خاطرات مربیان فاتح در آستانه فینال آلمان و آرژانتین
كارلوس بيلاردو ( سرمربي آرژانتين ـ فاتح جامجهاني 1986)
قبل از مسابقات جامجهاني، سبك بازي ما با انتقادات فراواني روبرو شده بود. به انتخاب بازيكنان ايراد گرفته ميشد و برخي حتي از انتخاب مارادونا به عنوان كاپيتان تيم نيز انتقاد ميكردند. كسي از ما به عنوان مدعي قهرماني ياد نميكرد. اما ما ايمان داشتيم كه ميخواهيم بهترين بازيها را انجام دهيم و به همه ثابت كنيم كه اشتباه كردهاند. آغاز كار ما در سال 1984 بود كه با سيستم جديد (2ـ5ـ3) كار خود را شروع كرديم. جا افتادن اين سيستم كار دشواري بود. اما من ايمان داشتم كه شرايط بهتر و بهتر خواهد شد. در اين مدت بارها و بارها با اين قبيل پرسشها روبرو شديم: چه كسي بال راست تيم خواهد بود؟ دفاع چپ كه خواهد شد و... تلاش من بر اين بود كه از بين 30 ميليون آرژانتيني، 30 بازيكن برتر را انتخاب كنيم. اما مطبوعات ميخواستند كه هرچه سريعتر شرّ خود را از تيمملي كم كنم. همواره در جلوي خانه من كساني بودند كه انتظارم را ميكشيدند و به محض رسيدن من، انتقادات آغاز ميشد. روزي كه تيم عازم مكزيك شد، بيشتر فضاي فرودگاه خالي بود اما وقتي از جامجهاني بازگشتيم، 500 هزار نفر در فرودگاه و اطراف آن جشن گرفته بودند.
ابتكار داشته باشيد
بيشتر بازيكنان ما در اروپا بازي ميكردند. به همين جهت تا جايي كه امكان داشت، از طريق تلفن با آنها ارتباط برقرار ميكردم و نحوه برخي از تمرينات را تلفني توضيح ميدادم. من يك موبايل داشتم كه درون يك چمدان بزرگ جاي ميگرفت. موبايل وسيلهاي بود كه هيچكس به جز من در آرژانتين نداشت! هرگاه در سفر بودم، به وسيله آن با لژيونرهاي تيمملي صحبت ميكردم. در هنگام سفر به اروپا نيز تمام تلاش من اين بود كه فرصتي براي تمرين با آنها به دست آورم. نوع تمرينات بسيار جالب بود. مثلاً ميگفتم، بوروچاگا! تصور كن كه اين مخروط نارنجي رنگ درون زمين باتيستا همتيمي تو است!
هرگز قانع نباشيد
پس از پيروزي در فينال جامجهاني 1986 مقابل آلمان غربي، من بسيار عصباني بودم و نميتوانستم همچون بازيكنان به جشن و پايكوبي بپردازم. زيرا آلمانها در مدتي كوتاه و به شكلي كاملاً مشابه دو گل به ما زده بودند.
سزار منوتي ( سرمربي آرژانتين- قهرمان 1978)
اهميت تحولات
تيمملي براي فدراسيون فوتبال در اولويت قرار نداشت. هر وقت نوبت به جامجهاني ميرسيد، فدراسيون درفاصله يك ماه مانده به جامجهاني گروهي را دعوت كرده و تيمي را سرهمبندي ميكرد. با اين شرايط مسلم بود كه آرژانتين به جايي نخواهد رسيد. به همين خاطر برنامهاي ارائه كردم كه از سال 1975 آغاز شد. چنین بود كه كشور را به 6 منطقه تقسيم كرديم و از هر منطقه تيم منتخبي تشكيل ميشد هر يك از اين تيمها در تورنمنتي خاص نماينده آرژانتين بود. انتقادهاي فراواني از اين روش ميشد تا جايي كه برخي ميگفتند: «ما از تعداد زيادي بازيكن استفاده كردهايم براي هيچ» اما بعداً 90درصد بازيكنان تيمي كه فاتح جامجهاني شد، از همين تيمهاي منتخب برگزيده شدند. مرداني چون گالهگو، پاسارلا و تارانتيني كه با يكي از اين تيمهاي منتخب فاتح تورنمنت تولون شدند. اين نخستين عنواني بود كه آرژانتينيها در اروپا بردند و بسيار حائزاهميت بود. در آن زمان ما صدها پرونده داشتيم كه توسط مرداني كه براي من كار ميكردند، گردآوري شده بود. برخي از پروندهها نيز توسط مردمي كه از فوتبال آگاهي داشتند و حتي گاهي نيز توسط پسراني گمنام از شهرهاي مختلف. اما همه چشمهايي خوب براي من بودند.
قبل از مسابقات جامجهاني، سبك بازي ما با انتقادات فراواني روبرو شده بود. به انتخاب بازيكنان ايراد گرفته ميشد و برخي حتي از انتخاب مارادونا به عنوان كاپيتان تيم نيز انتقاد ميكردند. كسي از ما به عنوان مدعي قهرماني ياد نميكرد. اما ما ايمان داشتيم كه ميخواهيم بهترين بازيها را انجام دهيم و به همه ثابت كنيم كه اشتباه كردهاند. آغاز كار ما در سال 1984 بود كه با سيستم جديد (2ـ5ـ3) كار خود را شروع كرديم. جا افتادن اين سيستم كار دشواري بود. اما من ايمان داشتم كه شرايط بهتر و بهتر خواهد شد. در اين مدت بارها و بارها با اين قبيل پرسشها روبرو شديم: چه كسي بال راست تيم خواهد بود؟ دفاع چپ كه خواهد شد و... تلاش من بر اين بود كه از بين 30 ميليون آرژانتيني، 30 بازيكن برتر را انتخاب كنيم. اما مطبوعات ميخواستند كه هرچه سريعتر شرّ خود را از تيمملي كم كنم. همواره در جلوي خانه من كساني بودند كه انتظارم را ميكشيدند و به محض رسيدن من، انتقادات آغاز ميشد. روزي كه تيم عازم مكزيك شد، بيشتر فضاي فرودگاه خالي بود اما وقتي از جامجهاني بازگشتيم، 500 هزار نفر در فرودگاه و اطراف آن جشن گرفته بودند.
ابتكار داشته باشيد
بيشتر بازيكنان ما در اروپا بازي ميكردند. به همين جهت تا جايي كه امكان داشت، از طريق تلفن با آنها ارتباط برقرار ميكردم و نحوه برخي از تمرينات را تلفني توضيح ميدادم. من يك موبايل داشتم كه درون يك چمدان بزرگ جاي ميگرفت. موبايل وسيلهاي بود كه هيچكس به جز من در آرژانتين نداشت! هرگاه در سفر بودم، به وسيله آن با لژيونرهاي تيمملي صحبت ميكردم. در هنگام سفر به اروپا نيز تمام تلاش من اين بود كه فرصتي براي تمرين با آنها به دست آورم. نوع تمرينات بسيار جالب بود. مثلاً ميگفتم، بوروچاگا! تصور كن كه اين مخروط نارنجي رنگ درون زمين باتيستا همتيمي تو است!
هرگز قانع نباشيد
پس از پيروزي در فينال جامجهاني 1986 مقابل آلمان غربي، من بسيار عصباني بودم و نميتوانستم همچون بازيكنان به جشن و پايكوبي بپردازم. زيرا آلمانها در مدتي كوتاه و به شكلي كاملاً مشابه دو گل به ما زده بودند.
سزار منوتي ( سرمربي آرژانتين- قهرمان 1978)
اهميت تحولات
تيمملي براي فدراسيون فوتبال در اولويت قرار نداشت. هر وقت نوبت به جامجهاني ميرسيد، فدراسيون درفاصله يك ماه مانده به جامجهاني گروهي را دعوت كرده و تيمي را سرهمبندي ميكرد. با اين شرايط مسلم بود كه آرژانتين به جايي نخواهد رسيد. به همين خاطر برنامهاي ارائه كردم كه از سال 1975 آغاز شد. چنین بود كه كشور را به 6 منطقه تقسيم كرديم و از هر منطقه تيم منتخبي تشكيل ميشد هر يك از اين تيمها در تورنمنتي خاص نماينده آرژانتين بود. انتقادهاي فراواني از اين روش ميشد تا جايي كه برخي ميگفتند: «ما از تعداد زيادي بازيكن استفاده كردهايم براي هيچ» اما بعداً 90درصد بازيكنان تيمي كه فاتح جامجهاني شد، از همين تيمهاي منتخب برگزيده شدند. مرداني چون گالهگو، پاسارلا و تارانتيني كه با يكي از اين تيمهاي منتخب فاتح تورنمنت تولون شدند. اين نخستين عنواني بود كه آرژانتينيها در اروپا بردند و بسيار حائزاهميت بود. در آن زمان ما صدها پرونده داشتيم كه توسط مرداني كه براي من كار ميكردند، گردآوري شده بود. برخي از پروندهها نيز توسط مردمي كه از فوتبال آگاهي داشتند و حتي گاهي نيز توسط پسراني گمنام از شهرهاي مختلف. اما همه چشمهايي خوب براي من بودند.