به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا و به نقل از هافینگتون پست، ظاهرا مذاکرات به دلیل مسایل فنی مربوط به اندازه و مقیاس برنامه غنی سازی ایران به بن بست خورده است. با وجود آنکه این همان مساله ای است که هر دو طرف تصمیم گرفته اند در موردش مخالفت کنند، باید گفت چالش موجود سیاسی است نه فنی.
انتظار می رود در توافق نهایی نظارت و بازرسی برنامه هسته ای ایران به طرز چشمگیری افزایش یابد. نظارت تقریبا دایمی تاسیسات غنی سازی ایران همچنان ادامه خواهد داشت و از ایران انتظار می رود که پروتکل الحاقی آژانس بین المللی انرژی اتمی را با هدف ایجاد اطمینان از بازرسی ناگهانی از تمام تاسیسات هسته ای را به تصویب برساند.
اقدامات اضافی دیگری نیز در جهت نظارت بیشتر بر سانتریفیوژها و غنی سازی ایران صورت خواهد گرفت و به عقیده بسیاری از تحلیل گران عدم اشاعه معتقدند که ارزش واقعی یک توافق به همین بندها مربوط می شود. صرف نظر از مقیاس دقیق برنامه غنی سازی ایران، شفاف سازی بالا و اقدامات راستی آزمایی مانع بزرگی در برابر پیگیری برنامه های تسلیحاتی است و این اطمینان را ایجاد می کند که هرگونه اقدامی برای حرکت به سوی هسته ای شد سریعا تشخیص داده خواهد شد.
اگر امکان انجام اقدامات راستی آزمایی فراهم شود، احتمال عقب نشینی از یک توافق به دلیل مساله غنی سازی اندک خواهد بود. اما در حال حاضر به نظر می رسد مذاکره کنندگان گرفتار بازی چه کسی با چه قدرتی بر سر سانتریفیوژها به دیگری لطمه بزند، شده اند. ظاهرا اعضای گروه 1+5 (آمریکا، روسیه، چین، فرانسه، انگلیس و آلمان) می خواهند در آغاز توافق و شاید در طول نهایی شدن آن، تعداد سانتریفیوژهای ایران را به چندهزار عدد محدود کنند. ظاهرا ایران نیز خواستار فعال ماندن تعداد سانتریفیوژهای فعال یعنی 9 هزار عدد فعلی در آغاز توافق و افزایش تدریجی آن در طول توافق است.
اگر ایران پیشنهاد گروه 1+5 را تصدیق کند و بپذیرد، آمریکا می تواند یک نمره قبولی در مورد سانتریفیوژها به خود بدهد و احتمالا کنگره را آسان تر از قبل در مورد توافق متقاعد کند. اما اگر چنین اتفاقی رخ دهد، حسن روحانی، رییس جمهوری ایران به سختی می تواند تندروهای سیستم سیاسی ایران را در مورد توافق متقاعد کند. البته این تنگنا کاملا دو طرفه است، اگر گروه 1+5 کاملا کوتاه بیاید، پیروزی نصیب ایران می شود و آمریکا و دیگر اعضای گروه 1+5 بازنده خواهند بود.
همین مساله هر دو طرف را گرفتار کرده است. چه بخواهید و چه نخواهید هر دو طرف باید در مورد این مساله کوتاه بیایند. این تنها راه خروج از بن بست و تضمین یک توافق دراز مدت است. اما اگر این فرصت دیپلماتیک از دست برود، برای هر دو طرف بد خواهد شد.
هر دو طرف به خوبی می دانند که این مساله فراتر از سانتریفیوژها است. این توافق به ایران کمک می کند که مشخص کند نیروهای اعتدال گرا این کشور را در دوره حساس منطقه هدایت کنند یا نیروهای سرکش. برای آمریکا نیز مشخص است که چنین توافقی میراث باراک اوباما، رییس جمهوری این کشور خواهد بود.
البته این مذاکرات دیپلماسی آمریکایی را نیز محک می زند. پس از آنکه دولت جورج دبلیو بوش استدلال غلط اتکای کامل به زور برای رسیدن به اهداف آمریکا را به نمایش گذاشت، یک توافق هسته ای موفق با ایران به آمریکا یادآور خواهد شد که جایگزین های صلح آمیز نه تنها ارزش امتحان کردن را دارند بلکه می توانند پیروزی هایی مهمی در عرصه امنیت ملی کسب کنند. این مساله می تواند رویکر امریکا در مقابله با چالش های امنیت ملی در آینده را تغییر دهد و تضمین کند که نومحافظه کاری باید همان جایی بماند که جایش است: زباله دانی تاریخ.
برای رسیدن به این مرحله، همچنان موانع بسیاری باقی است- به خصوص کنگره سرکشی که کلید رفع تحریم های هسته ای ایران را در دست دارد.
منبع: فرارو