گروه راهبرد خبرگزاری دانا- هنگامی که کارل مارکس نخستین جلد کتاب «سرمایه» را در سال 1867 منتشر کرد، پنج سال طول کشید تا هزار نسخه از این کتاب که به زبان آلمانی بود فروخته شود. ترجمه انگلیسی این کتاب نیز تازه دو دهه بعد منتشر شد و هفته نامه اکونومیست نیز تا سال 1907 اشاره ای به این کتاب نکرده بود.
اما ماجرا برای کتاب «سرمایه در قرن بیست و یکم» که توسط توماس پیکتی (Thomas Piketty)، نوشته شده بسیار متفاوت است. نسخه اصلی این کتاب به زبان فرانسوی نوشته شده و حدود دو ماه است که ترجمه انگلیسی آن نیز راهی بازار شده و حتی اگر کتاب های داستان هم در نظر گرفته شوند باز هم این کتاب در میان پرفروش ترین کتاب های وبسایت آمازون قرار می گیرد. هفته نامه اکونومیست می نویسد که کتاب «سرمایه در قرن بیست و یکم» در زمانی درست و در مورد موضوعی درست نوشته شده و این هفته حتی از نویسنده کتاب با عنوان «مارکس مدرن» یاد کرده است. کتاب «سرمایه در قرن بیست و یکم» به موضوع نابرابری در اقتصاد می پردازد و اقتصادهای اروپا و آمریکا را مورد بررسی قرار می دهد. اکونومیست در مورد کتاب آقای پیکتی نوشته که همچون نسخه قرن نوزدهمی کتاب سرمایه، نویسنده ایده های درخشانی را معرفی می کند اما راهکاری که برای حل مشکلات ارایه می شود چندان کارساز نیست.
نویسنده کتاب با استفاده از داده های اقتصادی موجود در مورد اقتصاد غرب نشان می دهد که نابرابری درآمدی از سال 1970 به بعد روندی رو به رشد گرفته و این در حالی است که هفت دهه نخست قرن بیستم نابرابری درآمد نسبت به قرن نوزدهم وضعیت به مراتب بهتری داشت.
اقتصاددان فرانسوی با حمله به سرمایه داری این شیوه مدیریت اقتصاد را دلیلی برای انباشت سرمایه می داند و اعتقاد دارد که نظم فعلی در اقتصاد جهان باعث تمرکز بیشتر ثروت در دستان اقلیتی ثروتمند می شود. تا اینجا هفته نامه اکونومیست ایده های آقای پیکتی را چندان زیر سوال نمی برد اما مشکل اینجاست که او برای حل مشکل نابرابری درآمدی توصیه کرده که نرخ مالیات برای ثروتمندان بسیار افزایش یابد و این افزایش به صورت جهانی اعمال شود تا ثروتمندان نتوانند از معافیت های مالیاتی در نقاط مختلف جهان بهره مند شوند.
اکونومیست می نویسد به خاطر همین پیشنهاد است که کتاب «سرمایه در قرن بیست و یکم» اعتبار خود را از دست می دهد و در واقع بیشتر به کتابی ایدئولوژیک تبدیل می شود تا کتابی علمی چرا که نویسنده مشخص نمی کند که افزایش مالیات بر ثروتمندان چگونه می تواند باعث افزایش کارآفرینی، بهره وری و رشد اقتصاد بشود.
استقبال قابل توجهی خوانندگان از این کتاب باعث شده که بسیاری از اقتصاددانان مشهور جهان نیز نسبت به کتاب آقای پیکتی واکنش نشان بدهند. برای مثال پل کروگمن، برنده نوبل اقتصاد، به طور کلی از این کتاب دفاع کرده اما از سوی دیگر گرگوری منکیو، استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد، برخی از ادعاهای کتاب را زیر سوال برده است.
آقای منکیو نوشته که کتاب سه بخش اصلی دارد: نخست اینکه تاریخ نابرابری و ثروت را مرور می کند، دوم اینکه روند نابرابری طی قرن آینده را پیش بینی می کند و در آخر پیشنهاد می کند که مالیاتی جهانی برای ثروتمندان وضع شود. گرگوری منکیو، تلاش نویسنده در بخش نخست را قابل ستایش دانسته اما در مورد بخش مربوط به پیش بینی آینده نوشته که اقتصاددانان معمولا در پیش بینی روندهای کلی اشتباه می کنند. منکیو همچنین پیشنهادات نویسنده کتاب به سیاستگذاران را بیشتر بر اساس نگرش های شخصی می داند تا بر اساس دانش علم اقتصاد.
منبع: خبرآنلاین