به گزارش گروه سبک زندگی خبرگزاری دانا (داناخبر)، مصاحبه با دکتر سیما فردوسی در دفتر کار او انجام شد. آپارتمانی در محله میرداماد تهران که به شکلی حداقلی و ساده تجهیز شده بود. معلوم بود خانم دکتر، از آپارتمان صرفا برای مطالعه یا قرارهای این چنینی استفاده میکند. مصاحبه را بعد از چندین بار، تغییر وقت در شبی سرد و برفی انجام دادیم. او در این مصاحبه در برخی موارد خلاف جریان رسمی تفکر در جامعه حرکت کرد و مثلا گفت که اعتقاد ندارد که مشکل خانواده ایرانی، اقتصاد است اما حرکت کلیاش در مسیر کلی جامعه بود. البته او در این مسیر نگاه علمی را فراموش نکرده شاید همین حرکت در مسیر موافق و علمی بودن رمز موفقیت و ماندگاری دکتر فردوسی باشد؛ حتی اگر او را کمتر در صدا و سیما ببنیم. مصاحبه با دکتر فردوسی را در سه بخش خانواده ایرانی، جامعه ایرانی و زندگی شخصیاش بخوانید.
* در نظرگاههای عوامانه یا حتی کارشناسی در مورد بحران طلاق فعلی، بر بعد اجتماعی مساله بیشتر تاکید میشود. یعنی بسیاری مثلا به علت فعالیت اقتصادی زیاد زوجین یا نبود امکانات اولیه و... طلاق رخ میدهد. حال اگر قرار باشد ماجرا از بعد دیگری نگریسته شود؛ به نظر شما چقدر عوامل روانی و فردی در این ماجرا دخیل است؟
طلاق عوامل زیادی دارد و یکی از عوامل که خیلی هم مهم است وضعیت روحی و روانی فردست. اگر یکی از زوجین ثبات عاطفی نداشته باشد یک مساله و مشکل است. اگر بیماریهای روحی و روانی را خوب بشناسیم و علامت شناسی را خوب و قوی کنیم؛ بر اساس علامتهای بینالمللی میبینیم خیلی از آدمها هستند که در زندگی خود مشکل فردی دارند و این مشکل باعث طلاق میشود. مثلا افسردگی یا پرخاشگری یا خلق بسیار تحریکپذیر یا وسواس یا بدبینی یا بدگمانی شدید که اینها مثالهایی از بیماریهای روانی است و حاکی از این است که فرد در وضعیت روحی ور وانی متعادل و خوب نیست. با این بیماریها تفسیرهای فرد و ادراک او میتواند دچار مشکل شود. تفکر و محتوای تفکرش هم همینطور. بنابراین در یک نگاه کلی عامه مردم ممکن است خیلی چیزها را به اقتصاد نسبت دهند یا اینکه دیگران با فرد ناسازگاری میکنند یا تحملش نمیکنند یا اینکه درجه انطباق یا سازگاری کم شده است اما در ذرهبین افراد متخصص، مشکلات روحی و روانی و شخصیتی، به خصوص از بعد شخصیتی نمودار میشود. در صورتی که شاید خود فرد یا اطرافیانش هم اطلاعی نداشته باشند.
* برخی میگویند حتی علل این عوامل روانی مثل پرخاشگری یا افسردگی هم اقتصادی - اجتماعی هستند؟
بیماریها علت مشخصی دارند. باید توجه داشت که ما دو دسته عامل داریم. عامل زمینه ساز و عامل تجلی ساز. معمولا مسایل اقتصادی و اجتماعی عوامل تجلیساز هستند که با بیماری و نتایج آن فاصله زیاد زمانی هم ندارند ولی عوامل زمینهساز مثل مسایل ژنی یا روانی یا خانوادگی عوامل اصلی هستند که با بیماری هم فاصله دارند.
* در مراجعین شما و در اجتماع ما نقش کدام عامل بالاتر است؟
عوامل خانوادگی عوامل اصلی زمینهساز هستند. ممکن است فرد از کودکی این مسایل را داشته باشد ولی در حال حاضر بزرگسال است و عوامل دیگری به او فشار میآورد ولی توجه کنید که او زمینه داشته است. استرس محیطی، فشار اجتماعی و اقتصادی زندگی زناشویی و داشتن روابط غیرمتعارف میتواند به عنوان عوامل تجلیساز مطرح شود. به عبارت دیگر عوامل خانوادگی و دیگر عوامل زمینه ساز علت لازم هستند و سایر عوامل علت کافی.
* پس شما اعتقاد دارید که مهمترین مشکلات در روابط زوجین ریشه در خانواده دارد؟
بله. به عبارت دیگر ریشه در تربیت خانوادگی آنها دارند. در موارد بسیاری هست که فرد تربیت لازم برای زندگی مشترک را ندارد و در بسیاری از موارد، تربیت اخلاقی فردی ضعیفی دارد. در مراجع ما این موارد خیلی زیاد است. زوجین کارهایی میکنند که نباید بکنند یا کارهایی باید انجام دهند که انجام نمیدهند و جالب این است که این موارد را بد نمیدانند.
* مشکل عاطفه هم در روابط زوجین ایرانی وجود دارد؟
بله. باید توجه کنید که عواطف باید تغذیه بشود. اگر تغذیه نشود میمیرد مثل یک گیاه یا گل و اگر مهرورزی نکنیم خشک میشود. برخی این را نمیدانند و فکر میکنند از وقتی ازدواج کردند باید عواطف اتوماتیک جاری و ساری باشد. اینگونه نیست. اگر آقا توجه به نیازهای همسر و خواستههایش به عنوان زن نکند یا یک خانم نیازهای مرد به خصوص در بعد عاطفی را در نظر نگیرد مشکل بوجود میآید.
* مشکل عاطفه هم ریشه در خانواده دارد؟
افراد رشد عاطفی ندارند. رشدی که در کودکی به وجود میآید و کودک باید یاد بگیرد از خود محوری جدا شود، به دیگران اهمیت دهد، آنها را دوست داشته باشد و جواب محبتشان را بدهد. محبت به حیوانات و یا به مستمندان در این مرحله در کودک بوجود میآید. نتیجه این میشود که فرد میفهمد من هم باید عواطفم را به دیگران تقدیم کندم و عشق بورزم. این گونه نیست که فقط گیرنده عواطف باشم.
* وقتی به پرورش عواطف اعتقاد دارید به این معناست که با این شعر مخالفید که میگوید «عشق آمدنی بود نه آموختنی.»
ممکن است که بیاید اما سوال این است که حالا که در دستان ماست چطور باید آن را نگه داریم؟ این موضوع در دست خودمان است.
* ارکانی که برای نگه داشتن این عاطفه و عشق نیاز است چیست؟
به طور کلی میتوانم بگویم سه رکن اصلی قدردانی، توجه و محبت است. به طور جزئی مهارتهای کلامی مهم است. اینکه چطور حرف بزنیم، واژههای دارای بار عاطفی به کار ببریم که بتواند محبت را منتقل کند. چه واژههایی را به کار ببریم. چه واژههایی را به کار نبریم.
* ایرانیها در این مهارتهای کلامی ضعف دارند؟
در بیان محبت مشکل دارند.
* به خاطر حیا است؟
یکیاش حیاست. البته خیلیها هم کار بیحیایی میکنند و با گردن برافراشته هم اعلام میکنند. مساله دیگر نیاموختن است. به خصوص مردان برای این ارکان آموزش ندیدهاند.
* نوع نگاه مردانهای که در جامعه داریم هم تاثیرگذار است؟
بله تاثیرگذار است. در برخی از موارد تفکر خرافی هنوز وجود دارد. مرد میگوید به زن جماعت نباید بگوییم تو خوبی یا دوستت داریم چون لوس یا پررو میشود. زن هم میگوید اگر محبت کنم فکر دیگری میکند و مثلا میخواهد منفعتش به دیگری هم برسد.
* با همه این اوصاف میتوان نتیجه گرفت که امنیت عاطفی کم شده است؟
بله. امنیت عاطفی کم شده است. یکی به دلیل همان افزایش دامنه ارتباطات و دلیل دیگر هم اعتماد نفس کم افراد است.
* اگر مقایسه نسلی کنیم در گذشته این مشکل عاطفی را کمتر داشتیم؟
بله. نسل جدید مشکل بیشتری دارند. علتش این است که عوامل دیگری در این موارد مداخله میکند. در گذشته محیط این قدر برانگیزاننده نبود. مثل الان نبود که این قدر محرک صوتی و تصویری و کانال ماهوارهای و شبکه اجتماعی و موبایل و پیامک و بلوتوث وجود داشته باشد. محیط سادهتری وجود داشت. محرکها ذهن را پراکنده میکند. آدمها امروزه خیلی راحت وارد شبکه اجتماعی میشوند. ارتباطات خاصی دارند و خیلی حرفها و خیلی را دارند و این موضوع به تنوعطلبیشان دامن میزند. میزان تنوع طلبی مردم کمتر بود. فرد اقناع و ارضا بود و بسنده میکرد و در محیط خانواده نیازهایش برآورده میشد.
* این تنوعی که حرفش را میزنید در سطح جهانی وجود دارد و شاید بتوان ادعا کرد که مشکل جهانی شده است. در ایران به صورت خاص چه مشکلی وجود دارد؟
در ایران مشکل این است که مردم ما به لحاظ فرهنگی آمادگی این همه محرک را نداشتند. اینها برای فرهنگ ما نبود. در خانواده قداستی بود، مردم خیلی چیزها را رعایت میکردند و محیط را میبستند. محیط خانواده توام با احترام بودند. در حال حاضر خیلی چیزها را که نمیگفتند و بیان نمیکردند به شکل تصویری هست.
* تا پیش از این گفته میشد که مادی گرایی در جامعه عامل نابودی محیط خانواده است. شما حرف از ارتباطات میزنید.
من قبول دارم که در حال حاضر تورم و گرانی هست و مردم درگیر هستند. اما آن چه باعث فروپاشی خانواده میشود و در روابط اشکال بوجود میآورد خیلی ارتباطی به مسایل اقتصادی ندارد. نمیتوانید قبول کنید که وقتی دو نفر با عشق و علاقه ازدواج کردند و چند بچه هم دارند به خاطر مسایل مادی از هم دور شوند. اگر عشق و علاقه باشد نباید میزان سازگاریشان بالا برود و کمبود و نقص را تحمل کنند؟ در حال حاضر ثابت شده که نباید تجربه برای شخص من باشد. تجربه دیداری و شنیداری داریم. مثلا افراد به ما میگویند نمیخواهم ازدواج کنم چون دیگران سرنوشت خوبی نداشتند و زندگیشان به طلاق کشیده است. این از راه تجربه دیداری و شنیداری به این فرد منتقل شده است. ما میگویمم برو چهار نفر را هم ببین که زندگی خوبی دارند اما میگوید در اطرافیانم نادر است.
* برخی میگویند در طلاقهای ما مسایل جنسی هم تاثیرگذار است؟
بله. عامل خیلی مهمی است. انواع خیانتها از جانب زن و مرد در جامعه ما هست. خیلی هم مهم است ولی به دلایل فرهنگی باز نمیکنند. مثلا فرزند دارند و نمیخواهند روی ذهنیت بچه تاثیر بگذارد و او بفهمد علت جدایی خیانت بوده است.
* مشکلات زناشویی در مذهبیها بیشتر است یا غیرمذهبی؟
غیرمذهبیها. نمیخواهم بگویم هر کس غیرمذهبی است در زندگیش مشکلی دارد ولی حداقل این است که مذهبیها پایبند به اصولی هستند. پایندبودن و داشتن فلسفه در زندگی خیلی مهم است. غیرمذهبیها انگار فلسفهای ندارند، به جایی تعلق ندارند. باورها و اعتقاداتی که انسان را نگه دارد را ندارند. فرد غیرمذهبی پلیس باطنی ضعیفی دارد و هر کاری میتواند بکند. او اینکه این کار را نکنم چون گناه است یا درست نیست ندارد و از این رو بستر باز میشود برای کج رویها.
* تحصیلات چه تاثیری دارد؟
تحصیلات خیلی در رخداد یا تعداد مشکل تاثیر ندارد در نوع متفاوت است. افراد تحصیل کرده مشکلات پیچیدهتری دارند و ضمنا مشکلات متنوعتری. مثلا مشکلات مالی برای این قشر کمتر است.
* ثروت چه تاثیری دارد؟ ثروتمندان مشکل بیشتری دارند یا فقرا؟
افرادی که درگیر مسایل اقتصادی هستند نمیتوانند فکر کنند چیزی فراتر از اقتصاد وجود دارد. منظورم مشکل اقتصادی است. دغدغه اقتصادی ثروتمندان ممکن است زیادتر باشد ولی متفاوت است اما مشکلات زناشویی در ثروتمندان یشتر است. چون تنوع طلبی دارند. وقتی از ایران مهاجرت میکنند طلاق میگیرند چون چیزهایی را میبینند و فکر میکنند باید همانطور رفتار کرد. سبک زندگیشان تغییر میکند. توقعات بالایی دارند. خیلی چیزها در آنها معیار محکمی ندارد. مثلا خودش مشروب میخورد، به بچه خود هم میدهد. خودش فیلم بد نگاه میکند و با این توجیه که بچه باید تجربه کند در اختیار او هم میگذارد.
* بحرانهای زناشویی به خاطر مشکل اقتصادی زیادتر شده است؟
نمیتوان گفت به خاطر مشکل اقتصادی زیاد شده است. مردم نمیتوانند این مساله را بپذیرند و ما هم نمیگوییم چون تیری علیه خودمان میشود. میگویند صدایش از جای گرم است. اگر الان در دل اجتماع از یک راننده تاکسی یا رهگذر بپرسید بزرگترین مشکل مردم چیست فورا میگویند مشکل اقتصادی. باید پرسید که اگر مشکل اقتصادی درست شد، هیچ مشکلی دیگری نیست؟ اگر این فرد مشکل اقتصادش درست شد فرهنگ اقتصاد بالا را دارد؟ اگر بینیاز شود مشکل شخصیت و روحی روانیاش هم حل میشود؟ برخی دو بچه دارند و میگویند چون پولش را ندارم، دو بچه دارم. اگر داشتم هشت بچه میآوردم. خوب این اگر مشکل اقتصادی نداشته باشد میرود هشت بچه میآورد. فرد دیگری هست که نمیداند چگونه فرزندش را تربیت کند. هر چه بخواهد در اختیارش میگذارد. میگوید من که پولش را دارم چرا در اختیار نگذارم. اینها به این دلیل است که اقتصاد و مدیریت اقتصادی خوب برای مردم تعریف نشده است. ما میبینیم کسانی که درآمد کمتری دارد فانتزیها و درخواستهایی دارند که افراد با درآمد بالا ندارند. میگوید چه چیزی از دیگران کمتر دارم. همه اینها نشانه این است که مشکل جامعه ما صرفا اقتصاد نیست.
* مشکلی که در میان زوجین ایرانی در حال اوج است چیست؟
مشکلات فردی دارد زیاد میشود.
* به نظر شما موضوع چند همسری در حال حاضر مشکل خانواده امروز ایرانی است؟ این قدر گسترده هست؟
شاید به لحاظ آماری بالا نباشد اما از نظر شدت و آسیبی که به خانواده وارد میکنند، هست. خانمهایی که درگیر شدند به شدت از لحاظ عاطفی لطمه میخورند. در همه پژوهشها و کتابها مثلا کتابهای خارجی که از خیانت حرف زده میشود میگویند در برابر خیانت ببخش و سازگاری کن و زندگی کن. اما یک زن، دیگر نمیتواند این کار را کند. اعتماد به نفسش کم میشود که حتما من مشکل داشتم. کمتر یاد گرفته که شاید مشکل در جای دیگر باشد. میزان بخشش هم در این موارد کم است و زن دیگر نمیتواند ببخشد.
* ازدواج موقت چطور؟
مشابه مساله چند همسری است.
* ماهواره؟
بله. به خاطر تنوع طلبی و مهیا نبودن خانواده ما برای این مسایل. تبلیغات نقش بالایی دارد هرچند که برخی اوقات خود افراد هم متوجه نمیشوند.
* نسخه شما برای برخورد با ماهواره چیست؟
کانالهای غیراخلاقی را حذف کنیم.
* شبکههای اجتماعی مشکل خانواده ایرانی است؟
بله. به شدت بحران هستند. برای برخی که به شکل سرگرمی درآمده است. من معتقدم اگر افراد بیکار نباشند که به این سمت و سو نمیروند. این افراد خلا دارند که به این سمت میروند. ما الان روبرو شدیم با ازدواجهای شبکهای. آمارها نشان میدهد موفق نبوده است. خیلی سریع هم انجام میشود. از طریق فیس بوک به یکدیگر علاقمند میشوند. بعد هم اکثرا میروند در یک کشور ثالث ازدواج میکنند چون یک طرف میگوید نمیتوانم برگردم. پیامد این ازدواج واقعا خوب نیست. بعد فرد شکست میخورد و میگوید رفتم آنجا دیدم دینش را عوض کرده است. به من هم گفت تو هم باید دینت را عوض کنی. من هم به او علاقمند بودم و دینم را عوض کردم.
* بحران گفتوگو در خانواده ایرانی وجود دارد؟
بله. برمیگردد به همان مساله مهارتهای کلامی. افراد نه این مسایل را یاد گرفتند نه اینکه اصلا میدانند که باید چنین کاری را بکنند. مدرنیته هم روی آن تاثیر زیادی گذاشته است.