گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) – فرشاد مومنی*: درباره آنچه از دولت قبل برای امروز و فردای ایران به جا مانده است بحث ها و سخنان بسیار زیادی مطرح شده اگر بخواهیم ریشه یابی کنیم که چرا در بهترین فرصت های تاریخی دولت پیشین، چنین کارنامه ای برجا مانده است، نکات بسیاری را می توان عنوان کرد اما در میان اهل نظر، در مورد سه مساله تفاهم ویژه ای وجود دارد.
این سه مساله عبارتند از: اتخاذ رویه های علم گریزانه، اتخاذ رویه های قانون گریزانه و بالاخره اتخاذ رویه های برنامه گریزانه.
در میان این سه هم باید نقشی استثنایی و منحصربه فرد را به برنامه گریزی دولت پیشین اختصاص داد. به دلیل اهمیت برنامه ریزی و نقش مهم آن است که رییس جمهوری در جریان مبارزات انتخاباتی خود یکی از تعهدات اصولی خود را احیای سازمان مدیریت وبرنامه ریزی کشور و تعهد و پایبندی به برنامه ریزی و اتخاذ رویکرد برنامه ای در فرآیند تصمیم گیری عنوان کرد اما واقعیت این است که این وعده حیاتی و سرنوشت ساز به همان اندازه که در مقام بیان، سهل و قابل عمل بود، در مقام اجرا دشوار است.
دلیل آن هم این است که در یک اقتصاد رانتی به شدت آسیب دیده از فساد، داشتن یک برنامه منسجم با دشواری ها و چالش های بسیاری همراه است. نتیجه این دشواری آن است که با گذشت بیش از یک سال از آن وعده هنوز گامی موثر در این زمینه برداشته نشده. حال آنکه رییس دولت همواره اعلام می کند که به وعده ها و تعهدات داده شده خود پایبند است.
واقعیت این است که در همین یک سال گذشته برخی برخوردهای غیربرنامه ای در تیم اقتصادی دولت دیده می شود.
یکی از بارزترین نمونه های آن، برخورد افراد مختلف دولت با بسته موسوم به «خروج غیرتورمی از رکود» است. طی همین چندروز گذشته اجزای مختلف دولت تلقی های بسیار متفاوت و متناقضی از این برنامه داشته اند.
بدون تردید تشتت آرا و فقدان استنباط واحد از اصول و مبانی اجرایی برای دولت و کشور مساله ساز خواهد بود.
یکی دیگر از عواملی که سبب می شود دولت ها تمایلی به برنامه ریزی نداشته باشند آن است که کمتر مقید به پاسخگویی باشند و بیشتر بتوانند اعمال سلیقه کنند.
آنچه مسیر حرکت دولت به سمت سلیقه ای عمل کردن را سد می کند، داشتن یک برنامه منسجم و برخورد برنامه ای با مسایل است.
اگرچه معاونت برنامه ریزی کشور، برنامه های سازمان مدیریت وبرنامه ریزی را دنبال می کند اما به نظر می رسد بیش از محتوا به شکل امور توجه دارد.
لایحه بودجه سال 93 به موقع تحویل مجلس شد اما اغلب مشکلات ساختاری بودجه های پیشین را در دل خود داشت.
مشکلات بودجه در سال جاری نشان می دهد چه میزان از فرصت ها از دست رفته است. حال، هم لایحه بودجه سال 94 در دست تهیه است و هم برنامه ششم توسعه. اگر مسیری که پیش از این و تاکنون طی شده ادامه یابد و سازمان مدیریت احیا نشود، آنچه پیش از این در عرصه مدیریت و تصمیم گیری و تصمیم سازی رخ داده، ادامه می یابد و کشور به همان سمت می رود.
ضروری است که رییس جمهوری در قالب عمل به تعهدات خود هرچه سریع تر درخصوص احیای یک سازمان برنامه ریز اقدام کند.
*اقتصاددان
این سه مساله عبارتند از: اتخاذ رویه های علم گریزانه، اتخاذ رویه های قانون گریزانه و بالاخره اتخاذ رویه های برنامه گریزانه.
در میان این سه هم باید نقشی استثنایی و منحصربه فرد را به برنامه گریزی دولت پیشین اختصاص داد. به دلیل اهمیت برنامه ریزی و نقش مهم آن است که رییس جمهوری در جریان مبارزات انتخاباتی خود یکی از تعهدات اصولی خود را احیای سازمان مدیریت وبرنامه ریزی کشور و تعهد و پایبندی به برنامه ریزی و اتخاذ رویکرد برنامه ای در فرآیند تصمیم گیری عنوان کرد اما واقعیت این است که این وعده حیاتی و سرنوشت ساز به همان اندازه که در مقام بیان، سهل و قابل عمل بود، در مقام اجرا دشوار است.
دلیل آن هم این است که در یک اقتصاد رانتی به شدت آسیب دیده از فساد، داشتن یک برنامه منسجم با دشواری ها و چالش های بسیاری همراه است. نتیجه این دشواری آن است که با گذشت بیش از یک سال از آن وعده هنوز گامی موثر در این زمینه برداشته نشده. حال آنکه رییس دولت همواره اعلام می کند که به وعده ها و تعهدات داده شده خود پایبند است.
واقعیت این است که در همین یک سال گذشته برخی برخوردهای غیربرنامه ای در تیم اقتصادی دولت دیده می شود.
یکی از بارزترین نمونه های آن، برخورد افراد مختلف دولت با بسته موسوم به «خروج غیرتورمی از رکود» است. طی همین چندروز گذشته اجزای مختلف دولت تلقی های بسیار متفاوت و متناقضی از این برنامه داشته اند.
بدون تردید تشتت آرا و فقدان استنباط واحد از اصول و مبانی اجرایی برای دولت و کشور مساله ساز خواهد بود.
یکی دیگر از عواملی که سبب می شود دولت ها تمایلی به برنامه ریزی نداشته باشند آن است که کمتر مقید به پاسخگویی باشند و بیشتر بتوانند اعمال سلیقه کنند.
آنچه مسیر حرکت دولت به سمت سلیقه ای عمل کردن را سد می کند، داشتن یک برنامه منسجم و برخورد برنامه ای با مسایل است.
اگرچه معاونت برنامه ریزی کشور، برنامه های سازمان مدیریت وبرنامه ریزی را دنبال می کند اما به نظر می رسد بیش از محتوا به شکل امور توجه دارد.
لایحه بودجه سال 93 به موقع تحویل مجلس شد اما اغلب مشکلات ساختاری بودجه های پیشین را در دل خود داشت.
مشکلات بودجه در سال جاری نشان می دهد چه میزان از فرصت ها از دست رفته است. حال، هم لایحه بودجه سال 94 در دست تهیه است و هم برنامه ششم توسعه. اگر مسیری که پیش از این و تاکنون طی شده ادامه یابد و سازمان مدیریت احیا نشود، آنچه پیش از این در عرصه مدیریت و تصمیم گیری و تصمیم سازی رخ داده، ادامه می یابد و کشور به همان سمت می رود.
ضروری است که رییس جمهوری در قالب عمل به تعهدات خود هرچه سریع تر درخصوص احیای یک سازمان برنامه ریز اقدام کند.
*اقتصاددان