به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا و به نقل از ایرنا هانتر، نماینده سابق آمریکا در سازمان پیمان آتلانتیک (ناتو) در مقاله دیروز (دوشنبه 19 خرداد ماه) خود که همزمان با برگزاری مذاکرات هسته ای دوجانبه ایران و آمریکا در پایگاه تحلیلی لوبلاگ منتشر شد، نوشت: دشمنی سی و چند ساله ایران و آمریکا و تعدد و پیچیدگی مسایل مورد بحث، علت اصلی ناکامی فعلی طرف ها در حل و فصل این مناقشه است. دست نیافتن طرف ها به راه حل دیپلماتیک تاکنون، به معنای نبود حسن نیت و یا اراده سیاسی لازم نیست.
در واقع، اگر منافع آنها در قبال برخی مسایل هنوز کاملا روشن نیست، به معنای مغفول ماندن آن موضوعات و بررسی نشدن آنها نیست. دیپلمات ها درباره ریزترین جزییات تا حد مرگ چانه زده اند. در واقع، شاید آنها عمدا نکته ای را مبهم باقی گذاشته اند تا بتوانند توافق بهتری را از آن خود کنند و در برابر منتقدان داخلی خود بی پاسخ نباشند.
این تحلیلگر آمریکایی با مرور گوشه ای از تاریخ جنگ سرد، یادآور شد که این اولین بار نیست مذاکراتی با این درجه از اهمیت به چنین وضعیتی دچار شده است. وی در توصیف مذاکرات دو ابرقدرت شرق و غرب بر سر کنترل تسلیحات طی جنگ سرد نوشت:آن گفت و گوها هم پیچیده بود، طرفین بر سر ریزترین جزییات چانه می زدند و شدیدا نیازمند این بودند که در بازگشت به خانه بتوانند استدلال کنند که بهترین معامله ممکن را برای طرف خود صورت داده اند. اما در مذاکرات آمریکا-شوروی و گفت و گوهای هسته ای ایران، دعوا بر سر جزییات و یا حتی آخرین مصالحه های ظریف و حساسی که طرفین ملزم به پاسخگویی درباره آنها به منتقدان خود هستند، نیست بلکه همه چیز به سیاست برمی گردد.
وی آبرو را مساله اصلی در مذاکرات کرملین-کاخ سفید و ایران-آمریکا خواند و افزود: هم ایران و هم طرف های حاضر در مذاکره نیاز دارند که با این حس از سر میز مذاکره برخیزند که آنچه را که از لحاظ سیاسی برای آنها ضرورت داشته، حفظ کرده اند.
هانتر که از مجریان دکترین کارتر در خصوص خلیج فارس بود، در ادامه تاکید کرد:البته ممکن است نتایج سیاسی مثبت مذاکرات آمریکا و شوروی در مذاکرات کنونی ایران و گروه1+5 حاصل نشود اما نباید امکان دستیابی به چنین نتایجی را به کلی رد کرد. اکنون که اوباما برای بار دوم کرسی ریاست جمهوری آمریکا را در اختیار دارد و حسن روحانی نیز ضمن برخورداری از حمایت رهبر عالی ایران، سکان دولت را در این کشور به دست گرفته است، شاید بتوان گفت که احتمال تنش زدایی و خاتمه جنگ سرد ایران و آمریکا بر سر میز مذاکره، شکل گرفته باشد.
وی ضمن ابراز امیدواری درباره تنش زدایی بین واشنگتن و تهران، وجود منافع مشترک در خصوص عراق، موضع یکسان دو کشور در قبال القاعده، آینده افغانستان، مبارزه با دزدی دریایی و به خصوص آزادی دریانوردی در تنگه هرمز را از جمله مواردی دانست که می تواند فارغ از مناقشه هسته ای، دو کشور را به یکدیگر نزدیک کند.
هانتر در توضیح سومین شباهت روند تنش زدایی بین واشنگتن و مسکو طی جنگ سرد با مذاکرات کنونی تهران و طرف های غربی، نوشت:در آن سال ها، روسای جمهوری آمریکا به شدت از سوی مخالفان داخلی خود به خاطر توافق با دشمن تحت فشار بودند. اما اکنون، هیچ آمریکایی عاقلی با تنش زدایی آمریکا با اتحاد شوروی که توسط روسای جمهوری متعدد آمریکا پیگیری می شد، مخالفت نمی کند. اما در آن زمان، مخالفان در کنگره با تمام توان سعی می کردند، اقدامات کاخ سفید در این خصوص را تخریب کنند.
این کارشناس آمریکایی سپس همین روند را در جامعه سیاسی داخلی آمریکا نیز برقرار دانست و با اشاره به اینکه اوباما از جانب گروه خاصی در کنگره به شدت تحت فشار است، افزود: آنها به وی فشار می اورند تا بر سر یک سری جزییات کوتاه نیاید. اکنون که حسن نیت آمریکا در اجرای برنامه مشترک اقدام و لغو تحریم ها در صورت دستیابی به توافق نهایی، به بوته آزمایش گذاشته شده است، اوباما برای اینکه کنگره را از اعمال فشار برای تشدید تحریم های ایران بازدارد، به شدت تلاش می کند.
هانتر همچنین با اشاره به برخی دیدارهای دوجانبه سطح عالی اخیر بین ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، آن را به عنوان وجهی از رویکرد این کشورها به تهران مورد توجه قرار داد و نوشت: آنها در عین علاقه مندی به تداوم وضع موجود، دست روی دست نگذاشته اند و بررسی امکان تغییر روابط خود با ایران را آغاز کرده اند. دعوت قاهره از روحانی برای شرکت در مراسم تحلیف عبدالفتاح السیسی، رییس جمهوری جدید مصر ، نمونه ای از این رفتار است.
روسیه و چین نیز به نوبه خود آماده گسترش روابط اقتصادی و سایر مناسبات با ایران هستند. از سوی دیگر بخش خصوصی در غرب نیز با بی صبری منتظر است تا نوبت حضور آن در بازی برسد.