به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا، همایش بزرگداشت خواجه نصیرالدین طوسی عصر روز گذشته (5 اسفند) با حضور آیت الله مصطفی محقق داماد، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی، غلامحسین ابراهیمی دینانی، مدیرگروه فلسفه اسلامی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، حجت الاسلام غلامحسین خسروپناه، رییس موسسه حکمت و فلسفه ایران، شهین اعوانی، عضو هیات علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران و برخی دیگر از اساتید فلسفه و علاقه مندان در موسسه حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.
خواجه نصیر برای اخلاق تشیع نظام سازی کرد
بر اساس گزارش فارس در ابتدای این همایش آیتالله مصطفی محقق دامادعضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به اینکه خواجه نصیرالدین طوسی با طرح دو اصل در تجریدالاعتقاد به عنوان یک متفکر شیعی برای اخلاق تشیع یک نظام درست کرده بود، افزود: نخست نظریه ذاتی بودن حسن و قبح اعمال بشری مطرح است به طوریکه اعمال بشر در درون ذاتش قبیح یا حسن است چون نفس الامر برای حسن و قبح قائل است اصل دوم عقلی بودن حسن و قبح است که مدرک آن عقل بشری است.
وی با اشاره به اینکه این دو اصل چیزی را به نام اخلاق بوجود می آورد که اگر نباشد به انکار اخلاق می رسیم و هرچه می ماند شرع است، اظهار داشت: در تئوری اشعری اگر دروغ بد است، حرام می شود و اگر راستی خوب است واجب می شود و دیگر پای گزاره های اخلاقی باز نمی شود. خواجه همه چیز را به دست شریعت نمی دهد اگر حسن و قبح واقعی باشد یک جاهایی قلمرو عقل است و یک جاهایی شرع و اخلاق.
آیت الله محقق داماد با تأکید بر اینکه در قرون اولیه و سپس قرن یازده و دوازده قمری قائده ملازمه عقل و شرع مطرح شد که به اعتقاد من برای برچیدن اخلاق بود، توضیح داد: اگر هرچه عقل می فهمد بلافاصله حکم ثواب یا عقاب بدهد دین حداکثری وسیع می شود و همه اعمال بشری شریعت می شود پس چه اشعری طوری اخلاق را جمع کرده هم محقق کرکی هردو جایی برای اخلاق نگذاشتند.
وی در ادامه افزود: به نظر می رسد تا زمان محقق کرکی و امثال خواجه نصیر و حتی شیخ طوسی و شیعیان قبلی به قائده ملازمه اعقتاد نداشتند این ملازمه بلایی از دو جهت برای از بین بردن اخلاق و وسیع شدن شریعت بود.
کلام شیعه را خواجه نصیرالدین به فلسفه الهی تبدیل کرد
سپس غلامحسین ابراهیمی دینانی درباره ویژگی های شرح خواجه به اشارات سخن گفت و افزود: ای برادر و ای خواهر تو همه اندیشه ای، مابقی خود استخوان و ریشه ای! مسئله ای که استاد محقق داماد درباره عظیم ترین بحث تاریخ بشریت یعنی عقل و شرع مطرح کردند بین همه ادیان آسمانی بیان شده است همانطور که معجزه پیامبر (ص) سخن اوست که کمتر از اژدهای حضرت موسی نیست بنابراین سخن اعجاز الهی است.
وی با اشاره به اینکه محتوای سخن که همان معنی است، معجزه تلقی می شود، اظهار داشت: سخن ظهور اندیشه است و اندیشه خود عقل است، وحی نیز سخنی است که منشایی الهی دارد و البته منشا عقل نیز الهی است منتها وحی ویژگی هایی دارد که عقل معمول ندارد.
وی در تعریف اینکه متکلم به چه کسی گفته می شود، توضیح داد: در هر دینی متکلم گروهی هستند که می کوشند احکام را عقلانی کنند، شریعت را از طریق برهان ثابت کنند بنابراین از ابتدا تکلیفشان مشخص است اما فیلسوف آزاداندیش تر است ما فراوان متکلم داریم همانطور که جناب محقق داماد گفتند قرن دوم و سوم اهل سنت در شیعه قوی تر از شیعه هستند بنابراین من معتقدم چون شیعه به قال باقر و قال صادق اعتقاد داشت بنابراین تکلیفش مشخص بود و خیلی تلاشی نمی کرد.
ابراهیمی دینانی با تأکید بر اینکه بنابراین تا زمان خواجه نصیرالدین طوسی اهل سنت در کلام از ما جلوتر بودند، افزود: کتاب تجرید الاعتقاد که تحریرالاعتقاد هم به آن می گویند ظاهرا کلامی است اما از کتاب فلسفی چیزی کم ندارد زمانی که خواجه آمد کلام شیعی اوج گرفت و نه تنها به علم کلام ارتقا بخشید بلکه کلام را تبدیل به فلسفه الهی کرد بنابراین بی تعارف بگوییم که اگر خواجه نصیر به ظهور نرسیده بود ما ملاصدرا و شاگردانش را نداشتیم.
دینانی در ادامه یادآور شد: اوج تفکر عقلانی از جناب خواجه نصیر آغاز می شود اهل سنت دشمن خونین خواجه هستند من دانشگاه هایشان رفته ام ما می گوییم نصیرالدین آنها می گویند ممیت الدین. ما خودمان هم باید بیشتر او را بشناسیم او فیلسوف گفت وگو است هنر را در گفت وگو سخن می داند هرچند شرح زندگی خواجه غم انگیز که در چه سختی زندگی کرده از فراز تا آواردگی در قلعه الموت و خراسان و ...
این استاد فلسفه ایران درباره کارهای بزرگی که خواجه نصیر از دوران همکاری با مغولان و رصد خانه مراغه انجام داده است گفت: وی بزرگترین منجم عصر بود و 400 اندیشمند را دور خود جمع کرد ما هرچه می توانیم باید شان او را گرامی بداریم یکی از کارهای وی شرح اشارات است فلسفه در جهان اسلام در دادگاه محکوم شده بود در رأس محکوم کنندگان فلسفه غرالی بود که البته در جوانی کارهای بد زیادی کرده بود اما بهرحال آخر عمر حکیم بزرگی شد این مرد یک حجت الاسلام علی الاطلاق امام محمد غزالی سرآمد دانشگاه نظامیه بغداد بود وی تهافت الفلاسفه را نوشت که فلاسفه مزخرف گفته اند و این کتاب در سراسر جهان اسلام پخش شد.
وی با اشاره به اینکه دو نفر در مقام دفاع از فلسفه محکوم شده توسط غزالی برآمدند، توضیح داد: در مرحله اول ابن رشد اندلسی تهافت التهافت را نوشت اما با کمال تاسف ابن رشد یک مقدار تعصب هم دارد و در یک جاهایی با غزالی همدست و علیه ابن سینا کار کرده است ابن رشد با همه عظمتی که داشت شاگرد نداشت دفاع کننده دوم هم خواجه نصیر در ایران بود و شرح اشارات را نوشت چون قبل خواجه امام فخرالدین رازی اشعری آمد و شرحی بر اشارات ابن سینا نوشت که البته بیشتر جرح بود تا شرح.
وی در پایان با اشاره به اینکه شرح خواجه نصیر در واقع شرح ابن سینا نیست در واقع پاسخی به حرف های نامربوط امام فخررازی است، افزود: من اشارات او را دفاع از فلسفه می دانم نه شرح فلسفه در نهایت اگر ابن رشد شاگرد نداشت خواجه جانشین داشت و ملاصدرا و سپس صدرالمتالهین و علامه طباطبایی شاگرد او بودند.
خواجه با کمک عقلانیت عملی به اخلاق کاربردی رسید
حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه درباره بحث حسن و قبح اخلاقی در چارچوب عقل نظری و عملی توضیح داد: خواجه نصیر یک شخص تنها نیست یک پارادایم و اندیشه فکری است من خواجه را از خیلی محققان موفق تر می دانم مبحث حسن و قبح در فلسفه پرداخته شده البته بحث علمی است بحث حسن و قبح سوال اصلی اش این است که آیا این ثواب و عقاب و مدح و ذم که بر فعل فاعل مختار نسبت داده می شود ذاتی فقه است یا جعل جاعل؟ این سوال را متکلمین و معتزله و اشاعره پاسخ دادند.
وی با اشاره به اینکه اشاعره معتقدند حسن و قبح اخلاق شرعی است یعنی فعل فی نفسه نه قبیح است نه حسن، افزود: اشاعره کسانی اند که معتقدند فعل با کلام شارع حسن و قبح می یابد ولی معتزله می گویند فعل خود ذاتا یا حسن است یا قبیح است عقل هم بخشی از این حسن و قبح را می فهمد بقیه را که نفهمد شارع بیان می کند بنابراین این دعوا بین اشاعره و معتزله است.
حجت الاسلام خسروپناه نظر خواجه درباره حسن و قبح توضیح داد: او می گوید ما یک عقل نظری و یک عملی داریم این که فلاسفه منکر شدند منظورشان این است حسن و قبح را ما با عقل نظری درک نمی کنیم عقل عملی حسن و قبح را فی البداهه درک می کند بنابراین فلاسفه حرف اشاعره را نمی زنند بنابراین تصور نکنیم اینها مثل اشعری ها اندیشمند فیسوف از منظر عقل نظری گفتند بلکه از نظر عملی آنها بررسی کردند.
وی در پایان اظهار داشت: اینکه خواجه از عقل عملی استفاده و مبنای حسن و قبح اخلاقی قرار داده است امروزه باید با کمک این عقلانیت عملی به اخلاق کاربردی وارد شویم الان ما اخلاق حرفه ای و کاربردی نیازمان است.
خواجه نصیر حکمت را زیبا و ساده تعریف می کند
محمد حسین خانی به نمایندگی از جامعه مهندسان دانشگاه تهران درباره چیستی اراده وضعف اخلاقی در خواجه عنوان کرد: این روز، روز مهندسی نام گرفته از جهتی او مهندس نفس بوده که بقدری نفس و جسم و روحش را ساخته که اثرات عمیقی در جامعه و آیندگان گذاشته است این نشان می دهد شناخت و مهندسی نفس خیلی مهم است در کنار مهندسی فرهنگی و سیاسی برخورد فرهنگی با مغولان و ... نشان دهنده اهمیت موضوع است امروزه مهندسی شاید آن معنی را نداشته باشد.
وی با اشاره به اینکه بحث اخلاق در بین مردم بسیار مهم است چون بیشتر مردم اکنون دچار ضعف اخلاقی هستند، توضیح داد: خواجه نصیر حکمت را زیبا و ساده تعریف می کند عبارت از «دانستن چیزها چنان که باشد و قیام نمودن به کارها چنان که باید» این را باید حفظ کنیم و در زندگی بکار ببریم قوه ای که می تواند این اتفاق را در نفس انسان ایجاد کند نفس ناطقه است که خواجه معتقد است اگر سایر قوا تحت حکومت عقل قرار بگیرند این اتفاق می افتد اگر عقل در بند شهوت و غضب نباشد فهم صحیح حقایق و اتخاذ رویه صحیح صورت می گیرد و همچنین خواجه کلید سعادت انسان را دوچیز بویژه در اخلاق ناصری ذکر کرده شامل عقل و دیگری اراده.
حسین خانی با تأکید بر اینکه به نظر خواجه برترین سعادت آنست که انسان تمام افعالش خیر محض باشد، افزود: وی خیر محض را مثل الهی می داند و فعل الهی را همان می داند که فاعل به خاطر نفس کار انجام می دهد نه به جهت چیزهای دیگر اما نکته مهم این است که در بحث قوه عقلی کمال قوه عقلی در دو چیز است یکی کمال قوه عملی و دیگری علمی. خواجه در کمال قوه عملی به رابطه دو سویه علم و عمل و تهذیب اخلاق اعتقاد دارد.
سرآمد تلفیق گران دین و فلسفه، خواجه نصیرالدین طوسی بود
همچنین در این مراسم شهین اعوانی عضو هیات علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران نیز با اشاره به اینکه فیلسوفان مسلمان به اخلاق به صورت مجزا کمتر پرداخته اند و وجه عقل نظری در میان فلاسفه بسیار فربه و استوار است اما اخلاق به صورت نظام مند کار نشده است، توضیح داد: ما اخلاق را همیشه از جنبه دین دیده ایم، از زمانی که مباحث اخلاق در دنیای اسلام شکل گرفت، فلاسفه تلاش کردند با کمک آیات و روایات به نظام فلسفی خود رنگ و صبغه اسلامی ببخشند.
وی در ادامه افزود:بنابراین اینجا دو جریان ایجاد شد نخست عده ای قائل به تفکیک دین از فلسفه شدند که ابن رشد از جمله آنهاست و برخی به تلفیق دین و فلسفه پرداختند که سرآمد آنها خواجه نصیرالدین طوسی است وقتی میان دین و فلسفه تلفیق ایجاد شود در این صورت باید تکلیف اخلاق مشخص شود و غایت آن دانسته شود؛ حکما غایت اخلاق را سلطه عقل نظری به تعبیر دیگر خرد بر عقل عملی و چیرگی خرد بر اراده می دانند.
وی با تأکید بر اینکه بنا به نظر خواجه اخلاق اعم از دین است و بدون دین در جهان اسلام اخلاق معنا ندارد، افزود: مراد از اخلاق اخلاق فلسفی و ایجاد منش اخلاقی در فرد است. خواجه نصیر فضیلت دانایی را به سایر فضایل اضافه کرد و سعادت را جز دانایی نداست این سعادت سه بخش نفسانی، بدنی و مدنی دارد بنابراین نظام بخش اخلاق ملت، جامعه و اجتماع است.
اعوانی در پایان اظهار داشت: بنابراین به نظر خواجه تنها بنده خوب خدا بودن کافی نیست باید در بعد فردی و اجتماعی و زندگی با اخلاق و خوب بود.