علم کلام اسلامی از پدیده های فرهنگی جهان اسلام است که در نتیجه مسائل گوناگون سیاسی – اجتماعی به وجود امد و از آن جهت که در بطن جامعه مسلمانان ظهور کرد ، دقیقأ نمی توان تعریف ، منشأ و معنای معینی از نام آن به دست داد ولی از مجموع آراء چند معنی برای واژه کلام فهمیده می شود . خود واژه کلام به معنی جرح و زخم کردن است (1) و شاید چون در این علم ، در ابتدا طرفین مخالف در دو سویه بحث با زخم زبان و اتهام به یکدیگر حمله می کردند به آن علم کلام گفته شد . (2) در مباحثه و مناظره از عوامل اصلی پیدایش و حتی تکوین این علم بوده وهست و در ابتدا که علم کلام از میان همین مباحثات برخاست مخالفان این علم اعم از اهل حدیث و دیگر سنت گرایان از آنجائیکه اینگونه مباحث در سال های صدر اسلام وجود نداشت افراطی خوانده و به آن لقب کلام دادند (3) که بنابر این نام کلام نامی وضعی است (4) و توسط مخالفان آن نامگذغری شده . اما مدافعان کلام دلیل این نامگذاری را چند چیز دیگر می دانند . یکی اینکه به زعم آنها چون این علم قدرت سخن و استدلال را فزونی می دهد (5) و غالباً علمای کلام سخن خود را با عبارت « الکلام فی کذا » به معنی اینکه سخنی که می گویم پایان سخن و نهایت نظر است ، شروع می کردند (6) اما به عقیده برخی این نام زمانی به میان آمد که بحث خلق قرآن میان جریان های مختلف درگرفت و در نهایت به جنگ و دوران محنت انجامید . (7)
برای علم مذبور نام های دیگری نیز ذکر شده از جمله : علم توحید و صفات و یا فقه اکبر . (8) وجه تسمیه این علم به علم توحید و صفات از این روست که غایت اصلی آن اثبات وجود خداوند و در وهله بعد تعیین نسبت او با مخلوقات بوده و از سوی دیگر به دلیل آنکه فقه که به اصول عملی دین یعنی وجهه فرعی قرآن می پردازد به ؟؟؟ علم بحث در وجود خداوند و احکام و نسبت های او در درجه بعدی اهمیت قرار دارد به آن فقه اکبر نیز گفته شده . (9)
ابن خلدون علم کلام را علمی که متضمن دفاع از عقاید ایمانی بوسیله دلایل عقلی است تعریف می کند که برای رد بدعت هایی که از اعتقادات اسلاف مسلمان و اهل سنت به وجود آمد ، شکل گرفت .(10) به عبارت دیگر علم کلام علمی است که درباره عقاید اسلامی و در رأس آن علم به ذات و صفات باری تعالی (11) و بعد از آن درباره قوانین و آنچه از نظر اسلام باید بدان اعتقاد داشت بحث کرده و آنها را از راه استدلال توضیح می دهد (12) و حدود اصول دین را نشان داده از آنها در مقابل شبهات دفاع می کند .(13) پس بصورت خلاصه می توان گفت کلام وظیفه دفاع از عقاید مذهبی را بر عهده دارد (14) بنابراین کلام در ابتدا به اصول مربوط است که اصول ابتدایی مورد بحث ان عبارتند از خدا ، صفات و افعال خدا ، دلایل اثبات عقاید دینی و ماهیت جهان و جایگاه ما . (15)
البته کلام در ادامه راه خود وارد موضوعات و علوم دیگری نیز شد و ابولهزیل ؟؟علاف بعضی مباحث فللسفی را به کلام وارد نمود و بعد از آن مسائلی از علوم دیگری مانند زیست شناسی ، روان شناسی و شیمی نیز وارد کلام شد لیکن این گسترش حوزه معارف با زوال علم کلام مواجه شد و پیشرفت نکرد ، (16)
از آنجاییکه جامعه آن زمان بر اساس هویت مذهبی اش خود را تعریف می کرد ، در اثر منازعات سیاسی و عقیدتی بعد از پیامبر و خلفا علم کلام به ظهور رسید (17) از اینرو انتقال مقر حکومت به دمشق و پس از آن به بغداد و همجواری بلاد اسلامی با سرزمین های جدید و فتح کشورهای غیر مسلمان که به واسطه این فتوح سیل اهل ادیان دیگر مشرکان به کشورهای اسلامی سرازیر شد مزید علت شد جامعه مسلمانان برای مقابله با شبهه های وارد شده بوسیله فرقه های مختلف از جمله زنادقه ( ضد دین ) رو به تدوین علم کلام بیاورد .
ورود فلسفه به علوم اسلامی نیز بر این شبهات می افزود و ضرورت استمداد از عقل را استمرار می بخشید (18) و توصیه اسلام به بهره وری از عقل آن را تقویت می کرد . (19)
اولین مباحث و مسأله کلامی را می توان مسأله جبر و اختیار به جهت ارتباط ان با سرنوشت انسان (20) و تحول در تفسیر آیات متشابه بر اساس احادیث به تلاش برای تفسیری عقلی آنها دانست . (21) به هر روی واضح است که با گذشت زمان از دوران پیامبر اکرم (ص) و کم شدن اتش ایمان و از آنجائیکه در ایمان به برخی از مسائل مانند وجود خداوند ، پیامبری پیامبر راهی جز استفاده از عقل باقی نمی ماند ، روز به روز به قدرت کلام افزوده شده و مقابله متکلمان و سنت گرایان شدت گرفت .(22)
مکاتب مختلف کلامی همواره با سنت گرایان بر سر مرجعیت متون موافق بودند لیکن سنت گرایان و اهل حدیث در استمداد از عقل در تحلیل متون شک داشتند چرا که عقل انسان جایز الخطا را به هیچ وجه به عنوان وسیله نقد قبول داشتند و می کوشیدند برای گمراهی و ارتداد متکلمان (به زعم سنت گرایان 9 منشد خارجی بیابند چرا که برخی مباحث مانند منزلت شخص گناهکار و مشروعیت سیاسی از محیطی بیرون از اسلام وارد کلام شده بود (23)
اگر چه در حدود مباحث اولیه کلامی توافق نسبی وجود دارد اما در اینکه کلام شخص یا جریان کلام را به عنوان یک علم مدون نمود چالشی جدی وجود دارد . برخی شروع کننده اینگونه مباحث را با معتزله در قرن دوم هجری می دانند که در طی قرن بعد از آن به شکوفایی رسید (24) اما برخی دیگر مانند ابن خلدون ، ابوالحسن اشعری و بعد از آن جریان اشاعره را مبدع علم کلام می خوانند (25) و از آنجائیکه معتزله در مقابل حدیث جبهه گرفته بودند و شناخت خدا را امری طبیعی و منبعث از طبیعت عقل انسان دانسته و معتزله را اهل کلام نمی دانند (26) اگر چه آنها را ادامه دهنده این راه و عامل به رونق رساندن ان در قرون بعدی می شناسند .
عمدتاً مستشرقان آغازگر بحث استدلالی را در جهان اسلام معتزله یا قدریون میدانند که اشاعره یا جبریون در مقابل آنها قد برافراشته . با ارزشمند دانستن برهان سمعی در مقابل طرفداران برهان عقلی ( معتزله ) (27) راه میانه ای ما بین سنت گرایان و افراطیون عقل گرا برگزیدند .
معتزله و اشاعره تنها گروه های کلامی نبودند و لیکن در طول تاریخ علم کلام همواره عمده ترین دسته بندی متکلمان به این دو دسته ختم می شده است .
پی نوشت ها :
1- فرهنگ آنندراج
2- ولوی
3- راتلج 102
4- فاخوری 141
5- مطهری 24
6- مطهری 24، صانعی 158 به نقل از شوارق
7- مطهری 24
8- صانعی 157 به نقل از شوارق
9- همان همانگونه
10- فاخوری 142
11- فاخوری 141
12- مطهری 15
13- مطهری 22
14- راتلج 105 به نقل از ایجی ( مواقف له )
15- همان همانجا
16- راتلج 108
17- راتلج 101 و 102
18- فاخوری 143
19- مطهری 18
20- همان همانجا
21- فاخوری 142-143و ابن خلدون ؟
22- مطهری 18
23- راتلج 108
24- ن ک : راتلج 101
25- فاخوری 142 به نقل از ابن خلدون
26- فاخوری 144
27- مطهری 17
منابع و مآخذ:
1.ولوی،علی محمد؛تاریخ علم کلام و مذاهب اسلامی ،تهران،انتشارات بعثت،1367ش
2.صانعی دره بیدی،منوچهر،مبانی اندیشه های فلسفی ،تهران،انتشارات امیر کبیر،1374ش
3.مطهری ،مرتضی،آشنائی با علوم اسلامی(2)،چاپ بیست و چهارم تهران ،انتشارات صدرا،1379ش
4.نگرشی بر تاریخ فلسفه اسلامی،گزیده مقالات دایرة المعارف راتلج،زیر نظر اداوارد کریگ،ترجمه محمود زارعی بلشتی،تهران ،انتشارات امیر کبیر،1385ش
5.فاخوری و جر،حنا و خلیل،تاریخ فلسفه در جهان اسلامی،ترجمه عبدالمحمد آیتی ،تهران ،انتشارات علمی و فرهنگی،1383ش