به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) موضوع تهاجم تروریستهای تکفیری به مناطق گوناگون عراق و جنایات آنها در این مناطق، یکی از مهمترین موضوعاتی است که در هفتههای اخیر، توجه رسانهها و مطبوعات بینالمللی را به خود جلب کرده است.
تابناک نوشت: نگاهی به روند پوشش اخبار مربوط به اقدامات تروریستهای وابسته به گروه «داعش»، از اهداف سیاسی و پشت پرده غرب در نوع موضعگیریهای خود در این زمینه حکایت دارد.
تررویستهای تکفیری عضو گروه «داعش» که مدتی است خود را وابستگان به «خلافت اسلامی» میخوانند، این روزها به منبع اصلی ناامنی و نگرانی در خاورمیانه تبدیل شده و با جنایات خود، توجه افکار عمومی در سراسر جهان را به اوضاع پر خطر منطقه جلب کردهاند؛ اما در این میان، به نظر میرسد پوشش اقدامات مربوط به این گروه در رسانههای غربی، با انگیزهای جز مقابله با ماهیت جنایتکار این گروه انجام میگیرد.
در این زمینه، نخست باید به ماهیت و ریشههای شکلگیری گروه داعش و اقدامات آنها طی دو سه سال توجه کرد. این گروه که از جمله شعبات متعدد شکل گرفته از هسته اصلی «القاعده» است، پیش از تهاجم اخیر به عراق، نخست خود را در سوریه و در جریان درگیریها میان دولت و گروههای شورشی در آن کشور مطرح کرد و از آن زمان نامش بر سر زبانها افتاد.
پیدایش سریع این گروه در عرصه تحولات سوریه و اوجگیری اقدامات و فعالیتهای آن، به گونهای بود که در زمانی اندک نه تنها ضمن درگیری با دیگر گروههای تکفیری (به ویژه جبهه النصره) آنها را از عرصه خارج و یا نیروهایشان را جذب خود کرد، بلکه ضمن درگیری با دیگر گروههای مسلح شورشی غیرتکفیری، شرایطی را فراهم کرد که از مدتی پیش، عملاً خود به تنهایی عهدهدار نبرد مسلحانه همه جانبه با نیروهای دولتی شده است.
اما همزمان با این اقدامات، رویکرد غرب در دو عرصه دولتی و رسانهای، به کلی با آنچه اکنون در موضعگیریها علیه داعش دیده میشود، متفاوت بود.
در عرصه نخست، اقدامات دولتهای غربی و به ویژه آمریکا در بهترین حالت شامل ابراز نگرانی از رشد «افراط گرایی» در سوریه و ضرورت حمایت از گروههای «میانهرو» مخالف دولت سوریه میشد.
در عرصه دوم، یعنی رسانههای غربی نیز از داعش عمدتا با عنوان یک گروه «مخالف دولت سوریه» یاد میشد که تنها تفاوتش با دیگر گروهها در «افراط گرا» و یا (به قول غربیها) «جهادی» بودن آنهاست.
به عبارت دیگر، جمعبندی کلی در غرب در هر دو عرصه نامبرده آن بود که با وجود ماهیت به شدت خطرناک تروریستهای تکفیری داعش، از آنجا که هدف نهایی آنها، یعنی براندازی دولت سوریه، با اهداف غرب همراستاست، نباید زیاد بر ماهیت آنها تاکید شده و ضمن مدارا با این گروه، تلاش شود تا در صورت موفقیت داعش در رسیدن به هدف خود، در موقعیتی مناسبتر نسبت به دفع تهدید آن اقدام شود.
از زمان آغاز تهاجم تروریستهای تکفیری به عراق، این رویکرد اندکی تغییر پیدا کرد. در این راستا، این موضوع در عرصههای مختلف رسانهای و تحلیلی غرب مورد توجه قرار گرفت که دستور کار تکفیریها فراتر از یک کشور (سوریه) بوده و اقدامات آنها میتواند عرصه وسیعتر خاورمیانه را با تهدید جدی مواجه سازد؛ بنابراین، نه تنها موضعگیریهای مقامات سیاسی غربی لحن جدیتری به خود گرفت، بلکه رسانههای غربی نیز روند ریشهشناسی و بیان خطرات ناشی از رویکردهای تکفیریها را آغاز کردند.
با وجود این، حتی در آن مقطع، یعنی در آغاز پیشرویهای داعش در عراق، اهداف و منافع سیاسی غرب، جلو انجام «اقدام» جدی علیه این گروه را گرفت.
دلیل اصلی این موضوع نیز مخالفت آمریکا با ادامه فعالیت نوری مالکی به عنوان نخست وزیر عراق و تلاش واشنگتن برای کنار زدن وی بود؛ بنابراین، میتوان گفت رویکرد ابزاری آمریکا به داعش، حتی در این مرحله نیز ادامه داشت و با وجود نگرانیهای آشکار، کار جدی برای مقابله با این گروه انجام نگرفت.
این وضعیت تنها هنگامی تغییر پیدا کرد که تکفیریها باز هم دامنه فعالیت خود را گسترش داده و در پی ناکامی در حمله و تصرف مناطق مرکزی عراق و پیشروی به سمت بغداد، نوک پیکان حملات خود را متوجه مناطق کردنشین عراق کردند. اینجا بود که آمریکا از یک سو به دلیل پیوندهای برقرار کرده با دولت اقلیم خودمختار کردستان و از سوی دیگر (و مهمتر از آن) به واسطه نگرانی از افتادن کنترل مناطق نفتخیز عراق به دست داعش، هر گونه ملاحظهای را کنار گذاشت و ضمن حمایت تسلیحاتی از نیروهای «پیشمرگه» کرد، نیروی هوایی خود را نیز برای مقابله با تکفیریها فرستاد.
بار دیگر به موازات همین امر، لحن رسانههای غربی در پوشش اخبار مربوط به فعالیت تکفیریها نیز تغییر پیدا کرد و اعضای این گروه که در زمان فعالیت خود در سوریه، در شدیدترین حالت با نام مخالفان افراطی دولت سوریه مورد اشاره قرار میگرفتند، به طور فزایندهای «شورشیان مسلح» و «تروریست» نامیده شدند و در این مسیر، کار به جایی رسید که حتی رسانه افراطی چون «العربیه» نیز ناچار شد از همین لفظ شورشیان مسلح برای اشاره به داعش استفاده کند.
به هر حال، مجموعه این تحولات، بار دیگر در هم تنیده بودن شدید دستگاه سیاسی و رسانهای غرب و عمل هماهنگ و جهتدار آنها در پوشش اخبار بینالمللی را ثابت کرد و نشان داد آنچه در همه تحولات منطقه خاورمیانه ـ و البته دیگر نقاط جهان ـ مورد توجه غرب بوده و روی آن مانور داده میشود، بر پایه منافع سیاسی اولویتبندی میشود و نه (آن گونه که ادعا میشود) ملاحظات انساندوستانه و حقوق بشری!
تابناک نوشت: نگاهی به روند پوشش اخبار مربوط به اقدامات تروریستهای وابسته به گروه «داعش»، از اهداف سیاسی و پشت پرده غرب در نوع موضعگیریهای خود در این زمینه حکایت دارد.
تررویستهای تکفیری عضو گروه «داعش» که مدتی است خود را وابستگان به «خلافت اسلامی» میخوانند، این روزها به منبع اصلی ناامنی و نگرانی در خاورمیانه تبدیل شده و با جنایات خود، توجه افکار عمومی در سراسر جهان را به اوضاع پر خطر منطقه جلب کردهاند؛ اما در این میان، به نظر میرسد پوشش اقدامات مربوط به این گروه در رسانههای غربی، با انگیزهای جز مقابله با ماهیت جنایتکار این گروه انجام میگیرد.
در این زمینه، نخست باید به ماهیت و ریشههای شکلگیری گروه داعش و اقدامات آنها طی دو سه سال توجه کرد. این گروه که از جمله شعبات متعدد شکل گرفته از هسته اصلی «القاعده» است، پیش از تهاجم اخیر به عراق، نخست خود را در سوریه و در جریان درگیریها میان دولت و گروههای شورشی در آن کشور مطرح کرد و از آن زمان نامش بر سر زبانها افتاد.
پیدایش سریع این گروه در عرصه تحولات سوریه و اوجگیری اقدامات و فعالیتهای آن، به گونهای بود که در زمانی اندک نه تنها ضمن درگیری با دیگر گروههای تکفیری (به ویژه جبهه النصره) آنها را از عرصه خارج و یا نیروهایشان را جذب خود کرد، بلکه ضمن درگیری با دیگر گروههای مسلح شورشی غیرتکفیری، شرایطی را فراهم کرد که از مدتی پیش، عملاً خود به تنهایی عهدهدار نبرد مسلحانه همه جانبه با نیروهای دولتی شده است.
اما همزمان با این اقدامات، رویکرد غرب در دو عرصه دولتی و رسانهای، به کلی با آنچه اکنون در موضعگیریها علیه داعش دیده میشود، متفاوت بود.
در عرصه نخست، اقدامات دولتهای غربی و به ویژه آمریکا در بهترین حالت شامل ابراز نگرانی از رشد «افراط گرایی» در سوریه و ضرورت حمایت از گروههای «میانهرو» مخالف دولت سوریه میشد.
در عرصه دوم، یعنی رسانههای غربی نیز از داعش عمدتا با عنوان یک گروه «مخالف دولت سوریه» یاد میشد که تنها تفاوتش با دیگر گروهها در «افراط گرا» و یا (به قول غربیها) «جهادی» بودن آنهاست.
به عبارت دیگر، جمعبندی کلی در غرب در هر دو عرصه نامبرده آن بود که با وجود ماهیت به شدت خطرناک تروریستهای تکفیری داعش، از آنجا که هدف نهایی آنها، یعنی براندازی دولت سوریه، با اهداف غرب همراستاست، نباید زیاد بر ماهیت آنها تاکید شده و ضمن مدارا با این گروه، تلاش شود تا در صورت موفقیت داعش در رسیدن به هدف خود، در موقعیتی مناسبتر نسبت به دفع تهدید آن اقدام شود.
از زمان آغاز تهاجم تروریستهای تکفیری به عراق، این رویکرد اندکی تغییر پیدا کرد. در این راستا، این موضوع در عرصههای مختلف رسانهای و تحلیلی غرب مورد توجه قرار گرفت که دستور کار تکفیریها فراتر از یک کشور (سوریه) بوده و اقدامات آنها میتواند عرصه وسیعتر خاورمیانه را با تهدید جدی مواجه سازد؛ بنابراین، نه تنها موضعگیریهای مقامات سیاسی غربی لحن جدیتری به خود گرفت، بلکه رسانههای غربی نیز روند ریشهشناسی و بیان خطرات ناشی از رویکردهای تکفیریها را آغاز کردند.
با وجود این، حتی در آن مقطع، یعنی در آغاز پیشرویهای داعش در عراق، اهداف و منافع سیاسی غرب، جلو انجام «اقدام» جدی علیه این گروه را گرفت.
دلیل اصلی این موضوع نیز مخالفت آمریکا با ادامه فعالیت نوری مالکی به عنوان نخست وزیر عراق و تلاش واشنگتن برای کنار زدن وی بود؛ بنابراین، میتوان گفت رویکرد ابزاری آمریکا به داعش، حتی در این مرحله نیز ادامه داشت و با وجود نگرانیهای آشکار، کار جدی برای مقابله با این گروه انجام نگرفت.
این وضعیت تنها هنگامی تغییر پیدا کرد که تکفیریها باز هم دامنه فعالیت خود را گسترش داده و در پی ناکامی در حمله و تصرف مناطق مرکزی عراق و پیشروی به سمت بغداد، نوک پیکان حملات خود را متوجه مناطق کردنشین عراق کردند. اینجا بود که آمریکا از یک سو به دلیل پیوندهای برقرار کرده با دولت اقلیم خودمختار کردستان و از سوی دیگر (و مهمتر از آن) به واسطه نگرانی از افتادن کنترل مناطق نفتخیز عراق به دست داعش، هر گونه ملاحظهای را کنار گذاشت و ضمن حمایت تسلیحاتی از نیروهای «پیشمرگه» کرد، نیروی هوایی خود را نیز برای مقابله با تکفیریها فرستاد.
بار دیگر به موازات همین امر، لحن رسانههای غربی در پوشش اخبار مربوط به فعالیت تکفیریها نیز تغییر پیدا کرد و اعضای این گروه که در زمان فعالیت خود در سوریه، در شدیدترین حالت با نام مخالفان افراطی دولت سوریه مورد اشاره قرار میگرفتند، به طور فزایندهای «شورشیان مسلح» و «تروریست» نامیده شدند و در این مسیر، کار به جایی رسید که حتی رسانه افراطی چون «العربیه» نیز ناچار شد از همین لفظ شورشیان مسلح برای اشاره به داعش استفاده کند.
به هر حال، مجموعه این تحولات، بار دیگر در هم تنیده بودن شدید دستگاه سیاسی و رسانهای غرب و عمل هماهنگ و جهتدار آنها در پوشش اخبار بینالمللی را ثابت کرد و نشان داد آنچه در همه تحولات منطقه خاورمیانه ـ و البته دیگر نقاط جهان ـ مورد توجه غرب بوده و روی آن مانور داده میشود، بر پایه منافع سیاسی اولویتبندی میشود و نه (آن گونه که ادعا میشود) ملاحظات انساندوستانه و حقوق بشری!