو و تلویزیونش در انحصار حکومت و دولت هستند، این پدیده خود مزید بر علت است.
ثانیا- نظام انتخاباتی و فیلترهای تعبیه شده در نظام ما هم به گونه ای است که غالبا افراد خاصی که همگرایی و همسویی خود را با نهادهای قدرت ثابت کرده اند و یا دست کم خلاف آن احراز نشده، می توانند از این فیلتر عبور کنند.
به جز موارد کاملا استثنایی غالبا هم آن دسته از نامزدهای نمایندگی پیروز انتخابات می شوند که از امکانات لازم برای تبلیغات گسترده و شام و نهار دادن به خلق الله و امثال آن برخوردارند.
ضمنا من برای این بخش از سوال شما که ضمن مقایسه مجلس ششم با هفتم گفتید بعد از انتخاب آقای احمدی نژاد، کرسی های مجلس با اکثریت قریب به اتفاق به دست اصولگرایان افتاد هم توضیح و تکمله ای دارم؟
ممنون می شوم اگر توضیحاتتان را بفرمایید.
در انتخابات مجلس ششم که به نظر من یک انتخابات رقابتی و چالشی و واقعی بود مانند انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی بجز موارد استثنایی و اشخاصی که قانون مانع از کاندیداتوری آنها شده است اغلب افراد و گروه های سیاسی و غیر سیاسی و نمایندگان ذائقه های مختلف جامعه توانستند خود را به مردم عرضه کنند با این وصف اکثریت مجلس به دست کسانی افتاد که دوم خردادی و یا اصلاح طلب محسوب و با دولت خاتمی همگرایی داشتند و یک اقلیت کوچک هم که اصولگرا خوانده می شدند توانستند به مجلس راه یابند که به نظرم راهیابی اکثر آنان به مجلس هم محل تامل دارد. اما در انتخابات مجلس هفتم راهیابی داوطلبان اصولگرا به مجلس مرهون ردصلاحیت های نامزدهای تحول خواه و موسوم به اصلاح طلب بود و اگر در این دوره هم مانند انتخابات مجلس ششم انتخابات آزادی با حضور همه سلایق صورت می گرفت اکثریت مجلس با کمی تفاوت در اختیارات اصلاح طلبان بود نه اصولگرایان.
وانگهی مجلس هفتم با اینکه در انحصار اصولگرایان قرار داشت اما اکثریت آن با احمدی نژاد زاویه داشتند اما بدلایل مختلف جرئت عملیاتی کردن آنرا نداشتند.
در پاسخ به یکی از پرسش های ما اشاره کردید غالبا کاندیداهایی پیروز انتخابات می شوند که از امکانات لازم برای تبلیغات گسترده برخوردارند. این افراد شامل کدامیک از گروه ها، دسته ها و طبقات اجتماعی هستند؟
به جز افراد مستقل که به دلیل دارای بودن ویژگی های شخصیتی و محبوبیت مردمی در حوزه های انتخابیه خود به مجلس راه می یابند، سایر راه یافتگان به مجلس در زمره یک یا چند گروه چهارگانه قرار می گیرند که به آنها اشاره می کنم:
گروه اول- کسانی هستند که امکانات و هزینه های تبلیغاتی آنها در انتخابات از محل ثروت خود فرد تامین می شود. که در اینصورت برای هر ریال هزینه کرد آن حساب ویژه ای باز کرده اند و با پیروزی در انتخابات به سمتی غش می کند که بتواند یک تومان مخارج صرف شده را لااقل به چند برابر آن تبدیل کنند. بر این اساس غالبا بسوی قبله دولت و منابع ثروت نماز می خوانند.
گروه دوم، مرکب از کسانی است که سرمایه داران هزینه های تبلیغاتی آنها را متقبل می شوند. بدیهی است هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمی گیرد. سرمایه دار هم سرمایه خود را در جایی صرف می کند که مطمین باشد با پیروزی نامزد مورد نظر و کمک او می تواند در ظرف مدت کوتاهی ره هزاران ساله را پیموده و به مدد رانت های ناشی از حمایت صاحبان قدرت در هر سه قوه به پدیده هایی مانند شهرام جزایری، فاضل خداداد، گروه امیر منصور، زنوزی، بابک زنجانی و ده ها و صدها فرد پیدا و پنهان مانند اینها تبدیل شود.
گروه سوم، شامل کسانی است که در لیست احزاب و گروه های دولت ساخته و یا ابن الوقت همسو با دولت و یا سازگار و مطیع دیگر نهادهای قدرت قرار می گیرند و با حمایت همه جانبه آنها وارد مجلس می شوند. این ها هم چون وامدار اشخاص حقیقی و حقوقی حامی خود هستند چاره ای جز همراهی با نهادهای قدرت ندارند و کبوتر تمنیّات آنها بر گرد بام همین اشخاص می گردد و جلد آنها می شوند.
و آخرین گروه هم مرکب از کسانی است که امکانات و هزینه های تبلیغاتی آنها بطور مستقیم و غیرمستقیم توسط دستگاه های دولتی و عوامل آنها تامین می شود، پرواضح است که ایندسته از نامزدها هم پس از پیروزی وامدار دولتند و ناچارند منویات آنها را دنبال کرده و به مقامات دولتی اقتدا کنند.
البته به نظر می رسد که این پدیده یعنی همسویی مجلس و دولت تنها مختص کشور ما نیست و در کشورهای توسعه یافته هم اغلب کرسی های مجلس همسو با دولت هستند؟
بله اما این نکته را هم باید در نظر داشته باشید کشورهای مورد اشاره شما دارای نظام های پارلمانی هستند. در نظام های پارلمانی احزاب شناسنامه داری که برای اداره کشور برنامه دارند، پس از آنکه با پشت سر گذاشتن یک انتخابات رقابتی قدرت را در دست گرفتند، دولت و معمولا اکثریت مجلس را هم در اختیار می گیرند و این حزب پیروز است که باید در برابر مردم مسوول و پاسخگو باشد و دولت و مجلس هم ناگزیرند منویات حزب متبوع خود را که در قالب برنامه های تبلیغاتی به مردم وعده داده بودند عمل کنند این درحالیست که در کشورما هیچیک از دولت و مجلس عملا مسوول و پاسخگوی اعمال خود در برابر مردم نیست و کافیست که در دور بعدی انتخابات هم با توسل به شیوه های رایج از جمله روش های پوپولیستی دوباره قدرت را در دست بگیرند. هرچند که تجربه نشان داده است در هر دوره جدید معمولا بیش از 60-50 درصد نمایندگان دوره قبلی به مجلس راه نمی یابند.
جناب دکتر برخی از اصولگرایان دولت یازدهم را متعلق به ساخت خودشان می دانند و در مقابل اصلاح طلبان هم چنین ادعایی را مطرح می کنند. به نظر شما پایگاه سیاسی دولت اعتدال کدام یکی از دو جریان اصلاح طلبی و اصولگرایی است؟ و در حالت کلی به نظر شما جریان اعتدال در انتخابات مجلس شورای اسلامی حامی کدام جریان خواهد بود و چرا؟
آقای روحانی قبل از انتخابات در صف بندی های موجود عضو جامعه روحانیت مبارز، به شدت سمپات هاشمی رفسنجانی بود و در اردگاه اصلاح طلبان قرار نمی گرفت و حتی آشکارا اعلام می کرد که اصلاح طلب نیست و به عقیده من عملکرد و مواضع او هم نسبت معناداری با اصلاح طلبی نداشت و در عمل می توان گفت تا قبل از یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری به طیف اصولگرایان نزدیکتر بود تا اصلاح طلبان.
اما در ایام انتخابات از یکسو رفتار اصولگرایان که کم و بیش با طرد و تخریب شدن ایشان از سوی اردوگاه اصولگرایان و دو قطبی شدن انتخابات همراه بود و از سوی دیگر درک واقعیت های جامعه و مطالبات بخش قابل توجهی از شرکت کنندگان در انتخابات توسط وی، سبب شد تا میان او و اصولگرایان در مواردی زاویه ایجاد شود و لذا به دلیل اقتضائات رقابت در انتخابات این بار ناچار گردید اختلاف نظرهای خود با اصولگرایان را بصورت آشکارتری بیان کند.
از مرحله جبهه گیری های انتخاباتی و سمت و سوی مخالفت گونه ای که اصولگرایان نسبت به روحانی انتخاب کرده بودند، روحانی نیز در این برهه صف خود را از اصولگرایان جدا کرد و همه امیدش به حمایت اصلاح طلبان و تحول خواهان معطوف شد و در همین ارتباط بود که کم و بیش به همراهی و همگرایی با مواضع اصلاح طلبان روی آورد و همین تغییر رویکرد نیز موجب پیروزی او در در برابر رقبای وابسته به جبهه اصولگرایش شد.
با این وصف روحانی پس از به قدرت رسیدنش بسیاری از معاونت های و وزارتخانه های مهم و کلیدی دولت خود را به اصولگرایان واگذار کرده است. بنابراین در پاسخ به سوال شما باید گفت اصولگرایان هم پر بیراه نمی گویند وگرچه هم اکنون اصلاح طلبان هم از روزنه هایی برای نفس کشیدن سیاسی و استفاده از حقوق اجتماعی خود برخوردار شده اند اما استقرار جریان موسوم به اعتدال بیشتر به نفع اصولگرایان تمام شده است. این مساله زمانی ملموس تر و قابل درک تر می شود که تعداد و نقش اصولگرایان نسبت به تعداد و نقش اصلاح طلبان در دولت روحانی و همچنین رویکرد و میزان همگرایی دولت روحانی نسبت به مجلس و قوه قضائیه و سایر نهادهای انتصابی که در انحصار اصولگرایان قرار دارد با رویکرد و میزان همگرایی دولت احمدی نژاد با انها مقایسه شود.
آقای دکتر اعلمی به نظر شما جریان اصولگرایی در انتخابات سال آینده مجلس چه آرایشی خواهد گرفت؟ نظر به اینکه ناهمگونی گسترده ای در بین اصولگرایان وجود دارد و شاید نتوان جریان طیف راست سنتی را با برخی از طیف های دیگر اصولگرایی در یک سوی میدان دید، این جریان ها می توانند به یک توافق دست یابند؟
اگر انتخابات کاملا آزاد برگزار شود به نحوی که نمایندگان همه سلایق سیاسی قادر به شرکت در رقابت های انتخاباتی باشند، در خوشبینانه ترین حالت تعداد اصولگرایان مجلس دهم از 50 نفر تجاوز نخواهد کرد و در این صورت ترکیب اکثریت مجلس را اصلاح طلبان و حامیان دولت تشکیل خواهند داد.
اما اگر انتخابات به سیاق انتخابات پس از مجلس ششم برگزار شود، حضور نمایندگان اصلاح طلب کم فروغ خواهد بود اما به دلایلی که پیش از این اشاره شد، باز اکثریت مجلس را نمایندگان همگرا با دولت تشکیل خواهند داد.
شکاف میان اصولگرایان هم در حوزه های انتخابیه بزرگ مانند تهران می تواند به عاملی برای کاهش بیشتر تعداد آنان در مجلس آینده منجر شود.
جریان اصلاح طلبی را چگونه ارزیابی می کنید؟ عطف به اینکه اصلاح طلبان با ادعای اینکه پایگاه سیاسی دولت فعلی وابسته به اصلاح طلبان است، معتقدند که باز هم می توانند در انتخابات آتی مجلس پیروز شوند. آرایش سیاسی این جریان را چگونه پیش بینی می کنید؟
در پاسخ به پرسش قبلی شما به این سوال جواب دادم، اگر در انتخابات آینده اصلاح طلبان شاخص قادر به شرکت آزادانه و عادلانه در رقابت ها باشند، تردید نکنید که اکثریت مجلس بعدی در اختیار اصلاح طلبان و تحول خواهان خواهد بود.
نارضایتی مردم نسبت به عملکرد 8 ساله اصولگرایان، به ویژه احمدی نژاد که حاکمیت را به صورت یکپارچه در انحصار خود گرفته بودند کشور را به حال تاسف آور امروز مبدل کرده اند و همراهی و همگرایی اکثریت آنان با اصلاح طلبان واقعیتی است که درانتخابات ریاست جمهوری یازدهم به اثبات رسید.
اگر این بار اصلاح طلبان به قدرت برسند انبوهی از تجربیات تلخ و شیرین گذشته را به عنوان یک سرمایه بزرگ در اختیار دارند که منسجم تر و مانع از تکرار اشتباهات گذشته آنها خواهد شد.
البته چنان که اشاره شد تحقق بخشی مهمی از این پیش بینی ها در گرو اراده ای خارج از اراده اصلاح طلبان و حتی ملت ایران است.
آقای دکتر اعلمی؛ آقای احمدی نژاد باز هم می تواند به عرصه سیاسی ایران بازگردد و در مجلس شورای اسلامی دهم پایگاهی برای خود دست و پا کند؟ برخی معتقدند که آقای احمدی نژاد به جریان اصولگرایی خواهد پیوست. در واقع نسبت اصولگرایان آقای احمدی نژاد بعد از پایان دوره ریاست جمهوری وی چیست؟
بخش قابل توجهی از موقعیت احمدی نژاد ناشی از دست و دلبازی ها و چوب حراج زدن وی به بیت المال و حمایت های پیدا و پنهان اشخاص و نهادهایی بود که در جابجایی قدرت تاثیر گذارند. بدون آنها احمدی نژاد پایگاه ویژه و قابل اعتنایی ندارد و شواهد حاکیست که از این پس عوامل یاد شده هم نمی تواند برای او پایگاه اجتماعی قابل توجهی دست و پا کنند. البته این مساله هم به عملکرد دولت کنونی بستگی دارد. با این همه در صورت مشارکت گسترده مردم در انتخابات آینده مجلس بعید است که احمدی نژاد از همین تعداد حامی اندکی که در مجلس دارد برخوردار شود.
وانگهی به عقیده من هم اکنون احمدی نژاد در میان اصولگرایان مانند مهره سوخته ای است که هرکسی از جمله شاخص ترین حامیانش هم بنحوی سعی می کند از او تبرّی بجویند.
*آقای دکتر برخی معتقدند که رفتار مجلس نهم در قبال با دولت یازدهم چهره ای ناموزون از جریان اصولگرایی در اذهان مردم به جای می گذارد و همین دلیل کافیست که اصولگرایان در انتخابات مجلس شورای اسلامی سال آینده متحمل شکست شوند. ارزیابی شما از این بیان چیست؟ (نظر به افزایش تعداد تذکر و سوال از وزرای روحانی توسط مجلس و غالب بودن اصولگرایان در مجلس کنونی)
ببینید مردم نحوه تعامل تحقیرآمیز دولت احمدی نژاد با مجلس و متقابلا برخورد منفعلانه و ضعیف مجلس با آن دولت را فراموش نکرده اند و وقتی همراهی و تعامل مثبت و قانونی دولت کنونی با مجلس و شیوه برخورد تبعیض آمیز و تهاجمی و مداخله جویانه مجلس نسبت به دولت روحانی را با یکدیگر و این دو را با نحوه تعامل مجلس و دولت قبلی مقایسه می کنند قهرا به این نتیجه می رسند که اصولگرایانی که سیاست ورزی و حفظ قدرت به هرقیمتی را مبنای کار خود قرار داده اند، مطلقا به سوگندی که ایراد کرده اند پایبند نیستند و در نتیجه نمی توان به آنها اعتماد کرده و وکالت یک ملت را به آنان سپرد.
بنابراین این مساله هم در کنار سایر عواملی که اشاره شد در شکست و انزوای اصولگرایان مزید بر علت خواهد بود. باز تاکید می کنم که همه این پیش بینی ها به شیوه عملکرد شورای نگهبان و واکنش دولت روحانی به آن، در انتخابات آینده بستگی دارد.