به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) روزنامه آمریکایی «وال استریت ژورنال» طی گزارشی انتقادی از عملکرد دولت اوباما در عراق طی یک دهه گذشته نوشت: باراک اوباما همچنان تاکید می کند که آمریکا در حال بازگشت به جنگ در عراق نیست اما این را باید به نیروهای داعش گفت که توسط جنگنده های F-18 ایالات متحده که به دنبال حفاظت از کردها است، کشته می شوند.
بمباران یک اقدام جنگی است، و اوباما در حال حاضر 800 نیرو یا مشاور نظامی را به عراق اعزام کرده است. ما بار دیگر، برای سومین بار طی 25 سال گذشته وارد جنگ در عراق شده ایم. و حال مهمترین سوال این است که آیا فرمانده کل قوا آنقدر قدرتمندانه خواهد جنگید که داعشی هایی که به تهدید اصلی منطقه و آمریکا تبدیل شده اند را شکست دهد؟
این واقعیت در میان آشفتگی سیاسی که بغداد را در برگرفته و احتمالا به عقیده اوباما بزرگترین مشکل در عراق است، گم شده است. نوری المالکی، نخست وزیر عراق از پذیرش تصمیم رییس جمهوری جدید این کشور و حزب خودش مبنی بر جایگزینی مالکی با حیدرالعبادی امتناع می کند. این احتمال وجود دارد که ارتش عراق نیز دچار چند دستگی شود و این مساله به تردید و بلاتکلیفی فعلی خواهد افزود.
جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا روز دوشنبه اعلام کرد که ایالات متحده به حمایت خود از مالکی پایان می دهد. در این شرایط بهترین راه حل برای العبادی این است که مصونیت و امنیت مالکی را تضمین کند تا وی نگران زندگی خود پس از کناره گیری از قدرت نباشد.
اما هرکسی که دولت بعدی عراق را اداره کند، چالش اصلی اش شکست داعش خواهد بود که حال کنترل بخش عمده غرب عراق را به دست گرفته است. به نظر می رسید بمباران مواضع داعش توسط آمریکا طی هفته جاری، پیشروی این گروه تروریستی علیه کردها را متوقف کند اما پنتاگون و کاخ سفید قضاوت درستی در مورد قدرت این گروه نداشتند.
داعش روز دوشنبه یکبار دیگر یک شهر شمالی عراق را از دست کردها گرفت و این احتمال وجود دارد که برای حمله به شهر نفتی کرکوک یا اربیل خود را تجهیز کند. داعش یکی از انشعابات فرعی القاعده نیست که اوباما در ماه ژانویه به سخره گرفت. این ارتش داعش است.
در حال حاضر الویت استراتژیک اصلی آمریکا باید به عقب راندن و شکست دادن داعش باشد تا نتواند یک خلافت تروریستی به راه اندازد. چنین خلافتی می تواند به مرکزی برای آشوب طلبانی تبدیل شود که آموزش می بینند و بعد در سراسر جهان پراکنده شده و دست به کشتار مردم می زنند. آنها تلاش خواهند کرد که از روش هایی برای ضربه زدن به آمریکا، به خصوص خاک آمریکا استفاده کننده که توجه جهانی را جلب کنند. یک استراتژی که تنها مختص مهار کردن داعش باشد، این تهدید را کاهش نمی دهد.
یک استراتژی برای عقب راندن داعش می تواند به حل مناقشات سیاسی عراق نیز کمک کند. شیخ های سنی در غرب عراق اگر به این نتیجه برسند که بغداد قادر به حمایت از آنها نیست، حتی با یک نخست وزیر شیعی جدید که با آنها همراه باشد هم همکاری نخواهد کرد. کردها نیز همینطور.
باراک اوباما، رییس جمهور آمریکا و معاونش جو بایدن سال ها است که می گویند راه حل سیاسی در عراق باید مقدم بر راه حل نظامی باشد. توجیه آنها برای مخالفت با حمله ضدشورش آمریکا به عراق در سال 2007 نیز همین بود. اما این حمله دقیقا خلاف مواضع آنها را به اثبات رساند و در حال حاضر نیز راه حل نظامی برای هرگونه راه حل سیاسی ضروری است.
یکی از دلایلی که اوباما و بایدن امروز نفوذ اندکی در بغداد دارند این است که آمریکا حتی به وعده های نظامی اساسی که پس از خارج کردن نیروهایش از عراق در سال 2011 داده بود، عمل نکرده است.
ما متعهد شده بودیم که فرودگاه نظامی شهر بلد را بازسازی کنیم اما این کار انجام نشد. ما 36 جنگنده F-16 به آنها فروختیم اما تنها یکی از آنها را تحویل دادیم و آن یک فروند هم برای آموزش در آریزونا استفاده می شود. به ما گفته شده که حدود 150 تانک M1 عراق خراب هستند چراکه پیمانکاران آمریکا این کشور را ترک کرده اند. هر چه آمریکا عراقی ها را بیشتر گول زده، آنها بیشتر به سمت ایران و اخیرا به سمت روسیه کشیده شده اند.
دولت اوباما آنچنان سرگرم یک راه حل سیاسی عالی در بغداد بود که برای هفته ها از تجهیز نظامی کردها امتناع می کرد و با وجود آنکه مالکی را ترغیب به استعفا می کرد، ترس داشت که وی را نرنجاند. منطق این کار چیست؟ نتیجه این می شود که داعش تقریبا پیش از بمباران فوری چند روز پیش، تقریبا کردها را به عقب راند.
حملات محدود هوایی تنها نمی تواند شکست داعش را به دنبال داشته باشد. شکست داعش نیازمند یک استراتژی سیاسی و نظامی شدیدتر است. آمریکا می تواند با تجهیز نظامی و کمک به کردها که می توانند یک دیوار دفاعی در شمال عراق ایجاد کنند، شروع کند و در نهایت آنها را به عقب براند. پس از آن به عراقی ها کمک کند که بخش های از دست رفته کشورشان را پس بگیرند. ضمن این که می تواند از همسایگان سنی و ترکیه که همگی هدف تهدیدات داعش هستند نیز دعوت به کمک رسانی کند.
داعش همواره می تواند به مواضع قدرتمند خود در سوریه عقب نشینی کند اما شکست در عراق می تواند ضربه به اعتبار و روحیه آنها باشد. اگر اوباما در نهایت توانست یک اپوزیسیون غیراسلامی جدی در سوریه را تجهیز کند، پس می تواند داعش را هم تحت فشار قرار دهد.
مانع اصلی انجام این کار، بیش از آنکه در بغداد باشد در واشنگتن است. اوباما و اکثر دموکرات ها آنقدر روی این ادعا که باید به جنگ جورج واشنگتن در عراق پایان دهند، سرمایه گذاری کرده اند که فقط می خواهند آنچه برای جلوگیری از فاجعه ای مانند تار و مار شدن کردها لازم است را انجام دهند. این همان تفکری است که اشتباه بزرگ خروج کامل آمریکا از عراق در سال 2011 و نادیده گرفتن پیشروی های داعش طی سال جاری را به دنبال داشت. این تفکر در حال حاضر داعش را شکست نخواهد داد.
بمباران یک اقدام جنگی است، و اوباما در حال حاضر 800 نیرو یا مشاور نظامی را به عراق اعزام کرده است. ما بار دیگر، برای سومین بار طی 25 سال گذشته وارد جنگ در عراق شده ایم. و حال مهمترین سوال این است که آیا فرمانده کل قوا آنقدر قدرتمندانه خواهد جنگید که داعشی هایی که به تهدید اصلی منطقه و آمریکا تبدیل شده اند را شکست دهد؟
این واقعیت در میان آشفتگی سیاسی که بغداد را در برگرفته و احتمالا به عقیده اوباما بزرگترین مشکل در عراق است، گم شده است. نوری المالکی، نخست وزیر عراق از پذیرش تصمیم رییس جمهوری جدید این کشور و حزب خودش مبنی بر جایگزینی مالکی با حیدرالعبادی امتناع می کند. این احتمال وجود دارد که ارتش عراق نیز دچار چند دستگی شود و این مساله به تردید و بلاتکلیفی فعلی خواهد افزود.
جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا روز دوشنبه اعلام کرد که ایالات متحده به حمایت خود از مالکی پایان می دهد. در این شرایط بهترین راه حل برای العبادی این است که مصونیت و امنیت مالکی را تضمین کند تا وی نگران زندگی خود پس از کناره گیری از قدرت نباشد.
اما هرکسی که دولت بعدی عراق را اداره کند، چالش اصلی اش شکست داعش خواهد بود که حال کنترل بخش عمده غرب عراق را به دست گرفته است. به نظر می رسید بمباران مواضع داعش توسط آمریکا طی هفته جاری، پیشروی این گروه تروریستی علیه کردها را متوقف کند اما پنتاگون و کاخ سفید قضاوت درستی در مورد قدرت این گروه نداشتند.
داعش روز دوشنبه یکبار دیگر یک شهر شمالی عراق را از دست کردها گرفت و این احتمال وجود دارد که برای حمله به شهر نفتی کرکوک یا اربیل خود را تجهیز کند. داعش یکی از انشعابات فرعی القاعده نیست که اوباما در ماه ژانویه به سخره گرفت. این ارتش داعش است.
در حال حاضر الویت استراتژیک اصلی آمریکا باید به عقب راندن و شکست دادن داعش باشد تا نتواند یک خلافت تروریستی به راه اندازد. چنین خلافتی می تواند به مرکزی برای آشوب طلبانی تبدیل شود که آموزش می بینند و بعد در سراسر جهان پراکنده شده و دست به کشتار مردم می زنند. آنها تلاش خواهند کرد که از روش هایی برای ضربه زدن به آمریکا، به خصوص خاک آمریکا استفاده کننده که توجه جهانی را جلب کنند. یک استراتژی که تنها مختص مهار کردن داعش باشد، این تهدید را کاهش نمی دهد.
یک استراتژی برای عقب راندن داعش می تواند به حل مناقشات سیاسی عراق نیز کمک کند. شیخ های سنی در غرب عراق اگر به این نتیجه برسند که بغداد قادر به حمایت از آنها نیست، حتی با یک نخست وزیر شیعی جدید که با آنها همراه باشد هم همکاری نخواهد کرد. کردها نیز همینطور.
باراک اوباما، رییس جمهور آمریکا و معاونش جو بایدن سال ها است که می گویند راه حل سیاسی در عراق باید مقدم بر راه حل نظامی باشد. توجیه آنها برای مخالفت با حمله ضدشورش آمریکا به عراق در سال 2007 نیز همین بود. اما این حمله دقیقا خلاف مواضع آنها را به اثبات رساند و در حال حاضر نیز راه حل نظامی برای هرگونه راه حل سیاسی ضروری است.
یکی از دلایلی که اوباما و بایدن امروز نفوذ اندکی در بغداد دارند این است که آمریکا حتی به وعده های نظامی اساسی که پس از خارج کردن نیروهایش از عراق در سال 2011 داده بود، عمل نکرده است.
ما متعهد شده بودیم که فرودگاه نظامی شهر بلد را بازسازی کنیم اما این کار انجام نشد. ما 36 جنگنده F-16 به آنها فروختیم اما تنها یکی از آنها را تحویل دادیم و آن یک فروند هم برای آموزش در آریزونا استفاده می شود. به ما گفته شده که حدود 150 تانک M1 عراق خراب هستند چراکه پیمانکاران آمریکا این کشور را ترک کرده اند. هر چه آمریکا عراقی ها را بیشتر گول زده، آنها بیشتر به سمت ایران و اخیرا به سمت روسیه کشیده شده اند.
دولت اوباما آنچنان سرگرم یک راه حل سیاسی عالی در بغداد بود که برای هفته ها از تجهیز نظامی کردها امتناع می کرد و با وجود آنکه مالکی را ترغیب به استعفا می کرد، ترس داشت که وی را نرنجاند. منطق این کار چیست؟ نتیجه این می شود که داعش تقریبا پیش از بمباران فوری چند روز پیش، تقریبا کردها را به عقب راند.
حملات محدود هوایی تنها نمی تواند شکست داعش را به دنبال داشته باشد. شکست داعش نیازمند یک استراتژی سیاسی و نظامی شدیدتر است. آمریکا می تواند با تجهیز نظامی و کمک به کردها که می توانند یک دیوار دفاعی در شمال عراق ایجاد کنند، شروع کند و در نهایت آنها را به عقب براند. پس از آن به عراقی ها کمک کند که بخش های از دست رفته کشورشان را پس بگیرند. ضمن این که می تواند از همسایگان سنی و ترکیه که همگی هدف تهدیدات داعش هستند نیز دعوت به کمک رسانی کند.
داعش همواره می تواند به مواضع قدرتمند خود در سوریه عقب نشینی کند اما شکست در عراق می تواند ضربه به اعتبار و روحیه آنها باشد. اگر اوباما در نهایت توانست یک اپوزیسیون غیراسلامی جدی در سوریه را تجهیز کند، پس می تواند داعش را هم تحت فشار قرار دهد.
مانع اصلی انجام این کار، بیش از آنکه در بغداد باشد در واشنگتن است. اوباما و اکثر دموکرات ها آنقدر روی این ادعا که باید به جنگ جورج واشنگتن در عراق پایان دهند، سرمایه گذاری کرده اند که فقط می خواهند آنچه برای جلوگیری از فاجعه ای مانند تار و مار شدن کردها لازم است را انجام دهند. این همان تفکری است که اشتباه بزرگ خروج کامل آمریکا از عراق در سال 2011 و نادیده گرفتن پیشروی های داعش طی سال جاری را به دنبال داشت. این تفکر در حال حاضر داعش را شکست نخواهد داد.