در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۸۲۵۱۹
تاریخ انتشار: ۱۲ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۲:۴۲
استاد فلسفه دانشگاه تهران گفت: تا جایی که می‌دانیم به سراغ سوال نمی رویم و فلسفه از اینجا آغاز می شود بگوییم نمی دانیم.
بهشتی: فلسفه با «نمی دانم» شروع می شود
به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) دکتر محمدرضا بهشتی استاد فلسفه دانشگاه تهران عصر روز گذشته 11 شهریورماه در نشست این هفته مرکز فرهنگی شهر کتاب با عنوان «بازتاب اندیشه های فلسفی در آثار هنری» طی سخنانی گفت: در ابتدا مختصری اشاره می‌کنم که چرا این موضوع توجه مرا جلب کرده است. نخستین برخوردم با فلسفه هنر به زمان دانشجویی‌ام در آلمان بر می‌گردد. در حالی که این رشته سابقه طولانی دارد اما در فضای ایران با آن زیاد آشنا نیستیم.

به نوشته مهر، وی ادامه داد: دومین ایستگاه این ماجرا دورانی بود که در فرهنگستان هنر مدیرگروه بودم. کارهای خوبی در آنجا شروع شد از این بابت که جرقه‌های جدیدی برای آینده زده شد. در آنجا به ذهنم رسید که چه نسبتی میان آثار هنری و اندیشه فلسفی برقرار است؟ اجمالا عرض می‌کنم دو گونه نسبت را می‌توان در این موضوع مشاهده کرد: آثار هنری به منزله موضوعاتی برای تامل و تفسیر فلسفی است. همان طور که فلسفه، چیزهایی را به عنوان موضوع قرار می‌دهد و آثار فلسفی خلق می‌کند پس آثار هنری هم می‌توانند برای فلسفه موضوع باشد.

بهشتی در ادامه سخنانش گفت: دوم حوزه  آثار هنری را مورد نظر قرار دهیم و به نظر می‌رسد که این آثار هنری یک اثر فلسفی است و تاکید سخن من نیز بر این بخش است، یعنی بازتاب اندیشه‌های فلسفی در آثار هنری به ویژه در این زمان با هنرمندانی مواجه می‌شویم که دارای اندیشه فلسفی هستند. بنابراین ما در نگرش نخست، اثر هنری را از آن لحاظ که یک اثر هنری است مورد مطالعه فلسفی قرار می‌دهیم.

وی افزود: چگونه متن‌هایی را می‌خوانیم و در آنها تامل فلسفی می‌کنیم. به عنوان مثال پدیده فهم یک ماجرای غریبی است. واقعا چگونه می‌شود که ما می‌فهمیم؟ در همین گفتگو یک مفاهمه‌ای در حال شکل‌گیری است که واقعا اعجاز انگیز است. به نظرم اگر قرار باشد یک پیامبری معجزه‌ای داشته باشد معجزه‌اش باید زبان باشد. این اعجاز از زنده کردن مردگان و... بالاتر و مهمتر است.

بهشتی با بیان اینکه قرائت و خواندن پدیده پیچیده دیگری است، گفت: همانطور که ما متن داریم آثار هنری نیز داریم. آثار مفاخر مجال این را می‌دهند که همیشه نو به نو تفسیر شوند. روند شکل‌گیری یک متن ماجرایی است و داستان اخذ و اقتباس آن اثر نیز ماجرایی دیگر دارد. بنابراین نکته این است که ما اثر هنری را به عنوان یک متن نگاه کنیم. در بخش دوم مشخصا به سراغ آثار هنری می‌رویم که به نظر می‌رسد بازتاب اندیشه‌های فلسفی است. طرحی را در این حوزه تهیه کردم و در آن سه دایره را مشخص کردم مناطقی که در آن خود فلسفه در آثار هنری به نمایش درآمده است و فلسفه خودش موضوع است و چگونه فلسفه به نمایش در آمده است.

وی افزود: دوم فیلسوف است؛ فیلسوف یعنی چهره فیلسوف و فیلسوفان. تفاوت‌ها و طرز نگرش‌های متفاوتی در آثار هنری بازتاب پیدا می‌کند. سوم آیا درباره موضوعات فلسفی مانند «درباره حقیقت، درباره پیدایش جهان» اثر داریم و این را در آثار هنری ببینیم و برعکس. مثلا در نقاشی راحع به این موضوع چند اثر بیرون آمده است. در خارج از ایران کارهای زیادی شده است اما بسیاری از رشته‌ها هنوز بکر است. این نوع بازتاب هنری چه ویژگی‌هایی در آثار هنری دارد و از یک تندیس چه می‌خواهیم بفهمیم و چگونه می‌خواهیم بفهمیم؟ آیا مثلا یک شکل یا یک اثر انضمامی هنری استدلال هم می‌توان استخراج کرد؟ اساسا ما از این مواجهه چه انتظاری داریم.

وی در ادامه گفت: ما با یک نکته دیگری که موضع فلاسفه با آثار هنری داشته‌اند مواجه‌ایم. عرصه عرصه بازی برای تحقیق است و من ادعای این را ند ارم که نخستین فرد در این زمینه هستم اما برای ورود به این حوزه الزاماتی مورد نیاز است. نمی‌شود وارد فرهنگ یونانی شد و هیچ آشنایی با زبان و فرهنگ آن نداشت و به دنبال بازتاب آن باشد اما از فرهنگ آن بی خبر باشد. من در این کار فقط به مسایل مغرب زمین پرداختم چراکه این حوزه بسیار گسترده است. هند و شرق در این باره جای بحث و تحقیق دارند بنابراین برای ورود به این عرصه‌ها باید لوازم را آماده کرد. نکته دوم این که ما از عهد باستان طرحی  تهیه کردیم که تا امروز آمده است. بازتاب نگرش فلسفی به فیلسوف، یعنی به سقراط از آغاز تا امروز توجه شده است. من در آثاری از سده‌های پیش از میلاد بر می‌گردم و ماییم و سقراط به عنوان بازنمایی چهره فیلسوف.

این استاد دانشگاه در ادامه بیان کرد: در این زمینه چند نکته قابل بیان است. چند اثر هنری مربوط به سده‌های پیش از میلاد داریم که تندیس سقراط در واتیکان جز قدیمی‌ترین آثار است و سردیس سقراط در موزه‌های مختلف جهان از جمله رم، مونیخ و... را مورد بررسی قرار می‌دهیم. بر خلاف رایج در یونان تمام مجمسه ها به صورت کامل است بر خلاف رم که سردیس بوده است. ما شاهد چهره یک  فیلسوف بلکه سرآغاز  فلسفه هستیم که به صورت تمام بدن، ردا و ... است. دست ها را توجه کنید که چگونه لباس را گرفته است.(اشاره به تندیس سقراط) این نوع ایستادن و نگاه کردن و دست‌ها مهم است و این زمانی معلوم می‌شود که شما با تندیس‌ها دیگر از جمله تندیس‌های زمان حاضر مقایسه کنید.

این استاد فلسفه دانشگاه تهران بیان کرد: چهره دوم معلم فلسفه ای نشسته در حال فکر کردن است و دارد براهین را با انگشتانش می‌شمارد. اندیشه فلسفی در مقابل سوفیست‌ها شکل گرفته و نقد افلاطون در مقابل آنهاست. آنها می‌گفتند ما دانایی داریم در صورتی که نقدش این است که دانایی در اختیار کسی نیست. ما فیلوسوفیست هستیم و تلاش می‌کنیم که دانایی را به دست آوریم البته این بدین معنی نیست که دانایی در اختیار کسی  است. یکی از کارهای سوفیست ها این بود که در شهرها می‌چرخیدند و خطابه آموزش می دادند تا افراد بتوانند در مجمعها دیگران را اقتاع کنند و مجلس را با خودشان همراه کنند.

 بهشتی درباره تفاوت فلاسفه و سوفیستها ادامه داد: مهم این بود که مسلمات یک فرد را می‌گرفتند و فرد را قانع می‌کردند فارغ از اینکه این مسلمات درست یا غلط باشد. نقد سوم افلاطون بر سوفیستها این بود که چیزی که ندارند و نمی‌توانند به دیگران بدهند پولی دریافت می‌کردند. سقراط فردی مورد اعتماد در شهر آتن بود که در آگورا می‌نشست و به خصوص با جوانان صحبت می‌کرد. در نهایت به او اتهام زدند که جوانان را منحرف می‌کند و این کار را مجلس آن زمان آتن کرد.

وی در پایان سخنانش گفت: سقراط در پاسخ به جوانی که می گوید می‌خواهم بروم علیه پدرم در دادگاه شهادت بدهم، می گوید آیا پدرت خلاف عدالت رفتار کرده است؟ او این سوال را تا آنجا پیش می برد تا چایی که فرد به نمی‌دانم می‌رسد. چون تا جایی که می‌دانیم به سراغ سوال نمی رویم و فلسفه از اینجا آغاز می شود و اصولا سوال فلسفی این گونه آغاز می شود که بگوییم نمی دانیم. حال این را با آنچه که سوفیستها می گفتند و دانایی را جز لایملک خود می دانستند قیاس کنید. افلاطون از همین جا شروع می کند و فلسفه از اینجا شروع می شود.

ارسال نظر