گروه راهبرد خبرگزاری دانا- انقلاب اسلامی مردم ایران در 22 بهمن 57 به ثمر نشست و در پی آن بسیاری از احزاب و گروه های سیاسی که تا پیش از آن فعالیتشان غیر قانونی بود، تبدیل به اصلی ترین گروه های سیاسی کشور شدند. عمر 35 ساله انقلاب اسلامی شاهد ظهور و افول تشکل های متعدد سیاسی است. برخی مانند موج آمدند و رفتند و برخی هم ماندگار شدند و پس از 35 سال هنوز در فضای سیاسی کشور تاثیر گذار هستند.
البته فعالیت حزبی در ایران بالا و پایین بسیار دارد. خیلی از اساتید علم سیاست بر این باورند که در ایران حزب به معنای واقعی کلمه نداریم. خیلی ها معتقدند خیلی از مشکلات امروز کشورمان ناشی از همین خلا حضور احزاب است. بعد از انقلاب اسلامی، تاکنون هرساله انتخاباتهای متعددی برگزارشده است و طیفها و گروههای سیاسی گوناگون پیروز یا مغلوب شده اند. با نگاهی به سابقه احزاب در کشور، این نکته کاملا بارز است که تولد و سابقه فعالیت بسیاری از این احزاب و تشکلها به انتخاباتهای مهم کشور گره خورده است. کما اینکه پیش از هر انتخاباتی، احزاب یا ائتلاف های نوظهوری وارد عرصه فعالیت های سیاسی کشور می شوند.
دهه اول انقلاب، جدایی انقلاب از ضد انقلاب
تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی دسته ها و گروه های سیاسی مختلفی علیه رژیم پهلوی مبارزه می کردند. گروه هایی با ایدئولوژی ها مختلف راست و چپ، اسلامی و غیر اسلامی. بعد از انقلاب همین گروه ها سعی کردند تا در فضای سیاسی کشور نقش آفرین باشند. نهضت آزادی نخستین تشکل سیاسی منسجمی بود که توانست در ایران بعد از انقلاب قدرت را به دست گیرد. اگرچه این حضور یک حضور کوتاه مدت بود. نخست وزیر دولت موقت و اعضای هیات دولت موقت اکثرا از این حزب بودند. در این دوره هنوز بسیاری از سایر تشکل های سیاسی هنوز به صورت حزبی فعال نبودند و بیشتر شبیه گروه های سیاسی ای بودند که در جریان مبارزه علیه رژیم شاه فعال بودند.
در جریان نخستین انتخابات ریاست جمهوری دسته بندی ها و جناح بندی ها مشخص تر شد. طرفداران بنی صدر تشکیلات منسجمی نداشتند. او یک نامزد حزبی نبود اگرچه در انتخابات ریاست جمهوری خیلی از تشکل های سیاسی از ریاست جمهوری وی حمایت می کردند. سازمان مجاهدین خلق، حزب جمهوری اسلامی ، جامعه روحانیت مبارز،جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، جمعیت موتلفه اسلامی، نهضت آزادی ایران و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که متشکل از 7 گروه اسلام گرای مخالف شاه بود، از جمله مهمترین تشکل هایی بودند که در آن سال ها همکاری می کردند.
در این میان سازمان مجاهدین خلق و حزب جمهوری اسلامی و احزاب همسو( موتلفه و جامعه روحانیت مبارز) اصلی ترین نقش آفرینان بودند. پس از انتخاب بین صدر به ریاست جمهوری ایران منازعه بین گروه های سیاسی بالا گرفت. در این میان سازمان مجاهدین خلق از بنی صدر حمایت کردند. با تغییر مشی این گروه و روی آوردن به عملیات مسلحانه و تروریستی عملا تبدیل به ضد انقلاب شدند.
پس از عزل بنی صدر یک بار دیگر انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد و این بار نامزد مورد حمایت حزب جمهوری اسلامی یعنی محمدعلی رجایی به پیروزی رسید. سال 60 انفجار در دفتر این حزب منجر به شهادت تعداد زیادی از اعضای فعال این حزب، از جمله دبیر کل آن یعنی شهید بهشتی شد. حزب جمهوری اسلامی در کش و قوس جنگ نحمیلی و بالاگرفتن بخشی از منازعات سیاسی در سال 66 با دستور امام منحل شد. در سال61 سازمان مجاهدین انقلاب که متشکل از گروههای سیاسی و شبه نظامی قبل از انقلاب بود نیز منحل شده بود. در سالهای دهه هفتاد بازماندگان این تشکل، سازمان مجاهدین انقلاب و جمعیت ایثارگران را تاسیس کردند.
در همین سال 66 یک انشقاق بزرگ در جامعه روحانیت مبارز به وقوع پیوست. جمعی از روحانیون این تشکل با خروج از آن مجمع روحانیون مبارز را تاسیس کردند. این انشقاق سر آغاز جناح بندی های بعدی در تاریخ انقلاب است. مهدی کروبی، محمد موسوی خوئینی ها و سید محمد خاتمی از جمله روحانیونی بودند که از جامعه روحانیت مبارز خارج شدند.
دهه دوم انقلاب، احزاب دولت ساز
دهه دوم انقلاب اسلامی مصادف شد با رحلت امام خمینی(ره) و جانشینی رهبر معظم انقلاب اسلامی . از سوی دیگر نخستین سال های آن همزمان شد با ریاست جمهوری آیت الله علی اکبر هاشمی رفسنجانی.همانطور که پیش از این اشاره شد انشقاق مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت مبارز سر آغاز جناح بندی های سیاسی در سال های بعدی شد. اگرچه هاشمی رفسنجانی با حمایت جامعه روحانیت مبارز و سایر گروه های همسو مانند موتلفه اسلامی بر سر کار آمد اما در دولت او عناصری از هر دو جناح بودند. اتفاقی که در این دولت افتاد روی کار آمدن طیفی از مدیران تکنوکرات بود که رنگ و بویی سیاسی به خود گرفتند. این طیف از مدیران سیاسی تکنوکرات اقدام به تاسیس یک حزب سیاسی کردند و چون آن ها مدیران دولت سازندگی بودند نام خود را کارگزاران سازندگی ایران اسلامی نام نهادند.
دوره اول و دوم ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی تقریبا همزمان با دوره چهارم و پنجم مجلس شورای اسلامی بود. در دوره چهارم اکثریت کرسی های پارلمان در اختیار جناح راست بود. در دوره پنجم مجمع روحانیون مبارز که جریانی چپ گرا بود در اعتراض به رد صلاحیت نامزدهایش لیستی ارایه نکرد. با این وجود ناطق نوری تنها با اختلاف یازده رای توانست دوباره بر کرسی ریاست مجلس تکیه بزند. در این انتخابات علاوه بر گروه های سیاسی چپ و راست ، حزب کارگزاران نیز از جمله رقبای انتخاباتی به حساب می آند.
انتخابات ریاست جمهوری دوره هفتم یک چرخش بزرگ در فضای سیاسی کشور بود. در میان نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری تنها نامزد جریان چپ سید محمد خاتمی بود که از سوی مجمع روحانیون مبارز نامزد شد بود. در این دوره برخی از گروه های دخیل در تشکیل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هم از آن جدا شده بودند و این سازمان عملا یک گروه اسلامی گرای چپ به حساب می آمد. این گروه نیز از ریاست جمهوری خاتمی حمایت می کرد. در مقابل تمام گروه های جریان ریاست مانند جامعه روحانیت مبارز، جمعیت موتلفه اسلامی و سایر گروه ها نیز از ریاست جمهوری ناطق نوری حمایت می کردند. در حقیقت انتخابات ریاست جمهوری سال 76 تقابل اصلی چپ و راست بود که به پیروزی جناح چپ منتهی شد.
با پیروزی خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری حامیان او نخست به جبهه دوم خرداد و پس از آن به اصلاح طلبان معروف شدند. در مقابل مخالفان راست گرای او نیز به اصولگرایان شناخته شدند. در دولت سید محمد خاتمی هم اتفاق مشابهی با آنچه در دولت قبل روی داده بود افتاد. بخشی از حامیان خاتمی اقدام به تاسیس یک تشکل سیاسی به نام جبه مشارکت ایران اسلامی کردند. این جبهه در انتخابات مجلس ششم به شدت فعالیت کرد و توانست اکثریت کرسی های این مجلس را به خود اختصاص دهد.
دهه سوم انقلاب، تشکل پشت تشکل
دهه سوم انقلاب همزمان بود با دوره دوم ریاست جمهوری سید محمد خاتمی. در این سال ها انتقادها از عملکرد دولت اصلاحات زیاد شده بود. از سوی دیگر در پی رد صلاحیت های مجلس هفتم که منجر به استعفای جمعی نمایندگان مجلس ششم شده بود اصلاح طلبان اوضاع سیاسی خوبی برای خود متصور نبودند. از سوی دیگر در جریان راست رفته رفته گروه های سیاسی جدیدی وارد عرصه سیاسی کشور می شدند. یکی از این تشکل ها آبادگران ایران اسلامی بود. این تشکل از دل یک لیست انتخاباتی در آمد. لیستی که در انتخابات شوراهای اسلامی شهر تهران به پیروزی رسید و کلید شهرداری تهران را به دست محمود احمدی نژاد داد.
نسل جدید اصولگرایان که با انتخابات شورای شهر تهران شکل گرفته بودند با انتخابات مجلس هفتم رسما به یک جریان سیاسی قدرتمند بدل شدند و توانستند در انتخابات ریاست جمهوری نهم و در خلا اختلافات سیاسی اصلاح طلبان، محمود احمدی نژاد را به ریاست جمهوری اسلامی ایران برسانند. در این دوره اصولگرایان سنتی و قدیمی نیز خود را احیا کردند. جبهه پیروان خط امام و رهبری با حضور 14 تشکل ریز اصولگرا و همسو با جامعه روحانیت مبارز شکل گرفت. از سوی دیگر نامزد مورد حمایت جامعه روحانیت مبارز در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 یعنی علی لاریجانی توانست در انتخابات مجلس هشتم که اکثریت کرسی های آن در دست اصولگرایان بود به ریاست برسد.
انتخابات ریاست جمهوری دهم و حوادثی که در پی آن به وقوع پیوست همانطور که همه کشور را از خود متاثر کرد ، احزاب و تشکل ها را نیز دستخوش تغییر و تحول کرد. در پی حوادث بعد از انتخابات دو تشکل اصلی اصلاح طلبان یعنی جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی منحل شدند.
دهه چهارم انقلاب، بازگشت به اعتدال
انتخابات سال 88 اختلافات سیاسی دو جناح اصلی کشور، یعنی اصولگرایان و اصلاح طلبان را به حد نهایی خود رساند. در حالی که تشکل های اصلی اصلاح طلبان منحل شدند و اجازه فعالیت نداشتند در جناح راست میان اصولگرایان جدید و قدیم اختلاف افتاد و تشکل های جدیدی شکل گرفت. نقطه اوج این اختلافات در انتخابات مجلس نهم خود را نشان داد. در حالی که افراطیون جناح راست در مقابل سنتی ها قد علم کردند و در مقابل لیست جامعتین لیستی جداگانه ارایه کردند. آن ها نام تشکل خود را جبهه پایداری انقلاب اسلامی گذاشتند. جبهه ای که از اخراجی ها دولت احمدی نژاد و برخی از شاگردان آیت الله مصباح یزدی تشکیل می شد. البته در انتخابات مجلس این جبهه نتوانست توفیقی زیادی کسب کند و مجلس در دست اصولگرایان سنتی و لیست مورد حمایت جامعه روحانیت مدرس باقی ماند.
این فضا تا انتخابات اخیر ریاست جمهوری یازدهم ادامه داشت. اصولگرایان دچار تشتت و چند دستگی در انتخابات ریاست جمهوری چندین نامزد داشتند. نماینده بخشی از اصولگرایان افراطی سعید جلیلی بود، نماینده بخشی از اصولگرایان میانه رو محمد باقر قالیباف بود و جامعتین نیز از علی اکبر ولایتی حمایت می کردند. در مقابل محمدرضا عارف تنها کاندید اصلاح طلبان بود و حسن روحانی هم مورد حمایت اعتدال گرایان بود. در پی رد صلاحیت علی اکبر هاشمی رفسنجانی و حمایت او از نامزدی روحانی، اصلاح طلبان نیز از عارف درخواست کردند که کناره گیری کند و از روحانی حمایت کردند.
منبع: خبرآنلاین