1. چرا بانکها مسکن را دوست دارند؟
چرا این
چنین است؟ فهم عمومی از چنین کنشی، میل به سرمایهگذاری در بخش مسکن است. بانکها
با استفاده از آوردههای مردم، سعی میکنند هم، چنین پساندازهایی را حفظ کنند و در
عین حال سودی هم ببرند. طبق آمار بانک مرکزی، شاخص قیمت زمین در مناطق شهری، در
بازه سال 1376 تا سال 1389 یعنی ظرف 14 سال، 10 برابر شده است. یعنی هر متر
ساختمان در سال 1376 که به قیمت 500 هزار تومان معامله شده در سال 1389 به قیمت 5
میلیون تومان معامله میشده است. این متوسط همه زمینها (مسکونی و تجاری و اداری)
در همه مناطق شهری ایران است و مسلم است که در ملکهای تجاری به خصوص در شهرهای
بزرگ، رقم افزایش قیمت بیشتر بوده ضمن اینکه تورم بخش مسکن از سال 1389 تاکنون
نادیده گرفته شده است.
2. چرا بیکاران بانکها را دوست دارند؟
هنوز هم که هنوز است استخدام در بانک یکی از آرزوهای جوانان ایرانی است. شاخص جستوجوی گوگل نشان میدهد شاخص جستوجوی عبارت استخدام بانک، در اردیبهشت امسال در رقم 32 ایستاده است. این در حالی است که رقم جستوجوی عبارت حسن روحانی، رییس جمهوری اسلامی ایران، 3 است. دلیل میل به استخدام بانکی کاملا روشن است. ثبات کاری در کنار کار اداری که همواره یکی از علاقمندیهای ایرانیان بوده و البته حمایتهای مالی بانک از کارمندان خود در قالب حقوق، مزایا و خدمات سه عنصر علاقه شدید بیکاران به استخدام در این نهادهای مالی است.
3. چرا بانکها مردم را دوست ندارند؟
در حال حاضر یک میلیون نفر در صف وام ازدواج هستند. در بهترین شرایط به هر یک از این افراد 5 میلیون تومان وام تعلق میگیرد. یعنی برای همه این افراد 5 هزار میلیارد تومان سرمایه نیاز است. اگر متوسط متراژ هر شعبه بانکی را 200 متر و متوسط قیمت ملک را 5 میلیون تومان فرض کنیم؛ با فروش ساختمان 5 هزار شعبه میتوان کار این افراد را راه انداخت. البته در نظر داشته باشید که شبکه بانکی به فروش این تعداد شعب نیازی ندارد چرا که بنا به یک گزارش حجم سرمایه این شبکه بالغ بر 700 بیلیون (هر بیلیون یک میلیون میلیارد تومان است) است و صرفا، قرض الحسنه بودن این وامها در کنار حجم بالای وامهای قرض الحسنه اعطایی در سالهای اخیر و البته رقم بالای بدهکاران بانکی ریز و درشت مانع اعطای این وام است.
حالا میشود
به یک چرخه نسبتا معیوب رسید. جوانان بیکار دوست دارند در بانک استخدام شوند؛ بانکهایی که
همین الان به ازای هر 350 ایرانی یک کارمند دارند. از آن سمت بانکها دوست دارند
برای سود بیشتر در بخش مسکن سرمایهگذاری کنند و پول خود را صرف کارهایی چون وام
قرض الحسنه ازدواج نکنند. وامی که یک میلیون نفر را در صف خود میبیند.
این در حالی است که میتوان تصور کرد با افزایش ظرفیت بانکداری الکترونیکی، این حجم عظیم نیروی انسانی را کم کرد، تعداد شعب را کاهش داد و در عوض به جوانان جویای کاری که میخواهند در بانک استخدام شوند و البته ازدواج کنند؛ وام کارآفرینی و زندگی داده شود. هر چقدر مردم دوست دارند به بانک بروند، بانکها دوست ندارند سرمایه خود را بدون حاشیه سود دلخواه در دست مردم بگذارند. درست کردن این چرخه نیاز به مدیریت دارد اما این روزها آن چه بیش از هر زمان دیگری در شبکه بانکی دیده میشود میل به سود است.