گروه راهبرد خبرگزاری دانا- فساد اقتصادی یکی از بحث های داغی است که امروزه بر سر زبان ها افتاده و به حق باید آن را یکی از مولفه های اقتصاد مریضی دانست که هر روز در شکل های مختلفی و از آستین اشخاص مختلفی مثل «ب. ز»، «م. خ»، «ش. ج» و صدها شخص و نهاد دیگر سربرمی آورد و برخی از کارشناسان معتقدند که فسادهای اقتصادی بزرگی بوده که به خاطر عدم تشویش اذهان عمومی در جامعه منتشر نشده است که البته خود این مساله و عدم دسترسی مردم به فسادهای گسترده جای بحث دارد و مردم باید بدانند که رویه های فساد اقتصادی چگونه اقتصاد این مرز و بوم را به ورطه نابودی می کشاند.
اما مساله ای که این روزها باب شده، پرداخت رسانه های مختلف به ریشه های فساد است؛ مساله ای که بیش از پیش موجب عصبانیت مردم و نومیدی آنان شده است و آن نسبت دادن فساد اقتصادی به جریان های مختلف سیاسی در کشور است.
مثلا رسانه های اصولگرا مدام به دنبال اثبات این موضوع هستند که «فساد در دوره تعدیل اقتصادی و تئوری سرمایه داری کارگزارن شکل یافت و در دوره زمامداری اصلاح طلبان گسترش یافت» و از سوی دیگر اصلاح طلبان و کارگزارن معتقدند « فسادهای اقتصادی در دوره حاکمیت اصولگرایان بر ساختار اجرایی کشور نمود پیدا کرد.»
به نظر می رسد که مساله مبارزه با فساد اقتصادی قربانی بازی های سیاسی شده است و مثل خیلی از جریان های دیگر که در حال سیاسی شدن است، مساله فساد هم از سطح درک آستانه تحمل مردم به بازی سخیفی تبدیل شده که جریان های سیاسی در صدد اثبات و تحمیل خود هستند و به نظر می رسد رسانه ها به جای آنکه مسوولیت اجتماعی خود را در قبال مبارزه با فساد درک و عمل کنند، بازیچه قدرت های راست و چپی شده اند که از آنها تغذیه می شوند.
اگرچه این جمله را بسیار شنیده ایم که «رسانه مستقل» وجود ندارد و رسانه ها وابسته به منابع مالی و قدرت هایی هستند که از آنها تغذیه می شوند اما یک نکته ظریف هم در اینجا وجود دارد و آن اینکه همین جریان های قدرت و یا طالب قدرت مشروعیت خود را از مردم کسب می کنند و باید بر این اساس به نفع مردم با فساد مبارزه کنند.
سلب مسوولیت رسانه ها و جریان های سیاسی در باب مبارزه با فساد اقتصادی نمونه بارز قربانی کردن منافع مردم به پای پروپاگاندایی است که همه مدعی تبری از آن هستند و واقعیتی که رسانه ها و جریان های سیاسی باید آن را درک کنند این است که مردم به دنبال این نیستند که بدانند فساد در دوره قدرت کدام جریان سیاسی به وجود آمدند، مردم خواستار این هستند که هر مفسد اقتصادی، در هر دولتی که شکل گرفته باشد، باید شناسایی و مجازات شود اما انگار برخی باز تحت عنوان مبارزه با فساد اقتصادی کاسبی می کنند.
جالب است که در بحبوبه رنج اقتصادی مردم، عده ای مساله اصلی را رها کرده اند و به جای اینکه به پیامدهای اساسی فساد اقتصادی در جامعه بپردازند و سعی در ارایه راهکار باشند، بهانه ای به دستشان افتاده که به مبارزه به زعم خودشان سیاسی و گروهی بپردازند!
واقعیت چیست؟
واقعیت این است که اگر در دوره قدرت گرفتن اصلاح طلبان و یا اصولگرایان فسادی صورت گرفته، هر دو جریان مقصر هستند و این امر دو دلیل دارد:
اول اینکه اگر مثلا در دوره اصلاح طلبان فسادی صورت گرفته، جریان اصولگرایی به عنوان ناظر و نیروی رقیب باید سریع فساد را شناسایی و در اختیار عام قرار می داد و اگر در دوره اصولگرایان فسادی صورت می گرفت، وظیفه اصلاح طلبان به عنوان یک جریان سیاسی افشاگری بود.
دوم اینکه در ایران به غیر چند جریان سیاسی، جریان های دیگری وجود ندارد و سیستم اقتصادی کشور با تئوری همین جریان ها شکل گرفته است و باید دقت کرد که در نهایت هر گونه خللی در جریان اقتصادی کشور معطوف به خود همین جریان ها است و مردم انتظار دارند جریان های سیاسی به عنوان عوامل تاثیرگذار در برپایی سیستم اقتصادی دقت لازم را می داشتند که آفت هایی نظیر رانت و رشوه به حداقل برسد.
رسالت رسانه ای حکم می کند که مسایلی از قبیل مبارزه با فساد اقتصادی فارغ از وابستگی های سیاسی دنبال شوند و رسالت سیاسی جریان های سیاسی حرکت در مسیر زدودن فساد از بدنه اقتصاد کشور است تا مردمی که تاکنون در همه عرصه ها تهدیدها و تضییقات زیادی از طریق تحریم بر آنها وارد شده، در مقاومت خود تردید نکنند و اعتماد خود را به سیاستمداران از دست ندهند.