در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۷۸۹۷۴
تاریخ انتشار: ۰۷ تير ۱۳۹۳ - ۱۰:۳۵
خواهرزاده شهید بهشتی:
خواهرزاده شهید بهشتی گفت: عشق شهید بهشتی به امام خمینی (ره) و نهضت وی به اندازه‌ای بود که در برابر هجمه‌های دشمنان سکوت کرد و معتقد بود که حاضرم هزاران تیر بر من ببارد و خاری بر پای رهبرم فرو نرود.

شهید بهشتی از سه جهت مورد هجمه بودبه گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا، امروز یادآور روزی است که یکی از یاران فداکار و بی‌بدیل انقلاب که پیش و پس از انقلاب از جان خود برای پا گرفتن جمهوری اسلامی ایران مایه گذاشته بود به همراه 72 تن از یارانش با بمب‌گذاری منافقان کوردل در حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید و با شهادت خود بار دیگر یادآور حماسه عاشورا شد.

شهید بهشتی که از خاندانی عالم و با فضیلت اصفهانی است در طول سال‌های پس از انقلاب آنچنان توسط دشمنان و برخی از ظاهر دوستان مورد هجمه قرار گرفت که امام خمینی (ره) در پیامی به مناسبت شهادت ایشان فرمودند که «ایشان را من 20 سال بیشتر می‌شناختم، مراتب فضل ایشان و مراتب تعهد ایشان برمن معلوم بود و آنچه که من راجع به ایشان متاثر هستم، شهادت ایشان در مقابل او ناچیز است و مظلومیت ایشان در این کشور بود.»

به مناسبت هفتم تیرماه با حجت الاسلام مهدی اژه ای خواهرزاده شهید بهشتی، برادر یکی از شهدای حادثه و یکی از پیشگامان انقلاب اسلامی به گفت وگو نشسته‌ایم.

با توجه به اینکه شما یکی از نزدیکان شهید بهشتی بودید و از نزدیک در جریان زندگی ایشان قرار داشتید؛ درباره عواملی که در ایجاد شخصیت چندبعدی شهید بهشتی نقش داشتند، توضیح دهید.

از دیدگاه من تربیت شخصیت همه‌جانبه ایشان را می‌توان تحت تاثیر سه عامل مهم بررسی کرد؛ نخستین عامل مهم اجداد هر فرد هستند که می‌توانند در زندگی وی بسیار تاثیرگذار باشند و از این منظر خاندان شهید بهشتی از 200 سال گذشته تا کنون از علمای متبحر، زاهد و شایسته زمان خود و بسیار وارسته بوده‌اند.

یکی از اجداد این شهید مظلوم به سلمان زمان معروف و پدربزرگ مادری شهید بهشتی نیز آیت الله میرمحمدصادقی خاتون آبادی ملای بزرگ زمان خود بوده است که امام خمینی (ره) نیز از محضر ایشان دروسی را تلمذ کرده است.

اساتید شهید بهشتی همانند آیت الله ارباب، آیت الله داماد، آیت الله بروجردی و علامه طباطبایی از علمای برجسته حوزه‌های اصفهان را نیز می‌توان یکی دیگر از عوامل تاثیرگذار بر زندگی ایشان و انتخاب راه صحیح دانست.

سومین عامل شخصیتی بود که خود ایشان با تلاش و مجاهدت بدان دست یافته بودند و در کنار خصوصیاتی همچون تیزهوشی و تدبیر شهید بهشتی و صلابت و تدبیر ایشان جلوه خاصی داشتند.

من زمانی از خود ایشان شنیدم که فرمودند که مطالب کتاب‌های دبیرستان من را قانع نمی‌کرد چرا که عطش دانستن داشتم و وجودم مطالب بالاتری را طلب می‌کرد و به همین منظور مدرسه را ترک و به حوزه رفتم.

البته اساتید بزرگ حوزه اصفهان نیز نتوانستند عطش یادگیری شهید بهشتی را اقناع کنند و ایشان در ادامه برای یادگیری بیشتر به قم می رود و در آنجا دو نفر از علمای قم یعنی علامه طباطبایی و امام خمینی (ره) باعث شدند تا وی در این شهر ماندگار شده و نیاز فکری ایشان تامین شود.

نکته دیگری که از ایشان شنیدم اینکه شهید بهشتی پس از مدتی تعلیم در حوزه نیازی به یادگیری برخی دروس حوزوی نداشته و آنها را به طور کامل درک می‌کرد و بدین لحاظ شروع به تدریس همان دروس کرده است.

می‌توان گفت به واقع فهم و ذکاوت درسی از خصوصیات بارز شهید بهشتی بود؛اگر فردی چنین خصوصیاتی را در زمان کنونی داشته باشد وی را تیزهوش دانسته و می‌تواند برخی کلاس‌های خود را به شکل جهشی بگذراند اما شهید بهشتی گویی دروس خود را فوق جهشی طی می کرده است.

گویی ایشان به زبان انگلیسی نیز تسلط داشته‌اند.

از دیدگاه من این موضوع نیز از همه‌جانبه بودن شخصیت ایشان ناشی می‌شد که لزوم یادگیری زبان انگلیسی را در آن زمان برای ترویج دین اسلام درک کرده بودند؛ توجه داشته باشید که پس از سقوط رضاخان در حوزه علمیه اصفهان پاسخ به مکاتبی همچون کمونیست و مارکسیسم در حوزه مطرح شده بود و علامه طباطبایی شاگردان خود شهید مطهری و علامه طباطبایی خواست که جواب‌های فلسفی مطابق با موارد مطرح در این مکاتب آماده کنند.

یکی از چالش‌هایی که در این ارتباط وجود داشت لزوم آشنایی به زبان انگلیسی بود چرا که یا ترجمه‌ای مبانی این مکاتب در دسترس نبود و یا ترجمه‌های موجود دقیق نبود و بر این اساس تسلط داشتن به زبان انگلیسی بسیار مهم بود.

نکته جالب در ارتباط با تسلط ایشان به زبان انگلیسی اینکه شهید بهشتی بیان داشته بود که مایل نبودم از طریق آموزش مسایل دینی زندگی‌ام تامین شود بنابراین مدرسه‌ای را تاسیس کرد و در این مدرسه به آموزش زبان انگلیسی اشتغال داشت.

تسلط به زبان، نوشتن کتاب به زبان دیگر، سخنرانی به زبان‌های دیگر هوش ویژه‌ای می‌خواهد که در شهید بهشتی تمام این مهارت‌ها جمع شده بود؛ با توجه به اینکه ایشان با توجه به حافظه و هوش عجیب علاوه بر زبان انگلیسی به آلمانی و عربی نیز تسلط داشتند زمانی که امام خمینی (ره) مبارزه با طاغوت را از خارج از کشور آغاز کردند شهید بهشتی نیز قرار شد برای تبلیغ دین به آلمان بروند.

نکته قابل توجه اینکه با توجه به اینکه حوزه علمیه اصفهان تازه در حال قوت یافتن بود، مسایلی همچون لزوم یادگیری زبان انگلیسی هنوز مطرح نشده بود اما افرادی شبیه شهید بهشتی به این نکته توجه داشتند که اسلام دین جهانی است و برای ارتباط با جهان و مباحثه با دانشمندان و متفکران لازم است به قدری مسلط باشیم که بتوانیم نه تنها به زبان آنها سخنرانی و تکلم کنیم بلکه بتوانیم صحبت‌های آنها را نیز به خوبی ترجمه کنیم.

از دیدگاه شما مهم‌ترین خصوصیات شهید بهشتی چه بود؟

مهم‌ترین ویژگی ایشان این بود که مومنی حقیقی بودند و اخلاق را در حد کمال داشتند به گونه‌ای که در زمان سیاست، تدریس و مبارزه و هر مسوولیتی که بر عهده داشتند اخلاق را سرلوحه کار خود قراردادند.

در واقع ایشان شخصیتی همه‌جانبه داشت به گونه‌ای که در عین اینکه عابدی به تمام معنا بود در دین اسلام تنها به نماز و روزه‌داری اهمیت نمی‌داد.

ایشان زمانی حزب جمهوری اسلامی را به عنوان تشکل مذهبی برای حفظ نظام و خدمت به آن نه برای کسب قدرت تشکیل داد و ویژگی مهم و همه‌جانبه جهاد و شهادت جزو اهداف تشکیل حزب بود؛ صحبت ایشان این بود که هر کس به حزب به جز برای شهادت می‌آید اصلا نیاید و این در حالی است که بسیاری از جمعیت‌ها و احزاب با هدف کسب قدرت تشکیل می‌شوند.

ایشان از سال 1338طرح بانک اسلامی و اقتصاد اسلامی را مطرح کرد صندوق قرض‌الحسنه نیز از طرح‌های ایشان بود؛ همچنین ایشان پایه‌گذار دستگاه قضایی بودند به گونه‌ای که رهبر انقلاب ایشان را معمار دستگاه قضایی برشمرده‌اند.

به عبارت دیگر ایشان اسلام را دینی همه بعدی می‌دانست و تمام جوانب اسلام را مدنظر داشته و برای تمام آنها نیز برنامه داشت.

امام خمینی (ره) مظلومیت ایشان را مصیبتی سنگین تر از شهادتشان دانسته‌اند؛ دلیل این موضوع چه بود؟

ببینید مرحوم شهید بهشتی از سه جهت مورد هجمه قرار داشتند که نخستین آنها از جانب حسودان و افراد خودی بود چرا که ایشان فردی مدیر، مدبر و متفکر بودند و صلابت و موفقیت‌های حقیقی ایشان حسادت عده‌ای را برمی‌انگیخت و بر همین اساس ایشان را به انحصارطلبی متهم می‌کردند.

از جمله خصوصیات ایشان این بود که صادقانه و بدون ریا به افراد کمک می‌کردند و همه می‌دانستند که وی توان فکری بالایی دارد و بر این اساس مراجعات فراوانی برای مشاوره در کارهای مختلف داشتند و بر این اساس توجه بی‌حد و اندازه مردم و مسوولان به ایشان حسادت برانگیز شده بود.

گروه دوم گروهک‌های داخلی از نهضت آزادی و حزب توده بودند که تصور می‌کردند روحانیت و علما نمی‌توانند کشورداری کنند؛ شهید بهشتی قبل از انقلاب در مبارزه و پس از آن در شورای انقلاب و دیگر مسوولیت‌هایش دیگر شخصیت والای خود را به خوبی نشان داده بودند.

ایشان پیش از انقلاب و در نبود امام خمینی (ره) به خوبی فرامین ایشان را در کشور مدیریت می‌کرد و پس از انقلاب اسلامی نیز در مجلس خبرگان اساسی و قوه قضائیه توانایی‌های بیشتری از خود به نمایش گذاشته و گروهک‌ها را در رسیدن به اهداف خود ناکام گذاشت.

این گروهک‌ها به ویژه نهضت آزادی تصور می‌کردند که انقلاب اسلامی ایران شبیه نهضت مشروطه است که علمای اسلام شهید می‌شوند و در ادامه آنها مانند رضاخان می‌توانند قدرت را در دست گرفته و علما را کنار بگذرانند اما امام خمینی (ره) و با همراهی مردم همیشه در صحنه و بیدار آنها و به ویژه با فداکاری‌ها و کمک یاران وفادار خود همانند شهید بهشتی آنها در رسیدن اهداف خود ناکام گذاشت و بر این اساس این گروهک‌ها نیز با شهید بهشتی مخالف بودند.

اوج دشمنی با ایشان زمانی بود که ایشان در مجلسی خبرگان قانون اساسی مبحث ولایت‌فقیه را مطرح کرد اما در نهایت اهداف دشمنان نظام با وحدت مردم کشور حتی با به شهادت رسیدن یاران انقلاب ناکام ماندند.

سومین گروهی که مظلومتی شهید بهشتی را رقم زدند عوامل استکباری همچون آمریکا، انگلیس بودند که هر گاه فردی منافع آنها را به خطر اندازند بلافاصله وارد صحنه می‌شوند حال چه این دشمن فرد یا گروهی بزرگسال باشند و یا یک کودک مظلوم فلسطینی برای آنها فرقی ندارد؛ هر کس سلطه آنها را نپذیرد و ساز مخالفت با آنها را کوک کند را تروریست می‌دانند.

اما شهید بهشتی چهره‌ای بود که مانع بزرگی در راه اهداف پلید آنها در ضربه زدن به انقلاب بود بنابراین سعی کردند با واردکردن تهمت‌های مختلف به ایشان این سد را از میان بردارند.

برخورد شهید بهشتی در مواجه با مخالفان چگونه بود؟

درباره برخورد شهید بهشتی با این گروه باید گفت که ایشان بیشترین مدارا را با نهضت آزادی و گروهک‌ها داشت و مایل نبود با روش‌های خودشان برخورد کند اما آنها با بی انصافی تمام بغض و کینه خود را بر سر ایشان خالی می‌کردند.

این صحبتی است که من از خود شهید بهشتی شنیدم که این همه فحش و دشمنی و مخالفتی که با من دارند هیچ دلیلی ندارد، بلکه اینها مخالف نهضت هستند و با توجه به اینکه نمی‌توانند به امام خمینی آسیبی وارد کنند بار تهمت‌ها را بر من فرود می‌آورند، اما من خوش دارم هزار تیر بر پای من بنشیند اما خاری به پای امام خمینی (ره) وارد نشود.

ایشان به اندازه‌ای فداکار و عاشق امام (ره) بود که حاضر بود همانند یاران امام حسین (ع) که تیرهای دشمن را بر جان خریدند از جان و دل تیر دشنام‌ها و دشمنی‌ها بر تنش فرو رود اما کوچک‌ترین آسیبی به امام نرسد به همین دلیل در برابر این دشنام‌ها و دشمنی‌ها کوچک‌ترین عکس‌العملی نشان ندارد و امام (ره) نیز پس از شهادت وی فرمودند که آنچه بیش از مصیبت شهادت شهید بهشتی بر من سنگین است مظلومیت ایشان است.

امیدواریم خداوند روح ایشان و شهدای هفتم تیر را بیش از گذشته مشمول رحمت خود کند و ما نیز از پیروان راه ایشان باشیم.

منبع: مهر

ارسال نظر