گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) - جاوید قربان اوغلی *: آنچه در یك ماه گذشته در غزه رخ داد بدون شك یك بحران و فاجعه انسانی نام دارد.
نزدیك به دو هزار كشته و 10 هزار زخمی خود گویای این واقعیت تلخ است؛ در هر دقیقه مردمانی بیگناه كه بیشتر آنها زنان و كودكان هستند كشته شده اند: خانه ها، بیمارستان ها، مدارس و مساجدی كه ویران شده اند، خانواده هایی كه آواره شده اند، دست و پاهایی كه قطع شده اند و انسانی هایی كه فلج شده اند. تصاویری كه از این بحران در رسانه های جهانی منتشر می شود قلب هر انسانی را به درد می آورد.
اما فارغ از مساله انسانی جنگ غزه و حمایت از مردم بی دفاع فلسطین در مقابل حملات رژیم صهیونیستی، به نظر می رسد كه برنده این منازعه مقاومت فلسطین بوده است.
نخستین دلیل این مطلب را باید در همین بازتاب عمومی جنایات اسراییلی ها در غزه و حمایت جهانی از مردم غزه دانست. حمایت عمومی كه در سطح جهان از مردم غزه صورت گرفت شاید بی سابقه بوده است و به نظر می رسد این ناشی از نزدیكی هرچه بیشتر مردم جهان در اثر درهم تنیدگی شبكه های اجتماعی بوده است.
در اكثر كشورهای جهان این حمایت عمومی در قالب راهپیمایی و حركات اعتراضی قابل مشاهده بوده است. عكس ها و فیلم های این فاجعه به كرات در شبكه های اجتماعی منتشر شد و محكومیت و اعتراض جوامع انسانی را به دنبال داشت.
این اتفاق نه تنها در كشورهای غربی به خصوص امریكا بلكه حتی در سرزمین های اشغالی نیز رخ داد. بنابراین یكی از مهم ترین نتایج این جنگ محكومیت جهانی اسراییل توسط افكار عمومی، دولت ها و سازمان ها و نهادهای بین المللی مردمی و دولتی بوده است.
از سوی دیگر، با تمام خسارت هایی كه طی این جنگ به مردم غزه وارد شد و زنان و كودكان زیادی كشته شده اند با این حال باید گفت در بعد نظامی و در صحنه میدانی هم، فلسطینی ها پیروز بوده اند.
در مقایسه كوتاه جنگ كنونی با جنگ 22 روزه می بینیم كه در آن جنگ فقط 13 نظامی اسراییلی كشته شدند و در مقابل 1401 نفر از فلسطینی ها شامل غیر نظامیان و نیروهای شبه نظامی كشته شدند كه البته هشتاد درصد كشته شدگان فلسطینی غیر نظامیان بودند. با این حال در حمله اخیر اسراییل به غزه كه در دور اول 28 روز طول كشید آمار رسمی حكایت از كشته شدن 65 سرباز اسراییلی در كنار سه نفر غیر نظامی اسراییلی دارد.
این نشان می دهد كه تلفات نیروهای نظامی اسراییل در این جنگ بیش از پنج برابر شده است در حالی كه كشته های مقاومت جمعا حدود 1900 نفر بوده كه هشتاد درصد آنها غیر نظامی بوده اند.
در عین حال برخلاف جنگ بیست و دو روزه كه طی آن بسیاری از فرماندهان حماس مورد هدف حملات موشكی نیروهای اسراییل قرار گرفتند در این جنگ هیچ گزارشی از كشته شدن فرماندهان حماس منتشر نشده است. این نشان می دهد كه حماس هم از نظر توان اطلاعاتی رشد كرده و هم قدرت رزمندگی آن افزایش یافته است.
نكته مهم تر آنكه اسراییل در پیگیری هدف خود از این جنگ ناكام بود. هدف رژیم صهیونیستی از حمله به غزه نابودی مقاومت و خلع سلاح آن از طریق از بین بردن توان موشكی حماس و نابودی تونل ها بود. در حالی كه مقایسه جنگ بیست و دو روزه با حمله اخیر به غزه نشان می دهد كه حماس در جنگ پیشین، صرفا شهرهای جنوبی رژیم صهیونیستی را مورد هدف قرار می داد ولی در این جنگ توانست موشك های خود را به تل آویو برساند و حمله موشكی حماس به فرودگاه بین المللی «بن گوریون» در تل آویو ضربه جدی محسوب می شود كه نشان می دهد اسراییل نه تنها نتوانسته است توان موشكی حماس را از بین ببرد بلكه این توان افزایش یافته است.
بنابراین فارغ از مسایل انسانی جنگ اخیر غزه، اسراییل همانند جنگ های پیشین در پیشبرد اهداف خود ناتوان بود.
فراموش نكنیم كه جنگ ابزاری برای پیشبرد استراتژی ها و نهادینه كردن سیاست ها و اهداف سیاسی از طریق نظامی است.
هدف اسراییل از حمله به غزه این بود كه فلسطینیان را به گونه یی مرعوب كند كه نتوانند به مقاومت ادامه دهند. اتفاقی كه در جنگ های اسراییل با اعراب رخ داد و اسراییل كاری با اعراب كرد كه فكر مقابله نظامی با اسراییل را از سر بیرون كنند ولی نتوانست این كار را با حماس تكرار كند.
امروز می بینیم كه مهارت فلسطینی ها در جنگ افزایش یافته و سلاح هایشان روزآمد شده است. به لحاظ سیاسی نیز این جنگ یك شكست كامل برای اسراییل بود.
در زمانی كه برخی تلاش می كردند با پررنگ كردن مساله داعش، نگاه ها به جهان اسلام را به گونه ای دیگر شكل دهند و مسایل دیگر را تحت الشعاع داعش قرار دهند، این جنگ و مقاومت مظلومانه مردم فلسطین منجر شد كه مجددا نگاه های جهانی متوجه این مساله تاریخی شود.
دبیركل سازمان ملل و بسیاری از شخصیت های بین المللی و حتی شخصیت های غربی مجددا به مساله فلسطین و رنج هرروزه مردم فلسطین توجه كردند.
اقدام نیروهای اسراییل در حمله به مدارس سازمان ملل كه پناهگاه فلسطینی های آواره شده بود بی اعتباری هرچه بیشتر اسراییل در جامعه جهانی را به دنبال داشت.
نكته مهم تر اینكه در درون اسراییل نیز صدای اعتراض بلند شده است و نهادهای مدنی در اراضی اشغالی، رژیم اسراییل را شماتت می كنند كه سی هزار نیروی نظامی پیاده و دیگر نیروهای ارتش اسراییل را به كار گرفته ولی نتوانسته است از عهده حماس برآید.
شاید توقع این بود كه همان طور كه افكار عمومی جهان در كنار یكدیگر قرار گرفتند و اسراییل را محكوم كردند و از مردم فلسطین دفاع كردند، دولت های كشورهای اسلامی هم در كنار هم قرار بگیرند و رویكردی یكپارچه علیه جنایت های رژیم اسراییل در پیش گیرند اما چنین اتفاقی كمتر دیده شد و توقع نمی رود كه حتی اگر جنایت های اسراییل از این فراتر رود نیز تحولی در جهان اسلام و جهان عرب دیده شود.
حداقل با توجه به وقایع و موضع گیری های گذشته و امروز، من به وقوع چنین اتحادی خوشبین نیستم. مهم ترین كشورهای تاثیر گذار در مساله فلسطین مصر، سوریه، اردن و عراق در میان كشورهای عربی و ایران و تركیه در بین كشورهای اسلامی غیرعربی هستند.
سوریه كه پس از شروع بحران داخلی درگیر مشكلات خود است و عملانمی تواند هیچ تاثیری در مساله فلسطین ایجاد كند. اردن نیز پس از جنگ های سال 1967 عملادر مورد مساله فلسطین رویكرد محافظه كارانه یی درپیش گرفته است.
در این میان شاید این انتظار وجود داشت كه مصر، ایران و تركیه فعالانه تر و با موضعی یكسان با بحران غزه روبه رو می شدند ولی وقتی به موضع مصر توجه می كنیم می بینیم كه واكنش دولت سیسی نسبت به بحران غزه حتی از زمان مبارك هم منفعلانه تر است.
مصر اجازه عبور كمك های انسان دوستانه به سمت غزه را صادر نمی كند و صرفا بر آتش بس تاكید می كند. در ایران نیز غیر از راهپیمایی روز قدس متاسفانه شاهد تحول دیگری نبودیم.
جالب این است كه در تمام دنیا نهادهای مدنی علیه جنایات اسراییل تظاهرات می كنند ولی در ایران همه این اعتراضات به راهپیمایی روز قدس محدود می شود كه از آنجا كه امری است كه هرسال با مدیریت نهادهای دولتی برگزار می شود كمتر مورد توجه قرار می گیرد.
شاید انتظار این بود كه نهادهای مدنی در ایران فعالانه تر برخورد می كردند و دولت نیز بستر لازم برای بروز و ظهور این اعتراضات مردمی را فراهم می كرد.
فاجعه غزه قلب مردم مسلمان در همه كشورهای اسلامی را به درد آورد ولی آیا دولت ها توانستند همگام با مردم این كشورها با همدیگر همدل و همراه شوند؟ آیا ایران و مصر كه هر دو كشور مسلمان و تاثیرگذار در منطقه هستند و افكار عمومی هر دو كشور نسبت به مساله فلسطین حساس بود توانستند با هم همراه شوند؟
به نظر می رسد كه با توجه به نظام سیاسی كنونی مصر چندان نمی توان انتظار وقوع چنین همراهی و همگامی را داشت. نظام سیاسی مصر بعد از سرنگونی مرسی از طریق نظامیان هدایت می شود و نیروهای منطقه یی و فرامنطقه یی بر موضع گیری ها و جهت گیری های آن تاثیرگذارند.
امیدواریم چنانچه آقای امیرعبداللهیان، معاون وزیر خارجه در دیدار با همتای مصری خود تاكید كرد حكومت مصر اجازه ورود كمك های انسان دوستانه به غزه از طریق مصر و همچنین انتقال مصدومان و مجروحان را صادر كند.
در این صورت می توان امیدوار بود كه ایران و مصر گام های خود را در راستای حمایت از مردم مظلوم فلسطین با یكدیگر هماهنگ كنند.
اگر چنین اتفاقی رخ دهد شاید بتوان امید داشت كه روزی دولت های اسلامی همانند مردم جهان سازهایشان را با هم كوك كنند و صدایی هماهنگ علیه جنایات رژیم اسراییل سردهند.
*مدیركل پیشین آفریقای وزارت خارجه