در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۸۰۹۹۹
تاریخ انتشار: ۱۶ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۶:۲۵
مصاحبه ای متفاوت با هاوارد وب؛ داوری که بازنشسته شد
اولین بار که نام هاوارد وب داور انگلیسی در مسابقات بین المللی به گوش رسید، در نوامبر 2005 و مسابقه دوستانه ایرلند شمالی و پرتغال در بلفاست بود. پس از آن، پلیس سرتراشیده انگلیسی به سرعت در جهان فوتبال به شهرت رسید، قضاوت او در مسابقات جوانان اروپا و لیگ قهرمانان اروپا در سال 2006، به منزله آغاز حرکت او در مسابقات بزرگ بود و وب در کمتر از یک دهه در تمام مسابقات بزرگ سوت زد؛ از جام کنفدراسیون ها و یورو تا فینال جام جهانی. با هم پای صحبت مردی می نشینیم که سرانجام با دنیای قضاوت وداع کرد.

اشتیاق شما به حرفه داوری چگونه و از كجا شكل گرفت؟ هر چه باشد، نوجوانان همیشه آرزوی قهرمان‌شدن دارند تا داورشدن.

من هم رویای فوتبالیست‌شدن را هم داشتم و خلاف میلم به این سمت و سو كشیده شدم. با هر داوری صحبت كنید به شما از عشق‌شان به فوتبال خواهند گفت و نه فقط از علاقه‌شان به داوری باید اعتراف كنم كه به شدت كوشیدم یك بازیكن مطرح بشوم اما متأسفانه استعداد لازم را برای این مهم نداشتم.

در چه پست و در كدام نقطه از زمین بازی می‌كردید؟

در دفاع وسط بازی می‌كردم و اگر تعریف از خود ندانید، بازی حریف را به خوبی می‌خواندم و روی آن واكنش نشان می‌دادم اما به رغم قامتم در سرزنی ماهر نبودم. وقتی پدرم كه یك داور نیمه حرفه‌ای بود به من پیشنهاد داد كه من هم داور شوم، ابتدا نپذیرفتم زیرا باورم این بود كه داوران آدم‌های چاق و پیر و موریخته‌ای هستند كه به درد هیچ حرفه دیگری نمی‌خورند. حالا ببینید خودم كجا ایستاده‌ام و آیا به همین شكل نیستم؟! لابد جوان‌ترها این روزها همین طور به من نگاه می‌كنند. بهرحال وقتی 17 ساله شده و از درخشش به عنوان یك بازیكن ناامید شده بودم، به این نتیجه رسیدم كه بختم را بیازمایم و ببینم داور مناسبی می‌شوم یا خیر. به این ترتیب من به اجبار و خلاف میلم وارد حرفه داوری شدم و با همین تصمیم به بهترین داور دنیا از منظر كارشناسان تبدیل شدم و به فینال جام‌جهانی 2010 هم رسیدم و آن بازی را سوت زدم.

با این اوصاف آیا حاضرید این را به عنوان راه آینده و شغلی برای كسب درآمد به دیگران پیشنهاد كنید؟

چرا كه نه؟ هر كس كه دل در گرو این ورزش دارد، می‌تواند روی آن به صورت یك فرصت شغلی و موقعیت مناسب در این ورزش حساب كند. در عین حال حرف من به این معنا نیست كه هر كسی می‌تواند در این حرفه اوج بگیرد و یك داور برجسته شود. راه توفیق در این حرفه سختكوشی، بررسی و موضع‌گیری درست و مهمتر از همه عشق ورزیدن به این ورزش است.

وقتی خودتان بازیكن بودید، با داوران چگونه برخوردی داشتید؟

سعی داشتم فقط روی كار خودم و وجه بازیگری تمركز كنم و با ایجاد مزاحمت برای داور در پی كتمان ضعف‌ها نباشم و الان نیز همین توقع را از بازیكنان دارم. دائماً از خودم می‌پرسم چطور بازیكنان به جای پرداختن به كار اصلی‌شان كه بازیگری است و تلاش برای تقویت آن دائماً به امور داوری كار دارند و در مورد آن پرس‌و‌جو می‌كنند و در پی پیداكردن ایرادات كار داوران هستند. البته باید تأكید كنم كه ارتباط بازیكنان با داوران در سطح جهان در شرایط كنونی بد نیست و آنها بخصوص به داوران پرسابقه احترام می‌گذارند، زیرا می‌دانند داوران هم گاه روزهای بد دارند و اشتباه می‌كنند و باید همیشه به آینده‌ای بهتر نگاه كرد.

اگر قرار باشد بهترین و بدترین قسمت‌های زندگی یك داور و وجوه مثبت و منفی كار او را نام ببرید، از كدام بخش‌ها یاد می‌كنید؟

بهترین چیز، یك قضاوت كم نقص است و بدترین مسئله هم طبعا یك داوری پرنقص. وقتی اشتباهات بزرگی را مرتكب می‌شوید، كنارآمدن با آن بسیار سخت می‌شود. وقتی بعد از یك قضاوت درست به خانه می‌روید خیال‌تان راحت است ولی پس از یك داوری مسئله‌دار دائماً خودتان را شماتت می‌كنید و رنج می‌برید. بدی كار داوری در این است كه فقط وقتی در تیتر اخبار جای می‌گیرید كه اشتباه بزرگی را مرتكب شوید و در غیر این صورت و زمان‌هایی كه بهترین نمایش‌ها و كم‌اشتباه‌ترین قضاوت‌ها را هم ارائه می‌دهید، هیچكس از شما یاد نخواهد كرد و آن چه را كه انجام داده‌اید، فقط انجام وظیفه از جانب شما خواهند دانست. این به واقع یك كار بی‌تشكر است و فقط خسته‌تان می‌كند.

از فینال جام‌جهانی 2010 و خطای شدید نایجل دی یونگ هلندی كه به نظر كارشناسان مستوجب اخراج بود، چه چیزی را به خاطر می‌آورید؟

نمی‌خواهم وارد جزییات شوم و بیشتر به كلیات می‌پردازم و به همین خاطر متذكر می‌شوم كه شكوه فینال در بین آن همه تماشاگر و دوربین و حساسیت‌ها و علاقه‌ها و عصبیت‌ها مسئله‌ای كمیاب است و فقط جام‌جهانی است كه این خاصیت را دارد و نه هیچ چیز دیگری. وقتی جام قهرمانی را كه ساعتی بعد به تیم فاتح اهدا می‌شد و توپ چند رنگ ویژه جام‌جهانی را دیدم، وجدی كم‌نظیر در من به وجود آمد. این یك تجربه یگانه بود.

و این که بعد از دیدن فیلم کدام مسابقه افسوس تصمیم‌های خود را خوردید؟

شاید یكی دو مورد و نه فقط مورد مربوط به حركت دی یونگ در این خصوص نظرم را گرفته باشد ولی یادتان باشد یك داور باید یك لحظه و در اوج حرارت و حساسیت یك مسابقه تصمیم بگیرد و بنابراین بدیهی است تصمیمی بگیرد كه بعداً و در بررسی‌های مجدد به این نتیجه برسد كه صحیح نبوده است و اگر تصمیم دیگری اتخاذ می‌كرد، بهتر بود. این در مورد فینال جام‌جهانی نوزدهم نیز صدق می‌کرد.


ارسال نظر