گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) - به دنبال سال ها برنامه ریزی و سازماندهی مشخص، اردوغان در 28 آگوست بر تخت ریاست جمهوری نشست و با تغییراتی که در سیستم سیاسی ترکیه ایجاد خواهد کرد، بار دیگر در مقام قدرتمندترین شخصیت سیاسی ترکیه در کنار احمد داووداوغلو به طرح ریزی، اجرا و نظارت بر سیاست های کلان داخلی و خارجی خواهد پرداخت تا ترکیه را به افق های چشم انداز 2023 نزدیک کند و مهر اتمامی بر نوین بودن ترکیه نوین بزند.
شصت ودومین دولت ترکیه در حالی می خواهد آغاز به کار کند که برنامه این دولت، طبق گفته های رسمی مبتنی بر دموکراسی مشارکتی و حکومت قانونی، سه هدف اصلی را در دستور کار دارد؛ نخست ارایه سیاست خارجی غیرمنفعلانه که «مولود چاووش اوغلو|» سکان دار آن خواهد بود و دوم حل مساله کردی و تمرکز بر دوره گشایش. جدیت ترکیه در این مساله به حدی است که می بینیم برای نخستین بار حل مساله کردی رسما در برنامه حکومت قرار گرفت.
سومین هدف، برنامه ریزی برای داشتن اقتصاد تولیدمحور و مبتنی بر استخدام نیروی کار است که در همین راستا ترکیه در نظر دارد با تکیه بر پایه های ارز، بورس و سود (ربا) را کم کند و با سیاست های تشویقی برای استخدام، مشکل بیکاری را در کشور حل کند.
در کنار این اهداف اصلی، اردوغان به شخصه و از طریق داووداوغلو مبارزه با ساختار موازی را پیگیری می کند. این جدیت به حدی است که موج جدید دستگیری ها و پاکسازی و محاکمه جنبش فتح الله گولن آغاز شده است و اردوغان در نظر دارد در دیدار با اوباما خواهان تسلیم فتح الله گولن شود. هدف داخلی دیگر ترکیه، حذف نشانه های به جا مانده از سیستم ولایتی این کشور است که حزب عدالت و توسعه پیش تر گام های عمده ای را در این راستا به ویژه در حذف وصایت نظامی برداشته بود.
اما مهم ترین اقدام حکومت جدید، ایجاد یک قانون اساسی جدید خواهد بود تا روح ترکیه جدید در آن متجلی شده باشد.
در این راستا در صورتی که تا پیش از انتخابات 2015 حزب حاکم نتواند آرا و هماهنگی لازم را به دست آورد از انتخابات جدید با شعار «قانون اساسی جدید» ترکیه جدید برای تحقق هدف خود استقبال خواهد کرد.
در عرف جامعه بین المللی، زمانی یک کشور، سیاست خارجی موفق دارد که بتواند ضمن همراهی با قدرت های بزرگ تعداد بیشتری از کنشگران بین المللی را از خود خشنود کند.
اما واقعیت این است که هیچ کنشگر واحدی نمی تواند رضایت خاطر تمامی کنشگران بین المللی را به دست آورد. از این رو، قرارگرفتن منافع ملی به عنوان چراغ راهنمای سیاست خارجی دارای عقلانیت کافی است.
نکته دیگر این است که ردپای داووداوغلو در سیاست خارجی این کشور همچنان آشکار خواهد بود. شاید بتوان گفت این یک برنامه ریزی بلندمدت حزب عدالت و توسعه اردوغان بوده است که هم اکنون داووداوغلو آن را به عنوان کنشگری موثر و اصلی در سیاست خارجی، همچنان حفظ خواهد کرد.
نگرش سیستماتیک داووداوغلو در کنار اعتقاد وی به اینکه سیاست داخلی کشورهای متوسطی چون ترکیه که دارای مشکلات داخلی هستند در تداوم سیاست خارجی موفق قابل حل است، نقش بیشتری به وی در مکانیزم سیاستگذاری خواهد داد.
دو نکته اساسی در سیاست داخلی و خارجی ترکیه در ارتباط با هم قرار دارد؛ نخست محوریت مساله اسلام سنی و دوم محوریت جهان ترک.
حزب حاکم عدالت و توسعه از یک سو می خواهد با ارایه تصویری اسلامی از خود رهبری جهان اسلام و مسایل مسلمین را به دست بگیرد و از سوی دیگر می خواهد ضمن ایفای نقش برادر بزرگتر در جهان ترک، اتحادیه بی بدیلی برای اروپایی که حاضر به چشم پوشی از آن نیست، داشته باشد.
حضور رییس جمهوری ترکمنستان در مراسم تحلیف اردوغان و سفر رییس جمهوری فعلی به آذربایجان، دلالت هایی بر این ادعا است.
این دو اصل بنیادی، بینش بلندمدت سیاست خارجی ترکیه را تشکیل می دهد که ریشه در سیاست های نو عثمانی گرایانه و بینش رهبران حاکم حزب عدالت و توسعه و رهبران مهمی چون رجب طیب اردوغان و احمد داووداوغلو دارد.
خارج از این محور، سیاست های ترکیه ای که به عنوان دولتی تاجر شناخته می شود، اقتصادمحور خواهد بود.
برای نمونه، می توان به روابطش با ایران اشاره کرد که برای قرن ها جز در قالب کلان اقتصادی، هیچ معنای استراتژیکی نداشته است.
این مهم در دوره حزب عدالت و توسعه دقیقا از این مساله سرچشمه می گیرد که ایران، کشور مسلمان غیرسنی و فارس یعنی غیرترک است.
از سوی دیگر ترکیه در سیاست خارجی، ادامه اصول و سیاست های کلی داووداوغلو و طرح و اجرای سیاست های مکمل را دنبال می کند. برای مثال، ترکیه در نظر دارد با همکاری با کنشگری ثانی در مناطق ثالث به سرمایه گذاری و اجرای پروژه های جدید بپردازد.
درست در سیاست هایی از این قبیل است که ایران می تواند در همکاری استراتژیک با ترکیه به نقش آفرینی بپردازد. ایران باید ترکیه را به این نتیجه برساند که اجرای هر پروژه منطقه ای بدون در نظرگرفتن ایران یا همکاری نزدیک با آن، مقرون به صرفه یا ممکن نخواهد بود.
این امر نیز با توجه به تفاوت های هویتی میان دو کشور و ارزش های محوری خاص، نیازمند ارایه مفهوم هویتی جامع است که ایران و ترکیه را زیر یک چتر قرار دهد.
ارایه تصاویر مشترک از منافع ملی و مشترک، می تواند گام دیگری برای اتحاد استراتژیک با ترکیه باشد. در شرایط کنونی ترکیه درصدد است تا از انزوای غرورآمیزی که ماه هاست در آن گرفتار شده، به شکلی که غرورش را خدشه دار نکند، خارج شود.
اوضاع در کشورهای همسایه مانند سوریه و عراق بحرانی است. روسیه، اروپا را به چالش کشیده است و به نظر می رسد ایران تنها کشور منطقه ای است که امنیت و ثبات درونی و مرزهای آن و ظرفیت عمده و جایگاه منطقه ای که دارد، می تواند ترکیه را یاری کند.
ترکیه باید تصویری از ایران را که در بسیاری از حوزه ها برتری ایران بر آنها را نشان می دهد، ببیند تا اشتیاق درونی برای همکاری های استراتژیک و همه جانبه و نیز اتحادهای بلندمدت را داشته باشد.