به گزارش گروه ایرانشناسی خبرگزاری دانا(داناخبر)، واژه «چهارشنبهسوری» از دو واژه چهارشنبه نام یکی از روزهای هفته و سوری که در زبان کردی و پشتو و چند زبان دیگر ایرانی به معنی «سرخ» است ساخته شده، که اشاره به سرخی آتش دارد.( البته این واژه در فارسی به مهنای میهمانی هم آمده است)
آتش بزرگی که تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته میشود که این آتش معمولا در بعد از ظهر زمانی که مردم آتش روشن میکنند و از روی آن میپرند آغاز میشود و در زمان پریدن میخوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من». این جمله نشانگر مراسمی برای تطهیر و پاکسازی مذهبی است که واژه «سوری» به معنی «سرخ» به آن اشاره دارد.
چهارشنبه سوری جشنی ملی است
به بیان دیگر مردم خواهان آن هستند که آتش تمام رنگ پریدیگی و زردی، بیماری و مشکلات شان را بگیرد و به جای آن سرخی و گرمی و نیرو به آنها بدهد. چهارشنبهسوری جشنی نیست که وابسته به دین یا قومیت افراد باشد و در میان بیشتر ایرانیان رواج دارد.
کشته شدن سیاوش ریشه تاریخی چهارشنبه سوری
ریشه این جشن را سالروز کشته شدن سیاورش می دانند. زندگی سیاوش، سرگذشت عبرت انگیزی است که شرح و تفصیل آن در شاهنامه فردوسی نقل شده است.
آموزنده ترین قسمت این جریان تاریخی گذشتن سیاوش از خرمن آتش به منظور برائت از اتهام و اثبات بی گناهی وی است که در طول تاریخ به دست فراموشی سپرده شده است.
ارتباط روز چهارشنبه آخر سال با تاریخ کشته شدن این شاهزاده جوان این چنین است که بر طبق جریانات تاریخی بر جای مانده سیاوش در 1013 پیش از میلاد برابر با روز چهارشنبه به دستور افراسیاب کشته شده است و یک روز پس از مرگش کی خسرو فرزندش در یکم فروردین سال 1012 قبل از میلاد به دنیا می آید.
چون مراسم سوگواری در رثای مردگان در آیین زرتشتی جایز نیست، پارسیان زرتشتی در آخرین شب چهارشنبه پایان سال از آتش می گذشتند تا خاطر سیاوش به منظور دفاع از عفت و پاکدامنی جاودان باقی بماند.
اما آیین های این مراسم هم جالب توجه است:
سال نو، کوزه نو
ایرانیان در شب چهارشنبه سوری کوزههای سفالی کهنه را بالای بام خانه بردند، و آنها را میشکستند و کوزه نویی را جایگزین می کردند. که این رسم اکنون نیز در برخی از مناطق ایران معمول است و بر این باورند که در طول سال بلاها و قضاهای بد در کوزه متراکم میگردد که با شکستن کوزه، آن بلاها دور خواهد شد.
آجیل مشگلگشای، دانه هایی متبرک
در گذشته پس از پایان آتشافروزی، اهل خانه و خویشاوندان گرد هم میآمدند و آخرین دانههای نباتی مانند: تخم هندوانه، تخم کدو، پسته، فندق، بادام، نخود، تخم خربزه، گندم و شاهدانه را که از ذخیره زمستان باقی مانده بود، روی آتش مقدس بو داده و با نمک تبرک میکردند و میخوردند. آنان بر این باور بودند که هر کس از این معجون بخورد، نسبت به افراد دیگر مهربانتر میگردد و کینه و رشک از وی دور میگردد. امروزه اصطلاح نمکگیرشدن و نان و نمک کسی را خوردن و در حق وی خیانت نورزیدن، از همین باور سرچشمه گرفتهاست.
فالگوشی ایستادن دختران
یکی از رسمهای چهارشنبهسوری است که در آن دختران جوان نیت میکنند، پشت دیواری میایستند و به سخن رهگذران گوش فرامیدهند و سپس با تفسیر این سخنان پاسخ نیت خود را میگیرند.
قاشقزنی و خانه بخت
در این رسم دختران و پسران جوان، چادری بر سر و روی خود میکشند تا شناخته نشوند و به در خانه دوستان و همسایگان خود میروند. صاحبخانه از صدای قاشقهایی که به کاسهها میخورد به در خانه آمده و به کاسههای آنان آجیل چهارشنبهسوری، شیرینی، شکلات، نقل و پول میریزد. دختران نیز امیدوارند زودتر به خانه بخت بروند.
شال انداختن
شالاندازی از دیگر مراسم شب سوری است که تاکنون اعتبار خود را در شهرها و روستاهای همدان و زنجان حفظ کردهاست. پس از خاموشی آتش و کوزهشکستن و فالگوشی و گرهگشایی و قاشقزنی جوانان نوبت به شالاندازی میرسد. جوانان چندین دستمال حریر و ابریشمی را به یکدیگر گره زده، از آن طنابی رنگین به بلندی سه متر میساختند. آنگاه از راه پلکان خانهها یا از روی دیوار، آنرا از روزنه دودکش وارد منزل میکنند و یک سر آن را خود در بالای بام در دست میگرفتند، آنگاه با چند سرفه بلند صاحبخانه را متوجه ورودشان میسازند. صاحبخانه که منتظر آویختن چنین شالهایی هستند، به محض مشاهده طناب رنگین، آنچه قبلا آماده کرده، در گوشه شال میریزند و گرهای بر آن زده، با یک تکان ملایم، صاحب شال را آگاه میسازند که هدیه سوری آمادهاست. آنگاه شالانداز شال را بالا میکشد.
آنچه در شال است هم هدیه چهارشنبه سوری است و هم فال. اگر هدیه نان باشد آن نشانه نعمت است، اگر شیرینی نشانه شیرین کامی و شادمانی، انار نشانه کسرت اولاد در آینده و گردو نشان طول عمر، بادام و فندق نشانه استقامت و بردباری در برابر دشواریها، کشمش نشانه پرآبی و پربارانی سال نو و اگر سکه نقره باشد نشانه سپیدبختی است.
اما در سال های اخیر شادی و شیرینی مراسم چهارشنبه سوری جای خود را به صداهای مهیب انواع ترقه و آتشزا ها داده است، که با صدمات جبران ناپذیرش این رسم زیبا را تلخ و ناخوشایند کرده است.