گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) – با معرفی حیدر عبادی، از اعضای برجسته حزب الدعوه عراق به نخست وزیری، سومین گام مهم سیاسی درجهت شکستن بن بست سیاسی این کشور برداشته شد.
گام نخست این روند با انتخاب سلیم الجبوری به ریاست مجلس و گام دوم با انتخاب فواد معصوم به ریاست جمهوری برداشته شد.
این هر سه انتخاب کاملا از روی عقل و تدبیر و با هوشمندی تمام صورت گرفت به گونه ای که جای هیچ گله و شکایتی باقی نمی گذارد.
نکته جالب اینکه این هر سه نفر، تالی همان سه نفری هستند که تقریبا چندسالی قدرت را در عراق بین خود تقسیم کرده بودند.
فواد معصوم از همان حزب اتحادیه میهنی کردستان برخاسته و جانشین همرزم و همکار همیشگی اش جلال طالبانی شده است. سلیم الجبوری نیز از همان ائتلاف متحدون درآمد که رییس قبلی پارلمان یعنی اسامه النجیفی ریاست آن را برعهده داشت. همچنین حیدر عبادی از همان حزب الدعوه ای آمده است که نوری مالکی در آن فعالیت داشت و با وجود دوشاخه شدن همچنان همکاری نزدیکی با هم داشتند و عبادی در سخنانی مالکی را رفیق راه مبارزاتی خود توصیف کرد و بلافاصله مالکی نیز به نیروهای امنیتی و پلیس که بیم آن می رفت دست به آشوبی بزنند، دستور داد در سیاست ورود نکنند.
به این ترتیب، باید پذیرفت هر سه این شخصیت های جدید، نسخه جدید و درواقع به روز شده همان چهره ها و شخصیت های گذشته هستند که طی یک دهه گذشته، سکاندار کشتی قدرت در عراق بودند.
انتخاب این هر سه، تقریبا با استقبال عمومی در داخل و خارج از عراق مواجه شد و از اتحادیه عرب گرفته تا اروپا و آمریکا نسبت به آن ابراز رضایت کردند.
در این میان، نقش حمایتی ایران و آمریکا به عنوان دو بازیگر مهم در عراق و نیز مرجعیت شیعه بسیار اهمیت داشت. حتی در برخی خبرها آمده بود که اساسا انتخاب این افراد به خصوص انتخاب مهم و چالش برانگیز حیدر عبادی به نخست وزیری با مشورت و مشارکت دوجانبه ایران و آمریکا از یک سو و مرجعیت نجف با ایران از سوی دیگر صورت گرفته است.
این خبرهای تاییدنشده درست باشد یا غلط، دست کم، بیانگر وجود این احساس عمومی است که همه طرف های داخلی و خارجی وضعیت خطرناک عراق را درک و تلاش مشترکی را برای گذر از این گردنه تاریخی به مرحله اجرا گذارده اند.
عراق، به خصوص طی یک سال گذشته، آسیب دیده و گاهی در آستانه از هم پاشیدگی کامل و تجزیه به نظر می رسید. حمله گروه تروریستی داعش، عمیق ترشدن اختلاف اقلیم کردستان و دولت مرکزی، شکاف های عمیق سیاسی در بغداد و فساد و ناتوانی روزافزون دولتمردان، همه وهمه دست به دست هم داد تا این وضعیت بحرانی پدید آمد.
برای برون رفت از این وضعیت و مقابله با چالش های داخلی و خارجی اولین و مهم ترین کار یک خانه تکانی سیاسی و رسیدن به یک تفاهم جدید بود؛ تفاهمی که بر مبنای آن بتوان نهادهای دولتی و قانونی را بازسازی کرده و با جلب اعتماد عمومی و در سایه یک عزم ملی به جنگ تهدیدهای یادشده، رفت.
روشن است که دولت عبادی با مشکلات متعدد و پیچیده ای مواجه خواهد بود که جز با مشارکت عمومی جامعه و حمایت همسایگان و متحدان خارجی قادر به عبور از آنها نخواهد بود.
به هرحال، دوران نوری مالکی از خیلی وقت پیش به پایان رسیده بود و در عراق، به جز اطرافیان نزدیک وی، کسی نبود که با او خداحافظی نکرده باشد.
در ایران نیز برخلاف خواست عده معدودی که مایل بودند تهران از شخص مالکی نیز همانند بشار اسد، دفاع تمام قد کند، تدبیر هوشمندانه دفاع از کشور عراق به عنوان یک همسایه دایمی، در دستور کار قرار گرفت؛ همسایه ای که اشتراکات جغرافیایی، مذهبی و سیاسی فراوانی در طول تاریخ با آن داشته و خواهیم داشت. تصمیم خردمندانه ایران می تواند الگویی مناسب برای چالش های مشابه دستگاه دیپلماسی کشور باشد.
منبع: شرق
گام نخست این روند با انتخاب سلیم الجبوری به ریاست مجلس و گام دوم با انتخاب فواد معصوم به ریاست جمهوری برداشته شد.
این هر سه انتخاب کاملا از روی عقل و تدبیر و با هوشمندی تمام صورت گرفت به گونه ای که جای هیچ گله و شکایتی باقی نمی گذارد.
نکته جالب اینکه این هر سه نفر، تالی همان سه نفری هستند که تقریبا چندسالی قدرت را در عراق بین خود تقسیم کرده بودند.
فواد معصوم از همان حزب اتحادیه میهنی کردستان برخاسته و جانشین همرزم و همکار همیشگی اش جلال طالبانی شده است. سلیم الجبوری نیز از همان ائتلاف متحدون درآمد که رییس قبلی پارلمان یعنی اسامه النجیفی ریاست آن را برعهده داشت. همچنین حیدر عبادی از همان حزب الدعوه ای آمده است که نوری مالکی در آن فعالیت داشت و با وجود دوشاخه شدن همچنان همکاری نزدیکی با هم داشتند و عبادی در سخنانی مالکی را رفیق راه مبارزاتی خود توصیف کرد و بلافاصله مالکی نیز به نیروهای امنیتی و پلیس که بیم آن می رفت دست به آشوبی بزنند، دستور داد در سیاست ورود نکنند.
به این ترتیب، باید پذیرفت هر سه این شخصیت های جدید، نسخه جدید و درواقع به روز شده همان چهره ها و شخصیت های گذشته هستند که طی یک دهه گذشته، سکاندار کشتی قدرت در عراق بودند.
انتخاب این هر سه، تقریبا با استقبال عمومی در داخل و خارج از عراق مواجه شد و از اتحادیه عرب گرفته تا اروپا و آمریکا نسبت به آن ابراز رضایت کردند.
در این میان، نقش حمایتی ایران و آمریکا به عنوان دو بازیگر مهم در عراق و نیز مرجعیت شیعه بسیار اهمیت داشت. حتی در برخی خبرها آمده بود که اساسا انتخاب این افراد به خصوص انتخاب مهم و چالش برانگیز حیدر عبادی به نخست وزیری با مشورت و مشارکت دوجانبه ایران و آمریکا از یک سو و مرجعیت نجف با ایران از سوی دیگر صورت گرفته است.
این خبرهای تاییدنشده درست باشد یا غلط، دست کم، بیانگر وجود این احساس عمومی است که همه طرف های داخلی و خارجی وضعیت خطرناک عراق را درک و تلاش مشترکی را برای گذر از این گردنه تاریخی به مرحله اجرا گذارده اند.
عراق، به خصوص طی یک سال گذشته، آسیب دیده و گاهی در آستانه از هم پاشیدگی کامل و تجزیه به نظر می رسید. حمله گروه تروریستی داعش، عمیق ترشدن اختلاف اقلیم کردستان و دولت مرکزی، شکاف های عمیق سیاسی در بغداد و فساد و ناتوانی روزافزون دولتمردان، همه وهمه دست به دست هم داد تا این وضعیت بحرانی پدید آمد.
برای برون رفت از این وضعیت و مقابله با چالش های داخلی و خارجی اولین و مهم ترین کار یک خانه تکانی سیاسی و رسیدن به یک تفاهم جدید بود؛ تفاهمی که بر مبنای آن بتوان نهادهای دولتی و قانونی را بازسازی کرده و با جلب اعتماد عمومی و در سایه یک عزم ملی به جنگ تهدیدهای یادشده، رفت.
روشن است که دولت عبادی با مشکلات متعدد و پیچیده ای مواجه خواهد بود که جز با مشارکت عمومی جامعه و حمایت همسایگان و متحدان خارجی قادر به عبور از آنها نخواهد بود.
به هرحال، دوران نوری مالکی از خیلی وقت پیش به پایان رسیده بود و در عراق، به جز اطرافیان نزدیک وی، کسی نبود که با او خداحافظی نکرده باشد.
در ایران نیز برخلاف خواست عده معدودی که مایل بودند تهران از شخص مالکی نیز همانند بشار اسد، دفاع تمام قد کند، تدبیر هوشمندانه دفاع از کشور عراق به عنوان یک همسایه دایمی، در دستور کار قرار گرفت؛ همسایه ای که اشتراکات جغرافیایی، مذهبی و سیاسی فراوانی در طول تاریخ با آن داشته و خواهیم داشت. تصمیم خردمندانه ایران می تواند الگویی مناسب برای چالش های مشابه دستگاه دیپلماسی کشور باشد.
منبع: شرق