گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) - دکتر عادل پیغامی*: بانک مرکزی در روزهای اخیر آماری را به عنوان رشد اقتصادی بهار امسال اعلام کرد که مطابق این آمار رشد اقتصادی سه ماه اول امسال 6/4 درصد بوده است.
هرچند روش محاسبه این آمار و دادههای آن نسبت به روش و دادههای سایر فصول سال 92 تغییری نکرده بود بازهم این نرخ رشد اقتصادی از سوی مردم و برخی از کارشناسان نقد شد و برخی به این آمار با دیده تردید نگریستند.
عموم مردم با تکیه بر اینکه اگر نرخ رشد اقتصادی بهار امسال 6/4 درصد بوده پس چرا این نرخ بر زندگی و معیشت مردم اثر نداشته است به انتقاد از بانک مرکزی پرداختند.
به اعتقاد من این نظریه که اگر واقعا اقتصاد کشور در فصل بهار امسال 6/4 درصد رشد کرده بود، باید شاهد بازگشت رونق به بازارهای کشور و رفع کسادی میبودیم درست است اما سوال اینجاست که چه کسی میتواند ثابت کند که وضعیت اقتصاد بهتر از گذشته نشده است و این آمار فرضی است؟
اگر برای شفافسازی وضعیت جاری اقتصاد کشور به این موضوع فارغ از اعداد و ارقام و علم اقتصاد بنگرم و تنها از نظر روانشناختی شرایط را تشریح کنیم باز هم خواهیم دید که نسبت به دو سال گذشته تا حدی رونق به اقتصاد کشور بازگشته است هرچند احساس کردن این نرخ رشد اقتصادی در زندگی روزمره برای مردم دشوار است.
پیش از هر چیز لازم است تا یادآور شوم که بانک مرکزی یک مرکز رسمی در کشور است و باید به آمار منتشر شده از سوی این نهاد اعتماد داشت مگر آنکه دلیلی بر رد آمار وجود داشته باشد اما من از کسانی که مخالف حقیقی بودن نرخ رشد 6/4 درصدی فصل بهار 93 هستند تنها یک سوال میپرسم: اینکه آیا اقلام خرده فروشی و میزان مسافرتهای مردم در تعطیلات و حجم خرید مردم در 6 ماه گذشته تنزل یافته است؟ همان طور که میبینیم نه تنها کاهش نیافته بلکه افزایش نیز داشته است. پس رونق تا حدی به بازار بازگشته و بازار از کسادی خارج شده است.
این یکی از نشانههای خروج از رکود محسوب میشود اما اینکه چرا همچنان برخی سعی میکنند تا نشان دهند آمار یکی از نهادهای قابل اعتماد کشور مطابق با واقعیت نیست را باید در جای دیگری جستوجو کرد.
شرط اصلی درک وضعیت جاری کشور به شاخص رضایتمندی مردم مربوط میشود که متاسفانه این شاخص در کشور بسیار ضعیف است.
با نگاهی به گذشته میبینیم که مثلا در 30 سال پیش یک خانواده 10 نفره فقط یک پیکان داشتند و از زندگی خود کاملا راضی بودند اما اکنون هر خانواده دو نفره حداقل یک خودرو دارند و بازهم از زندگی رضایت کامل ندارند یا مورد دیگر وضعیت بهداشت و خدمات بهداشتی رفاهی دولت به مردم است؛ آیا از ابتدای امسال وضع خدمترسانی در حوزه بهداشت خانوادهها تغییر نکرده است؟ حتی اگر به آمار توجه نکنیم باز هم این تغییر مثبت به راحتی قابل درک است.
البته نکته دیگری که نیاز است به آن اشاره کنم سهم هر بخش در این نرخ رشد اقتصادی است که بخش خدمات، بیشترین سهم را داشته و پس از آن نفت و درآمدهای نفتی در مرتبه دوم بوده است. صنعت و کشاورزی نیز مقامهای بعدی را به خود اختصاص دادهاند.
قطعا با نگاهی به آمار رشد اقتصادی کشور در تمام سالهای گذشته میتوان مشاهده کرد که همواره نفت یکی از موثرترین بخشهای اقتصاد ما بوده و نمیتوان این بخش را از اقتصاد کشور به طور کامل حذف کرد اما اگر قرار است که در دراز مدت رشد اقتصادی را مطابق با برنامههای اقتصادی کشور پیش برد، نیاز است که سهم نفت را در شاخص نرخ رشد اقتصادی به مرور کمتر کنیم و صنعت را جایگزین این بخش نماییم در غیر این صورت در دراز مدت با افزایش این سهم برای رسیدن به نرخ رشد اقتصادی بالا، اقتصاد گرفتار بیماری هلندی خواهد شد.
در آخر لازم است تاکید کنم برای روشن شدن موضوع آنچه به آن اشاره شد بدون در نظر گرفتن و بررسیهای علمی و اقتصادی و با توجه به علم روانشناختی بود.
*اقتصاددان
منبع: ایران
هرچند روش محاسبه این آمار و دادههای آن نسبت به روش و دادههای سایر فصول سال 92 تغییری نکرده بود بازهم این نرخ رشد اقتصادی از سوی مردم و برخی از کارشناسان نقد شد و برخی به این آمار با دیده تردید نگریستند.
عموم مردم با تکیه بر اینکه اگر نرخ رشد اقتصادی بهار امسال 6/4 درصد بوده پس چرا این نرخ بر زندگی و معیشت مردم اثر نداشته است به انتقاد از بانک مرکزی پرداختند.
به اعتقاد من این نظریه که اگر واقعا اقتصاد کشور در فصل بهار امسال 6/4 درصد رشد کرده بود، باید شاهد بازگشت رونق به بازارهای کشور و رفع کسادی میبودیم درست است اما سوال اینجاست که چه کسی میتواند ثابت کند که وضعیت اقتصاد بهتر از گذشته نشده است و این آمار فرضی است؟
اگر برای شفافسازی وضعیت جاری اقتصاد کشور به این موضوع فارغ از اعداد و ارقام و علم اقتصاد بنگرم و تنها از نظر روانشناختی شرایط را تشریح کنیم باز هم خواهیم دید که نسبت به دو سال گذشته تا حدی رونق به اقتصاد کشور بازگشته است هرچند احساس کردن این نرخ رشد اقتصادی در زندگی روزمره برای مردم دشوار است.
پیش از هر چیز لازم است تا یادآور شوم که بانک مرکزی یک مرکز رسمی در کشور است و باید به آمار منتشر شده از سوی این نهاد اعتماد داشت مگر آنکه دلیلی بر رد آمار وجود داشته باشد اما من از کسانی که مخالف حقیقی بودن نرخ رشد 6/4 درصدی فصل بهار 93 هستند تنها یک سوال میپرسم: اینکه آیا اقلام خرده فروشی و میزان مسافرتهای مردم در تعطیلات و حجم خرید مردم در 6 ماه گذشته تنزل یافته است؟ همان طور که میبینیم نه تنها کاهش نیافته بلکه افزایش نیز داشته است. پس رونق تا حدی به بازار بازگشته و بازار از کسادی خارج شده است.
این یکی از نشانههای خروج از رکود محسوب میشود اما اینکه چرا همچنان برخی سعی میکنند تا نشان دهند آمار یکی از نهادهای قابل اعتماد کشور مطابق با واقعیت نیست را باید در جای دیگری جستوجو کرد.
شرط اصلی درک وضعیت جاری کشور به شاخص رضایتمندی مردم مربوط میشود که متاسفانه این شاخص در کشور بسیار ضعیف است.
با نگاهی به گذشته میبینیم که مثلا در 30 سال پیش یک خانواده 10 نفره فقط یک پیکان داشتند و از زندگی خود کاملا راضی بودند اما اکنون هر خانواده دو نفره حداقل یک خودرو دارند و بازهم از زندگی رضایت کامل ندارند یا مورد دیگر وضعیت بهداشت و خدمات بهداشتی رفاهی دولت به مردم است؛ آیا از ابتدای امسال وضع خدمترسانی در حوزه بهداشت خانوادهها تغییر نکرده است؟ حتی اگر به آمار توجه نکنیم باز هم این تغییر مثبت به راحتی قابل درک است.
البته نکته دیگری که نیاز است به آن اشاره کنم سهم هر بخش در این نرخ رشد اقتصادی است که بخش خدمات، بیشترین سهم را داشته و پس از آن نفت و درآمدهای نفتی در مرتبه دوم بوده است. صنعت و کشاورزی نیز مقامهای بعدی را به خود اختصاص دادهاند.
قطعا با نگاهی به آمار رشد اقتصادی کشور در تمام سالهای گذشته میتوان مشاهده کرد که همواره نفت یکی از موثرترین بخشهای اقتصاد ما بوده و نمیتوان این بخش را از اقتصاد کشور به طور کامل حذف کرد اما اگر قرار است که در دراز مدت رشد اقتصادی را مطابق با برنامههای اقتصادی کشور پیش برد، نیاز است که سهم نفت را در شاخص نرخ رشد اقتصادی به مرور کمتر کنیم و صنعت را جایگزین این بخش نماییم در غیر این صورت در دراز مدت با افزایش این سهم برای رسیدن به نرخ رشد اقتصادی بالا، اقتصاد گرفتار بیماری هلندی خواهد شد.
در آخر لازم است تاکید کنم برای روشن شدن موضوع آنچه به آن اشاره شد بدون در نظر گرفتن و بررسیهای علمی و اقتصادی و با توجه به علم روانشناختی بود.
*اقتصاددان
منبع: ایران