در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۶۷۱۶۳
تاریخ انتشار: ۰۵ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۵:۱۱
معاون آموزشی دانشگاه تهران:
سید مهدی قمصری معتقد است، تنوع پذیرش دانشجو در مقطع کارشناسی باید کاهش یابد و در مقطع ارشد افزایش. البته عناوین دکتری باید عمومی باشد.

دانشگاه تهران به عنوان قدیمی ترین دانشگاه ایران، به عنوان سمبل آموزش عالی کشور شناخته می شود. برنامه های اخیر این دانشگاه برای تمرکز بر روی تحصیلات تکمیلی و نیز کاهش بودجه آن نسبت به سایر دانشگاه ها، انگیزه ای بود تا به سراغ معاون آموزشی دانشگاه تهران برویم.

آن چه در پی می آید، گفت و گوی خبرگزاری دانا (دانا خبر)، است با دکتر سید مهدی قمصری، معاون آموزشی دانشگاه تهران.

بنای تغییراتی در دانشگاه تهران گذاشته شده است که پایه آن، تمرکز بر روی تحصیلات تکمیلی در این دانشگاه است. در این زمینه حرف های زیادی زده می شود که بیشتر شبیه گمانه زنی هایی است. خودتان توضیح می فرمایید؟

دانشگاه تهران به عنوان بزرگ ترین و قدیمی ترین دانشگاه ایران، حدود یک دهه است که تمرکز کمی خود را بر گسترش رشته های کارشناسی ارشد و دکترا گذاشته است. در حال حاضر بیش از 50 درصد جمعیت 40 هزارنفری دانشجویان این دانشگاه در مقاطع تکمیلی تحصیل می کنند.

البته مساله این نیست که دوره کارشناسی را به پردیس های اقماری ببریم. ما معتقدیم پایه تحصیلات دانشگاهی در مقطع کارشناسی بسیار با اهمیت است. بنابراین دانشکده ها هم برنامه های خود را برای پذیرش در این مقطع دنبال می کنند و اصرار ما هم این است که حدالمقدور در سال های اولیه ورود دانشجویان، از استادان باتجربه استفاده شود.

زیرا معتقدیم دانشجوی کارشناسی هرچه قدر با کیفیت بیشتری فارغ التحصیل شود، ورودی بهتری به تحصیلات تکمیلی خواهیم داشت. بنابراین نرم معمول را از نظر کمی حفظ کرده ایم و درواقع افزایش کمی در این مقطع را متوقف کردیم. البته به هیچ وجه موافق نیستیم که دانشگاه های جامع و باکیفیت، پرورش دانشجو در مقطع کارشناسی را کنار بگذارند چون بسیار خطرناک است.

ما در دانشگاه تهران موسساتی را داریم که فقط دانشجوی تحصیلات تکمیلی می گیرند. مثل موسسه ژئوفیزیک، موسسه بیوشیمی و موسسه محیط زیست اما در دانشکده های دیگر پذیرش دانشجو در همه مقاطع صورت می گیرد.

توقف رشد کمی پذیرش دانشجو در مقطع کارشناسی در 10 سال گذشته موفقیت آمیز بود. در کنار آن به کیفی کردن تحقیقات در مقاطع تکمیلی پرداختیم. پژوهش ها و تحقیقات مشترک استادان و دانشجوان در جهت حل مشکلاتی که از دانشگاه تقاضا می شود خواهد بود. در کنار آن البته به پژوهش های پایه و بنیادین هم پرداخته است.

این توقف رشد پذیرش دانشجو در مقطع کارشناسی تا چه حد متاثر از فضای جامعه و تغییر هرم جمعیتی است؟ زیرا به طور کلی تعداد متقاضیان دانشگاه در مقطع کارشناسی کاهش یافته است.

این سیاست صرف نظر از تغییر در وضعیت جمعیت اتخاذ شده است. زیرا در حال حاضر، رقابت برای ورود به دانشگاه بر سر خود صندلی نیست بلکه بر سر کیفیت صندلی است. پس طبیعتا رقابت در دانشگاه های برتر بر جای خود باقی است. بنابراین می خواهیم باکیفیت ترین دانشجویان را جذب دانشگاه تهران کنیم تا بخش حداکثری آن ها را برای ورود به مقاطع بالاتر در دانشگاه تهران یا سایر دانشگاه ها آماده کنیم.

بگذارید برگردم به سوال اول. چیزی که بیرون دانشگاه گفته می شود این است که دانشگاه تهران می خواهد تمرکز دانشجویان کارشناسی را که تعدادشان هم طبیعتا کم نیست از این دانشگاه بزداید. این شایعه ای است که وجود دارد و می خواهم به عنوان مقام مسوول در دانشگاه درباره آن شفاف سازی کنید.

نمی دانم این تصور از کجا به فضای ذهنی جوان ها راه یافته است. شاید این موضوع به بحث توسعه دانشگاه برگردد. ما در پردیس مرکزی امکان تاسیس و ایجاد دانشکده جدید نداریم. یعنی توسعه کمی در این فضا دیگر امکان پذیر نیست. ولی دانشکده هایی که در داخل پردیس مرکزی هستند مثل پردیس هنرها، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، بخش عمده ای از دانشکده فنی و دانشکده حقوق و علوم سیاسی، همه دانشجویان از جمله دانشجویان کارشناسی خود را در ساختمان همین جا حفظ کرده است. برخی از دانشکده ها مثل دامپزشکی، علوم اجتماعی، اقتصاد، روانشناسی، علوم و فنون و مطالعات جهان در همین محدوده اطراف دانشگاه و با امکانات موجود تاسیس شده اند که برخی از آن ها هم بسیار قدیمی هستند. به لحاظ کمی دیگر نمی توانیم بیش از این توسعه ای داشته باشیم. فضا محدود است.

اما باید توضیح بدهم که اصلا امکان تفکیک بین دانشجوی کارشناسی و مقاطع بالاتر وجود ندارد. زیرا مثلا در پردیس علوم، اتاق و آزمایشگاه استاد در همین ساختمان است. بخشی از روز را دانشجوی کارشناسی دارد و بخش دیگری را ارشد و دکترا پس باید در یک جا باشد. پراکنده سازی در ساختمان های موجود اصلا عملی نیست.

اما مثلا پردیس هنرها قبلا یک دانشکده بوده است ولی بعدها با توجه به رشد کمی خودش تبدیل به یک پردیس با نام هنرهای زیبا، متشکل از چند دانشکده شده است. طبیعی است که دانشکده های معماری و شهرسازی در فضاهایی که بعدا در اختیار دانشگاه قرار گرفته است تاسیس شده زیرا توسعه کمی این دانشکده های موجود در فضای اصلی دانشگاه ممکن نیست و باید به اطراف منتقل شود.

این به معنای تفکیک و تفریق دانشجویان مقاطع مختلف نیست زیرا به خصوص در خصوص رشته های علوم تجربی امکان پذیر نیست و استاد باید نزدیک آزمایشگاهش باشد.

از بعد از سال 89، هرسال شاهد تغییرات عمده ای در خصوص پذیرش دوره دکتری هستیم. این موضوع در این مقاطع به دانشگاه ها بسیار ارتباط دارد. این که سهم دانشگاه در پذیرش باید چقدر باشد مساله مهمی است که محل مناقشه مسوولان و کارشناسان و نمایندگان مجلس است. امسال، دست دانشگاه ها بسیار باز گذاشته شده است. به عنوان کسی که سال ها در این حوزه مسوولیت اجرایی داشته، ارزیابی خودتان را از بهترین شیوه پذیرش دانشجوی تحصیلات تکمیلی بفرمایید.

چیزهایی که می خواهم بگویم صرف نظر از تغییر دولت و جهت گیری های تازه است. به عنوان فردی که تجربه ای در بحث آموزش دارم، برآیند حداکثری استادان دانشگاه تهران را عرض خواهم کرد. پذیرش دانشجو در مقطع دکتری چیزی نیست که در ایران اتفاق بیافتد و در سایر کشورها سابقه ای نداشته باشد. در غرب به عنوان جایی که ما اساس آموزش عالی را از آن گرفته ایم، مساله پذیرش دانشجوی دکتری رفته به سمت انتخاب استاد. از این طرف دنیا کسی تقاضا می دهد. آن طرف سوابق و درخواست او را بررسی می کنند و استاد با اختیاری که دارد او را می پذیرد یا نمی پذیرد. حداقل در کشورهای پیشرفته پروسه پذیرش دکتری و کارشناسی ارشد به همین شکل است.

در کشور ما هم تا زمانی که تعداد متقاضیان دکتری زیاد نبود هر دانشگاه با آزمون اختصاصی اقدام به پذیرش دانشجو می کرد. مشکل خاصی هم در طول این سال ها نبود. البته با افزایش تعداد متقاضیان به تدریج مشکل ایجاد می کرد. اما این مساله ای عنوان شد که باید امکان برابر را برای متقاضیان فراهم کنند. بگذارید از دانشگاه ها رفع اتهام کنم. دانشگاه ها جهت گیری خاصی در پذیرش دانشجو ندارند. من منکر تخلف نیستم زیرا در هر فرآیندی امکان تخلف وجود دارد ولی در حالت کلی هیچ استادی دنبال این نیست که برای مقطع دکتری دانشجوی ضعیف انتخاب کند. دانشجو موتور تحقیقات در دانشگاه است بنابراین هیچ دلیلی دیده نمی شود که در جریان جذب دانشجو در مقطع دکتری، گروهی به دنبال دانشجوی ضعیف باشد.

در همان سال هایی که مساله تغییر نحوه پذیرش دانشجو مطرح بود، جدولی تنظیم کردم و طی آن به نتیجه رسیدیم که هرسال حدود 50 درصد از ورودی های دکتری دانشگاه تهران، از فارغ التحصیلان خود دانشگاه هستند. این نشان می دهد که دانشگاه جهت گیری خاصی ندارد. اگر به غیر از این بود باید به روند پذیرش شک می کردیم چون دانشجوی کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه تهران در یک رقابت پیروز شده است. تحصیل در دانشگاه تهران دانشجوی با کیفیتی را تربیت کرده که توانسته نصف ورودی دکتری باشد.

ولی وقتی تغییر رویه داده شد، سال اول آزمون سنجش در حد یک غربالگری بود و تاثیری در پذیرش نداشت. اما در هرمدلی که جلو بروید، آن اتفاق که برخی نگران آن هستند رخ می دهد. اگر به استادان اعتماد نداشته باشیم، هیچ چیز تغییر نمی کند زیرا بخشی از نمره به عهده استادان است. بنابراین نباید نگران بود.

به هر شکل معتقدم در دانشگاه های بزرگ، جایگاه استادان و بلوغ آن ها، به حدی است که بتوانند دانشجوی با کیفیت انتخاب کنند. باید به دانشگاه اعتماد کرد.

البته ممکن است به لحاظ اجرایی، کار مشکل باشد زیرا همان طور که گفتم تقاضای ورود به دوره دکتری بسیار افزایش یافته است. آخرین آزمونی که در سال 89 گرفتیم نزدیک 9 هزار شرکت کننده داشت. باید شرایط اولیه تعریف شود که افراد نه خودشان را به زحمت بیاندازند و نه سیستم را. یک روش منطقی گرفتن آزمون عمومی و یا GRE است. البته هر دانشگاهی اختیار داشته باشد کف پذیرش خود از آن آزمون را اعلام کند. حتی باید در دانشگاه این آزادی عمل را قایل باشیم که بین دانشکده ها تفاوت وجود داشته باشد. مثلا پردیس فنی دانشگاه تهران بگوید، 70 به بالای سنجش را قبول می کند و یک دانشکده دیگر بگوید که 60 به بالا را قبول می کند.

در شرایط موجود با وجود افزایش متقاضیان، این سنجش اولیه بهترین کمکی است که می توان به دانشگاه کرد. ما در دانشگاه تهران در سال 89 رفتیم به سمت مصاحبه کامل. یعنی در یکی از پردیس ها دیگر آزمون کتبی هم نگرفتیم. قرار بود این رویه سال بعد در یکی دو دانشکده دیگر هم ادامه یابد که رویه تغییر کرد. البته دانشکده علوم انسانی کماکان به آزمون کتبی بهای زیادی می دهد.

باید به دانشگاه ها اعتماد کرد. این دیدگاه من و دیدگاه اکثریت در دانشگاه تهران است.

دانشگاه تهران، به عنوان بزرگ ترین دانشگاه کشور، مقصد بسیاری از کسانی است که قصد ادامه تحصیل در ایران را دارند. درباره وضعیت تحصیل خارجی ها در این دانشگاه توضیح بفرمایید.

صرف نظر از جامعه المصطفی، دانشگاه تهران بیشترین تعداد دانشجوی خارجی را در کشور دارد. امسال برای ورود به سال تحصیلی تازه، نزدیک به دویست تقاضا داشتیم. پذیرش تعدادی از آن ها به نیمه دوم موکول شد زیرا بعد از گرفتن پذیرش از گروه مورد نظر باید مراحل کنسولی طی شود.

ما پذیرش دانشجوی خارجی را نوعی سرمایه گذاری نیروی انسانی می دانیم. به خصوص درمورد کشورهای همسایه، این فارغ التحصیلان اهرم های دوستی میان کشورها هستند. در حال حاضر بیشترین دانشجوی خارجی از کشورهای عراق و افغانستان هستند. به ویژه در سال های اخیر با ارتباط خوبی که فراهم شده، حتی از کشورهای عربی که علی رغم تمکن مالی برای ادامه تحصیل در اروپا و امریکا، تصمیم می گیرند در ایران درس بخوانند.

قرارداد های متعددی هم بین وزارت علوم و کشورهای دیگر بسته شده که در خصوص اعطای بورس تحصیلی است. دانشگاه تهران به صورت مستقل هم در دیدار با مسوولان آموزش عالی عراق اعلام آمادگی کرد که به افراد بورس تحصیلی برای شهریه و اسکان این دانشجویان را تقبل کند.

اعلام عمومی کردیم که هر دانشجوی غیر ایرانی که بتواند از دانشگاه تهران پذیرش بگیرد، 50 درصد شهریه اش را تقبل می کنیم. اما دانشگاه تهران قطعا نمی تواند هر متقاضی را بپذیرد. مسیر پذیرش و حفظ کیفیت بر جای خود باقی است.

دانشگاه تهران امسال برای نخستین بار، صاحب بیشترین بودجه درمیان دانشگاه ها نبود. با مشکلات بودجه ای در دانشگاه چه می کنید؟ آیا در بخش آموزش به مشکل خاصی بر نخوردید؟

در دانشگاه تهران تفکیک وظایف جدی است و من نمی توانم در این باره نظر بدهم. ولی ما معتقدیم در سال های اخیر در تخصیص اعتبار به دانشگاه ها و در راس آن دانشگاه تهران، بی مهری هایی صورت گرفته است. دانشگاه تهران بسیار بزرگ است، بسیار گستره است و بسیار هم فرسوده است. از هر منظر به آن نگاه کنیم نیازمند کمک دولت است. اگر سیاست دولت حمایت از دانشگاه های دولتی است، به نظرم دانشگاه تهران محق ترین دانشگاه برای دریافت حمایت است. چون این دانشگاه به قول یکی از همکاران یک دانشگاه محروم در قلب پایتخت است.

درباره سرانه ای شدن بودجه هم بفرمایید.

ببینید دانشکده دامپزشکی، یک دانشکده کاملا یکپارچه در دل دانشگاه است. طبیعتا سرانه دانشجوی دامپزشکی یک عدد است و سرانه دانشجوی رشته دیگر یک چیز دیگر.

دانشکده دامپزشکی، یک مجموعه اصلی در شهر دارد. یک مجموعه تحقیقاتی در حاشیه شهرری و یک کلینیک درمانگاهی در کرج دارد. این پراکندگی باعث می شود سرانه مورد نیاز یک دانشجوی دامپزشکی دانشگاه تهران با دیگر دانشگاه ها یکسان نباشد.

به نظر می رسد، همان بودجه های سال های گذشته را با اعمال افزایش ها دوباره حساب کرده اند و با تقسیم بر تعداد دانشجویان دانشگاه تهران رقمی را به دست آورده اند. اگر بشود که عدد سرانه دانشجویی در هر دانشگاه به صورت مستقل محاسبه شود خیلی خوب است.

در سال های اخیر رشد کمک های دولت به دانشگاه ها هم متوازن نبوده است. زیرا از بیرون گمان می شود دانشگاه تهران یک دانشگاه متمول است اما محروم مانده است. امیدوارم در بودجه سال آینده جبران مافات شود.

برنامه دانشگاه برای گسترش پردیس ها چیست؟ اصلا از درآمدزایی این پردیس ها راضی هستید؟

دانشگاه ها در حال حاضر دانشگاه ها به پردیس ها به چشم یک منبع درآمد نگاه می کنند اما در مورد دانشگاه تهران این موضوع صدق نمی کند. در قانون پنج ساله چهارم، ایجاد پردیس ها و پذیرش دانشجوی پولی، انحصارا در مناطق آزاد مجاز است. دانشگاه تهران هم پردیس اولیه خود را در کیش و دومی را در منطقه ارس و در جلفا تاسیس کرد. ایجاد این پردیس ها در مناطق یاد شده، هزینه های بسیار زیادی برای دانشگاه دارد. مجموعه درآمد دانشگاه تهران از پردیس ها در سال های گذشته، به اندازه در آمد یک سال برخی پردیس های دانشگاه های جدید التاسیس نیست.

هدف دانشگاه تهران در آن زمان، توسعه آموزش، افزایش ظرفیت و امکان پذیرش دانشجوی غیرایرانی با محدودیت های آن زمان بود. به همین خاطر عنوان بین المللی بر آن گذاشته شد.

بنابراین می توانم بگویم که پردیس ها کمک مالی برای ما نیستند و بیشتر در زمینه افزایش ظرفیت، استفاده بهینه از امکانات دانشگاه و اساتید و پاسخ به تقاضای اجتماعی برای ورود به مقاطع ارشد و دکتری به ما کمک کرد.

این که این سیاست در آینده تغییر کند بستگی به نظر مراجع تصمیم گیرنده دارد اما توسعه کمی مورد نظر ما نیست.

در خصوص تاسیس رشته های تازه هم توضیح دهید؛ و البته تعطیلی رشته های موجود.

دانشگاه تهران چون یک دانشگاه جامع است، اکثر رشته های وزارت علوم را دارا است. بسیاری از رشته ها هم هستند که دانشگاه تهران تنها مجری آن است.

به هرحال رشته های تازه ای هم که به نظر استادان می رسد در شورای نظارت و برنامه ریزی آموزشی دانشگاه بررسی و به وزارت علوم ارسال می شود.

در حال حاضر بین 15 تا 20 رشته داریم که داخل این فرآیند دریافت مجوز است. از گروه ها خواسته شده در بازه های زمانی 3 تا 5 سال نسبت به بازنگری رشته های خود اقدام کنند. برخی از گروه ها و دانشجویان در این زمینه فعال تر هستند و برخی نگاه سنتی تری دارند و معتقدند رشته های موجود باید حفظ شود.

در مقاطع مختلف هم رشته هایی داشته ایم که ضرورتی برای ادامه نداشته اند و دانشجو نگرفته اند. مثلا ما قبلا عمران روستایی داشتیم. این رشته هنوز در وزارت علوم وجود دارد. علت تعطیلی این رشته در دانشگاه تهران این است که نگاه دانشگاه به رشته های کشاورزی تغییر کرده است.

نگاه دیگر ما این است که در مقطع کارشناسی هرچه تنوع رشته ها کمتر باشد بهتر است. ما یک رشته حقوق داریم و یک کشاورزی. اما مثلا رشته کشاورزی متکثر شده است که سعی داریم آن را تجمیع کنیم. اما در کارشناسی ارشد هرچه تنوع بیشتر باشد بهتر است. در دکترا هم معتقدیم عناوین باید عمومی باشد و زمینه های تخصصی در پایان نامه ها مشخص شود.


گفت و گو: الناز اسکندری

ارسال نظر