وی افزود: در شروط قرارداد ذکر شده است که آثار من به شرطی فروخته میشود که در خانه من که به شکل موزه درخواهد آمد نگهداری شوند؛ یعنی موجودیت این قرارداد منوط به ماندن آثار در خانه من است.
تناولی خاطرنشان کرد: در دوره اول ریاستجمهوری احمدینژاد به من اعلام کردند که جریان موزه منتفی است و نمیخواهند برای من موزه درست کنند. من هم گفتم مهم نیست پس قرارداد منتفی است ولی شهرداری اعلام کرد که آثار را به من پس نخواهد داد.
وی با بیان اینکه نزدیک به 58 اثر در این قرارداد حضور دارند، گفت: من در همان سال 82 که گفتند موزه بیموزه، به دادگاه رفتم و بعد از شش سال توانستم خانهام را پس بگیرم. دادگاه حکم داد که خانه به من بازگردانده شود، ضمن اینکه من هم پول آثار و هم پول خانه را به شهرداری بازپس دادم.
این هنرمند پیشکسوت مجسمهسازی ایران بیان کرد: در تمام این مدت آثار در اختیار شهرداری تهران بود و من تنها توانستم که تعدادی از آثار را در موزه امامعلی (ع) ببینم و نزدیک به 47 اثر نیز به هیچ عنوان رونمایی نشده و به من میگویند که آثار در جایی امن نگهداری میشود که من شنیدهام که برخی آثار را فروختهاند.
وی تصریح کرد: چند ماه پیش به دادگاه رفتم تا تکلیفم مشخص شود که دیدم دادگاه حکم داده که آثار تا تعیین تکلیف نهایی در خانه من نگهداری شود و به همین خاطر مجسمههایم را به خانهام آوردم تا عصر دیروز اتفاق عجیبی افتاد.
نگارنده کتاب «تاریخ مجسمهسازی ایران» در مورد اتفاق دیروز توضیح داد: عصر دیروز، 25 اسفند من در کارگاهم خواب بودم که مسوولان سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران آمده و با یک قفلساز در خانه من را شکسته و باز کردهاند و با وضعی اسفناک مجسمهها را بردهاند.
تناولی در پایان سخنانش گفت: من اصلا بحثم این نیست که مجسمهها تا تعیین تکلیفشان کجا باشد، بلکه حرف من این است که طرز برخورد با یک اثر هنری بسیار بد بوده و نباید اینگونه باشد که آثار را با جرثقیل جابهجا کرده و چند تا از آنها را به زمین زده و روی زمین کشیدهاند که آسیب ببیند. حمل این مجسهها به قدری بد بود و مجسمهها تا حدی آسیب دید که فکر میکنم برای ترمیم آنها بیش از یک سال و نیم وقت صرف شود.