به گزارش گروه سبک زندگی خبرگزاری دانا
(داناخبر)، اگر نوشته سایت ورزشی معتبر گل را ملاک بگیریم حالا فصل برای سرخپوشان
تهرانی و مربی آنان، علی دایی، به پایان رسیده است. آنها دیروز از جام حذفی، حذف
شدند و برای رسیدن به قهرمانی لیگ برتر، مسیری سخت (مثلا بازی با سپاهان) را در
پیش دارند و رقبایی چغر (مثل استقلال و فولاد و نفت تهران و همان سپاهان).
با این حال تراژدی سرخ وقتی کامل میشود که بدانیم تا همین چند هفته پیش، آنها صدرنشین لیگ برتر بودند و تقریبا همه، شاگردان علی دایی را اولین شانس برای قهرمانی آن هم در دو جام میدانستند. فارغ از دلایل مدیریتی و احتمالا فنی این سقوط، به نظر میرسد که چند اشکال در «سبک زندگی» و نحوه نگاه علی دایی به موضوعات وجود دارد که به عنوان دلیل این سقوط میتوان از آنها هم نام برد.
بگذارید از همین آخری شروع کنیم. علی دایی بازی را در ضربات پنالتی به فولاد باخت. سه ضربه بازیکنان او هدر رفت و دروازهبانش حتی نتوانست جهت ضربات بازیکنان فولاد را تشخیص دهد. دایی اگر چه که گفت در تمرینات روی ضربات پنالتی کار کرده اما از نحوه عملکرد سرخپوشان معلوم بود که او آنطور که باید «به فکر روز مبادا نبوده است».
کمی به قبلتر بروید. بعد از بازی استقلال و پرسپولیس. وقتی علی دایی گفت امروز «عدالت فوتبال» رعایت نشده است. گویی که تیمش سراپا حمله بوده است. گویی هیچ کس بازی را ندیده و نمیداند که غیر از یک شوت محمد نوری (که آن هم به اوت میرفت یا حداکثر به تیر میخورد)؛ تیم او و البته تیم مقابلش هیچ کاری نکردند. دایی در بسیاری از کنفرانسهای مطبوعاتی دیگر هم اینگونه بود. از بازی خوب تیمش میگفت. دیروز هم گفت که اگر باهوش بودند در 120 دقیقه بازی را میبردند اما هیچ نگفت از چهار موقعیتی که فولادیها فقط در نیمه اول وقت اضافه هدر دادند. اگر اینها که دایی در کنفرانسهای مطبوعاتی بعد بازی میگفت و میگوید اعتقادش باشد؛ مسلما یک اشکال دیگر در سبک زندگی او وجود دارد. دایی «اشتباهاتش را نمیپذیرد و قبول نمیکند که یک جای کار خودش هم ایراد دارد.»
وقتی قرار باشد که نپذیری که خودت اشکال داری؛ آنگاه همگان در کار خود اشتباه دارند. از داور گرفته تا فدراسیون فوتبال و تا تماشاگر حریف. این کار دو ایراد دیگر به زندگی فوتبالی دایی آورد. «حاشیههای زیادی برای او ایجاد و بالتبع متن را کوچک و کوچکتر کرد» و در عین حال «مخالفان یا بهتر است بگویم دشمنان زیادی برای او ایجاد کرد.» دشمنانی که زهر خود را در ماجرایی مثل قلیان کشیدن یا نکشیدن محسن مسلمان و پیام صادقیان ریختند یا حداقل اینکه بار روانی زیادی را روی او و تیمش ایجاد کردند.
اشکال دیگر دایی «تکیه زیاد او روی پول بود.» از راه خوب یا بد، رویانیان میتوانست پول زیادی را به تیم تزریق کند اما آنگاه که «عابر بانک» به زندان رفت و پشت رویانیان خالی و خالیتر شد و البته وزارت ورزش با خزانه خالی و انقباضیترین بودجه بعد از جنگ مواجه شد دیگر جایی برای رویانیان نبود و مشکلات مالی شروع شد. امروز پرسپولیس از همان اعتصاب قبل از بازی استقلال دیده میشد. بازیکنانی که تا مدتی پول داشتند و بعد از آن دیگر از پول کلان برای آنان خبری نبود مطمئنا عملکرد خوبی ندارند. حالا همین عملکرد را بگذارید کنار استقلالی که از همان اول مشکل مالی داشته است. حالا خلعتبری را با آندو تیموریان مقایسه کنید.
مسایل دیگری هم هست. از هوش مربیگری گرفته که سایت گل میگوید دایی ندارد تا لعن و نفرینهایی که دایی در مدت بازیگری و البته مربیگری به خود خریده است. (کافی است فیلم بازی استیلآذین با پرسپولیس را ببینید. آن وقت که سوشا مکانی، دروازهبان فولاد که قاتل دیروز پرسپولیس بود، بعد از اینکه پرسپولیس آن روزهای دایی با عدم رعایت بازی جوانمردانه گل زد، رو به علی دایی میگفت خدایی هم هست). هر چه که باشد حالا معلوم شده پیشنهاد محمد قوچانی به علی دایی خیلی هم درست نبوده است. قوچانی که در سرمقاله هم میهن بعد از قهرمانی سایپا در لیگ برتر با بازی و مربیگری دایی به او و البته به هاشمی رفسنجانی پیشنهاد داد که «بازیکنی» را کنار بگذارند و «بازیکنساز» شوند. هاشمی البته قبول کرد و حالا هم بازیکنی که ساخته را در قامت رییسجمهوری میبیند اما کار برای علی دایی گره خورده است. چرا که «سبک زندگی» هاشمی و دایی با هم فرق دارد.
مصطفی مسجدی آرانی / خبرگزاری دانا