به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) در آستانه اجلاس سالانه انجمن علوم سیاسی آمریکا نشریه فارین پالیسی 10 بحران مهم روابط بین الملل را برشمرد که به نقل از تابناک در زیر می آید.
۱ـ آیا توافقی بر سر اوکراین به دست خواهد آمد؟
بحران در اوکراین صحنه نمایش ناکارآمدی تحلیلگران و دیپلماسی بود. اصلی ترین قربانی این ماجرا، مردم اوکراین بودند. به باور من غرب با ناتوانی در پیشبینی واکنش روسیه به رفتاری که از نگاه روسیه تلاش برای هضم تدریجی اوکراین در بلوک غرب بود، سهم زیادی در این وضعیت داشته است.
از زمان فروپاشی دولت یانوکویچ از همان الگوی همیشگی استفاده کرده و تحریمها را به شکل فزایندهای افزایش داده تا روسیه را به امتیاز دادن وادارد، ولی غربیها در پیشبینی جدیت پوتین در مقابله با خطری که به مرزهایش نزدیک میشود اشتباه کردند. تحریمها به روسیه آسیب میزند ولی پوتین این وضعیت را پیشبینی میکرد و کوشید برای آن آمادگی داشته باشد؛ افزون بر اینکه اروپا و اوکراین هم وضعیت اقتصادی مناسبی ندارند.
اکنون پرسش مهم این است، آیا کسی هست که یک دیپلماسی واقعی را در پیش گیرد و به پوتین پیشنهادی بدهد که نتواند آن را رد کند. غرب به جای اصرار بر ساختن پایگاههای جدید برای خود در این منطقه باید توافقی را پیشنهاد کند که بر اساس آن اوکراین یک کشور بیطرف بماند. باید تضمین شود که اوکراین بخشی از ناتو نخواهد بود. ممکن است تبدیل شدن اوکراین به کشوری مانند فنلاند ایدهال نباشد، ولی این بهتر از نابود شدن این کشور است.
۲ ـ آیا در روابط فلسطینیها و اسراییل اتفاق متفاوتی خواهد افتاد؟
جنگ اخیر در غزه یادآور رخدادهای قبلی بود. بسیاری در غزه کشته شدند و این منطقه تخریب شد. اسراییل ۶۰ سرباز خود (دو برابر تلفات حملات راکتی در پنج سال گذشته) را از دست داد و سرانجام آتشبسی به دست آمد که تغییر چشمگیری در پی نداشت. در کرانه باختری اشغال ادامه دارد و سیاست در اسراییل به سود راستهای افراطی در جریان است. با وجود این، نه اسرائیل، نه حماس، نه دولت خودگردان و نه آمریکا تغییر مهمی را در ذهن خود ندارند و تا زمانی که این اتفاق نیفتد، میتوان انتظار داشت که در چند ماه و یا چند سال آینده باز هم یک جنگ دیگر آغاز شود.
۳ ـ آیا اروپا به سوی یکپارچگی پیش خواهد رفت؟
تقریبا یک سال پیش، امید به کمی رشد در اقتصاد اروپا وجود داشت، ولی اکنون اقتصاد فرانسه با مشکلات جدی روبه روست و حتی آلمان نیز در فصل اخیر رشد اقتصادی منفی داشته است (به همین دلیل اکنون وقت مناسبی برای تحریم روسیه نیست). آینده اسکاتلند و انگلیس و همچنین عضویت انگلیس در اتحادیه اروپا روشن نیست. برخی از یهودیان اروپا از ترس موج جدید یهودستیزی به اسراییل میروند و برخی اسراییلیها به اروپا میآیند. سالها پیش احتمال داده میشد که اروپا یک قدرت جهانی متفاوت باشد، ولی اکنون بحث درباره احتمال بازگشت اروپاییها به یکپارچگی است.
۴ـ آیا تغییر مرزها در خاورمیانه در جریان است؟
با وجود اختلاف مرزها در خاورمیانه با واقعیتهای قومی، فرهنگی و مذهبی دلایل قوی برای حفظ وضعیت مرزها وجود دارد. یک دلیل ساده اینکه اگر مرزها در جایی تغییر داده شود، معلوم نیست این فرایند تا کجا سرایت خواهد کرد و به همین دلیل، نخبگان سیاسی ترجیح خواهند داد وضعیت کنونی حفظ شود.
با وجود این سخت است با توجه به تحولات عمیق کنونی تصور کرد، پس از چند سال تغییری در مرزهای منطقه ایجاد نشده باشد. شاید لیبی کاملا تجزیه شود، مرزهای مبتنی بر پیمان سایکس ـ پیکو ممکن است با ایجاد کشورهای علوی، سنی افراطی، شیعه و کردها تغییر کنند. مرزهای ۱۹۶۷ هم ظرفیت تغییر را دارند. نمیتوان در مورد نوع تغییرات مطمئن بود، ولی شرط بستن بر سر حفظ وضع قبل از سال ۲۰۰۹ سخت است.
۵ ـ آیا در شرق آسیا، تعادل باثباتی ایجاد خواهد شد؟
چین توازن قدرت در شرق آسیا را به هم زده و هر روز یک ادعای مرزی در دریاهای چین شرقی و چین جنوبی مطرح میکند. حل این اختلافات پیشرفت چندانی نداشته است. در غیاب توافقهای چندجانبه، تنها میتوان تکرار این اختلافات را انتظار کشید، به ویژه که ایالات متحده به برخی از کشورهای متحد خود تعهداتی داده و طرفدار آزادی دریانوردی در منطقه هم هست. بحرانهای جدید اجازه نداده که سیاست امریکایی برای توجه بیشتر به این منطقه کاملا محقق شود. پیشبینی من این است که وضعیت در سال ۲۰۱۶ پر سر و صداتر از اکنون خواهد بود و رییسجمهوری بعدی آمریکا در این منطقه دردسرهای بیشتری خواهد داشت.
۶ ـ آیا بر سر برنامه هستهای ایران توافقی خواهد شد؟
رسیدن به توافق برای مهار برنامه هستهای ایران و گشودن راه روابط سازنده با این کشور، بهترین شانس اوباما برای باقی گذاشتن دستاوردی ملموس در کارنامه وی است. خبر خوب اینکه پیدایش داعش به ایران و آمریکا انگیزه بیشتری برای همکاری داده و اینکه مذاکرات هستهای با جدیت در جریان بوده است. خبر بد این است که دو طرف هنوز در مواردی اختلافات جدی دارند، نه تنها به این دلیل که در هر دو کشور تندروها بر مذاکرات تأثیر میگذارند، بلکه به این خاطر که ایران و آمریکا در اهداف استراتژیک اختلاف زیادی دارند. به علاوه تحولات در عراق، افغانستان و اوکراین از قدرت اوباما کاسته و هر چه زمان میگذرد، نیاز وی به توافق با ایران بیشتر میشود. زمان برای اوباما در حال از دست رفتن است، ولی خوشبینی من کمی بیشتر است.
۷ ـ افغانستان به کدام سو خواهد رفت؟
پس از سالها تلاش و هزینه کردن میلیاردها دلار، سیاست داخلی در افغانستان مثل همیشه است. همین حالا، عبدالله عبدالله از توافق حاصله با تلاش جان کری بر سر انتخابات ریاست جمهوری افغانستان کنار کشیده و ابهامات بیشتری را در مورد آینده افغانستان ایجاد کرده است.
باقی ماندن بیشتر آمریکا در افغانستان الزاما به موفقیت کمکی نمیکند، ولی پرهزینه است. خروج از افغانستان هم میتواند به شرایطی وخیم منجر شود. بنابراین پرسش این است که با توجه به برنامه آمریکا و متحدانش برای خروج از افغانستان، اوضاع در این کشور چقدر بدتر خواهد شد و اگر آمریکا از افغانستان خارج شود توانایی این را خواهد داشت که در مقابل فشارها برای دخالت دوباره در این کشور مقاومت کند؟ من فکر میکنم که بتوانیم ولی مسأله این است که پیشبینیهای قبلی من نادرست از آب درآمده است!
۸ ـ آیا قمار اوباما بر سر تغییرات آب و هوایی موفق خواهد بود؟
با وجود مخالفت جمهوری خواهان، اوباما به دنبال پیمانی جهانی برای مهار داوطلبانه انتشار گازهای گلخانهای است، به روشی که نیازمند تایید جمهوری خواهان در سنا هم نباشد. پیوستن آمریکا به چنین پیمانی، دیگر کشورها را نیز به پیوستن تشویق میکند ولی دو پرسش مهم وجود دارد؛ نخست اینکه آیا الزامات داوطلبانه و بیآبرویی ناشی از نپیوستن واقعا کارآمد خواهد بود یا خیر و دوم آنکه اگر جمهوری خواهان که به انتشار گازهای گلخانهای اهمیتی نمیدهند در سنا به اکثریت برسند، آنگاه چه خواهد شد؟
۹ـ آیا ایالات متحده، متحدانش و دیگر کشورهای درگیر میتوانند راهی برای مقابله افراط و خشونت گروههایی مانند القاعده و داعش پیدا کنند؟
یک دهه است که تروریسم به موضوع اصلی در سیاستگذاری امنیت ملی آمریکا تبدیل شده است. از تشکیل القاعده بیست سال و از حملات یازده سپتامبر سیزده سال میگذرد، ولی هنوز یک استراتژی مؤثر برای مهار این تهدید تهیه نشده است. کشتن «تروریستها» با حملات پهپادها نه تنها کمکی نکرده بلکه شاید مشکل را عمیقتر هم کرده باشد. سرنگون کردن صدام و قذافی هم اوضاع را بدتر کرده و فرستادن نیروهای نظامی به عراق و افغانستان توجیهکننده مواضع القاعده است. ممکن است بهتر باشد آمریکا و متحدانش تمرکز خود را بر کشف و خنثی کردن عملیات تروریستی قرار دهند، ولی موفقیت صد در صدی این کار را نمیتوان تضمین کرد.
۱۰ـ آیا در دموکراسیهای غربی میتوان از تجسسهای دولت در زندگی مردم کاست؟
همان گونه که اندیشمندانی مانند جک گولداسمیت و جفری استون گفتهاند، ایالات متحده و دیگر کشورهای مدعی دموکراسی در مواقع اضطراری اغلب آزادیهای اجتماعی را قربانی سانسور و تجسس شدید کردهاند. در چنین فضایی، قانون میهنپرستی و رفتار بدنام آژانس امنیت ملی بیش از اینکه باعث تعجب باشد، سبب اعصاب خردی میشود. در گذشته، این اقدامات موقت بوده و حتی آمریکاییها پذیرفتند که برخورد تند و بدبینانه آنها با اقلیت ژاپنی ـ آمریکایی در جریان جنگ دوم جهانی اشتباه بوده است.
پرسش من این است، آیا باز هم امکان تکرار تصحیح این مسیر وجود دارد یا خیر؟ وضعیت مقررات امنیت ملی اکنون بسیار سختگیرانهتر شده و توان دولت و شرکتهای خصوصی! برای جاسوسی از زندگی مردم بسیار بیشتر شده است.
۱ـ آیا توافقی بر سر اوکراین به دست خواهد آمد؟
بحران در اوکراین صحنه نمایش ناکارآمدی تحلیلگران و دیپلماسی بود. اصلی ترین قربانی این ماجرا، مردم اوکراین بودند. به باور من غرب با ناتوانی در پیشبینی واکنش روسیه به رفتاری که از نگاه روسیه تلاش برای هضم تدریجی اوکراین در بلوک غرب بود، سهم زیادی در این وضعیت داشته است.
از زمان فروپاشی دولت یانوکویچ از همان الگوی همیشگی استفاده کرده و تحریمها را به شکل فزایندهای افزایش داده تا روسیه را به امتیاز دادن وادارد، ولی غربیها در پیشبینی جدیت پوتین در مقابله با خطری که به مرزهایش نزدیک میشود اشتباه کردند. تحریمها به روسیه آسیب میزند ولی پوتین این وضعیت را پیشبینی میکرد و کوشید برای آن آمادگی داشته باشد؛ افزون بر اینکه اروپا و اوکراین هم وضعیت اقتصادی مناسبی ندارند.
اکنون پرسش مهم این است، آیا کسی هست که یک دیپلماسی واقعی را در پیش گیرد و به پوتین پیشنهادی بدهد که نتواند آن را رد کند. غرب به جای اصرار بر ساختن پایگاههای جدید برای خود در این منطقه باید توافقی را پیشنهاد کند که بر اساس آن اوکراین یک کشور بیطرف بماند. باید تضمین شود که اوکراین بخشی از ناتو نخواهد بود. ممکن است تبدیل شدن اوکراین به کشوری مانند فنلاند ایدهال نباشد، ولی این بهتر از نابود شدن این کشور است.
۲ ـ آیا در روابط فلسطینیها و اسراییل اتفاق متفاوتی خواهد افتاد؟
جنگ اخیر در غزه یادآور رخدادهای قبلی بود. بسیاری در غزه کشته شدند و این منطقه تخریب شد. اسراییل ۶۰ سرباز خود (دو برابر تلفات حملات راکتی در پنج سال گذشته) را از دست داد و سرانجام آتشبسی به دست آمد که تغییر چشمگیری در پی نداشت. در کرانه باختری اشغال ادامه دارد و سیاست در اسراییل به سود راستهای افراطی در جریان است. با وجود این، نه اسرائیل، نه حماس، نه دولت خودگردان و نه آمریکا تغییر مهمی را در ذهن خود ندارند و تا زمانی که این اتفاق نیفتد، میتوان انتظار داشت که در چند ماه و یا چند سال آینده باز هم یک جنگ دیگر آغاز شود.
۳ ـ آیا اروپا به سوی یکپارچگی پیش خواهد رفت؟
تقریبا یک سال پیش، امید به کمی رشد در اقتصاد اروپا وجود داشت، ولی اکنون اقتصاد فرانسه با مشکلات جدی روبه روست و حتی آلمان نیز در فصل اخیر رشد اقتصادی منفی داشته است (به همین دلیل اکنون وقت مناسبی برای تحریم روسیه نیست). آینده اسکاتلند و انگلیس و همچنین عضویت انگلیس در اتحادیه اروپا روشن نیست. برخی از یهودیان اروپا از ترس موج جدید یهودستیزی به اسراییل میروند و برخی اسراییلیها به اروپا میآیند. سالها پیش احتمال داده میشد که اروپا یک قدرت جهانی متفاوت باشد، ولی اکنون بحث درباره احتمال بازگشت اروپاییها به یکپارچگی است.
۴ـ آیا تغییر مرزها در خاورمیانه در جریان است؟
با وجود اختلاف مرزها در خاورمیانه با واقعیتهای قومی، فرهنگی و مذهبی دلایل قوی برای حفظ وضعیت مرزها وجود دارد. یک دلیل ساده اینکه اگر مرزها در جایی تغییر داده شود، معلوم نیست این فرایند تا کجا سرایت خواهد کرد و به همین دلیل، نخبگان سیاسی ترجیح خواهند داد وضعیت کنونی حفظ شود.
با وجود این سخت است با توجه به تحولات عمیق کنونی تصور کرد، پس از چند سال تغییری در مرزهای منطقه ایجاد نشده باشد. شاید لیبی کاملا تجزیه شود، مرزهای مبتنی بر پیمان سایکس ـ پیکو ممکن است با ایجاد کشورهای علوی، سنی افراطی، شیعه و کردها تغییر کنند. مرزهای ۱۹۶۷ هم ظرفیت تغییر را دارند. نمیتوان در مورد نوع تغییرات مطمئن بود، ولی شرط بستن بر سر حفظ وضع قبل از سال ۲۰۰۹ سخت است.
۵ ـ آیا در شرق آسیا، تعادل باثباتی ایجاد خواهد شد؟
چین توازن قدرت در شرق آسیا را به هم زده و هر روز یک ادعای مرزی در دریاهای چین شرقی و چین جنوبی مطرح میکند. حل این اختلافات پیشرفت چندانی نداشته است. در غیاب توافقهای چندجانبه، تنها میتوان تکرار این اختلافات را انتظار کشید، به ویژه که ایالات متحده به برخی از کشورهای متحد خود تعهداتی داده و طرفدار آزادی دریانوردی در منطقه هم هست. بحرانهای جدید اجازه نداده که سیاست امریکایی برای توجه بیشتر به این منطقه کاملا محقق شود. پیشبینی من این است که وضعیت در سال ۲۰۱۶ پر سر و صداتر از اکنون خواهد بود و رییسجمهوری بعدی آمریکا در این منطقه دردسرهای بیشتری خواهد داشت.
۶ ـ آیا بر سر برنامه هستهای ایران توافقی خواهد شد؟
رسیدن به توافق برای مهار برنامه هستهای ایران و گشودن راه روابط سازنده با این کشور، بهترین شانس اوباما برای باقی گذاشتن دستاوردی ملموس در کارنامه وی است. خبر خوب اینکه پیدایش داعش به ایران و آمریکا انگیزه بیشتری برای همکاری داده و اینکه مذاکرات هستهای با جدیت در جریان بوده است. خبر بد این است که دو طرف هنوز در مواردی اختلافات جدی دارند، نه تنها به این دلیل که در هر دو کشور تندروها بر مذاکرات تأثیر میگذارند، بلکه به این خاطر که ایران و آمریکا در اهداف استراتژیک اختلاف زیادی دارند. به علاوه تحولات در عراق، افغانستان و اوکراین از قدرت اوباما کاسته و هر چه زمان میگذرد، نیاز وی به توافق با ایران بیشتر میشود. زمان برای اوباما در حال از دست رفتن است، ولی خوشبینی من کمی بیشتر است.
۷ ـ افغانستان به کدام سو خواهد رفت؟
پس از سالها تلاش و هزینه کردن میلیاردها دلار، سیاست داخلی در افغانستان مثل همیشه است. همین حالا، عبدالله عبدالله از توافق حاصله با تلاش جان کری بر سر انتخابات ریاست جمهوری افغانستان کنار کشیده و ابهامات بیشتری را در مورد آینده افغانستان ایجاد کرده است.
باقی ماندن بیشتر آمریکا در افغانستان الزاما به موفقیت کمکی نمیکند، ولی پرهزینه است. خروج از افغانستان هم میتواند به شرایطی وخیم منجر شود. بنابراین پرسش این است که با توجه به برنامه آمریکا و متحدانش برای خروج از افغانستان، اوضاع در این کشور چقدر بدتر خواهد شد و اگر آمریکا از افغانستان خارج شود توانایی این را خواهد داشت که در مقابل فشارها برای دخالت دوباره در این کشور مقاومت کند؟ من فکر میکنم که بتوانیم ولی مسأله این است که پیشبینیهای قبلی من نادرست از آب درآمده است!
۸ ـ آیا قمار اوباما بر سر تغییرات آب و هوایی موفق خواهد بود؟
با وجود مخالفت جمهوری خواهان، اوباما به دنبال پیمانی جهانی برای مهار داوطلبانه انتشار گازهای گلخانهای است، به روشی که نیازمند تایید جمهوری خواهان در سنا هم نباشد. پیوستن آمریکا به چنین پیمانی، دیگر کشورها را نیز به پیوستن تشویق میکند ولی دو پرسش مهم وجود دارد؛ نخست اینکه آیا الزامات داوطلبانه و بیآبرویی ناشی از نپیوستن واقعا کارآمد خواهد بود یا خیر و دوم آنکه اگر جمهوری خواهان که به انتشار گازهای گلخانهای اهمیتی نمیدهند در سنا به اکثریت برسند، آنگاه چه خواهد شد؟
۹ـ آیا ایالات متحده، متحدانش و دیگر کشورهای درگیر میتوانند راهی برای مقابله افراط و خشونت گروههایی مانند القاعده و داعش پیدا کنند؟
یک دهه است که تروریسم به موضوع اصلی در سیاستگذاری امنیت ملی آمریکا تبدیل شده است. از تشکیل القاعده بیست سال و از حملات یازده سپتامبر سیزده سال میگذرد، ولی هنوز یک استراتژی مؤثر برای مهار این تهدید تهیه نشده است. کشتن «تروریستها» با حملات پهپادها نه تنها کمکی نکرده بلکه شاید مشکل را عمیقتر هم کرده باشد. سرنگون کردن صدام و قذافی هم اوضاع را بدتر کرده و فرستادن نیروهای نظامی به عراق و افغانستان توجیهکننده مواضع القاعده است. ممکن است بهتر باشد آمریکا و متحدانش تمرکز خود را بر کشف و خنثی کردن عملیات تروریستی قرار دهند، ولی موفقیت صد در صدی این کار را نمیتوان تضمین کرد.
۱۰ـ آیا در دموکراسیهای غربی میتوان از تجسسهای دولت در زندگی مردم کاست؟
همان گونه که اندیشمندانی مانند جک گولداسمیت و جفری استون گفتهاند، ایالات متحده و دیگر کشورهای مدعی دموکراسی در مواقع اضطراری اغلب آزادیهای اجتماعی را قربانی سانسور و تجسس شدید کردهاند. در چنین فضایی، قانون میهنپرستی و رفتار بدنام آژانس امنیت ملی بیش از اینکه باعث تعجب باشد، سبب اعصاب خردی میشود. در گذشته، این اقدامات موقت بوده و حتی آمریکاییها پذیرفتند که برخورد تند و بدبینانه آنها با اقلیت ژاپنی ـ آمریکایی در جریان جنگ دوم جهانی اشتباه بوده است.
پرسش من این است، آیا باز هم امکان تکرار تصحیح این مسیر وجود دارد یا خیر؟ وضعیت مقررات امنیت ملی اکنون بسیار سختگیرانهتر شده و توان دولت و شرکتهای خصوصی! برای جاسوسی از زندگی مردم بسیار بیشتر شده است.