گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) - آنکارا در نبود دوران جنگ سرد و توسعه طلبی های اتحاد شوروی، با ایجاد شرایط ویژه ایدئولوژیک افراطی مذهبی در منطقه، بار دیگر مدل سیاسی و طلبکارانه ما به مثابه تنها مدافع واقعی جهان آزاد را به دنیا عرضه کرده است.
ترکیه قادر به پنهان کردن سرخوردگی تاریخی خود به دلیل عدم پذیرش در اتحادیه اروپا نیست.
آثار این سرخوردگی روانی اکنون آشکار در سیاست خارجی ترکیه نسبت به خاورمیانه عربی و غرب آسیا دیده می شود.
آنکارا که به دلیل عضویت در پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) احساس می کند در دوران جنگ سرد وظیفه خود را به خوبی ایفا کرده اما به حق خود نرسیده است اکنون تصور می کند که هزینه های این وظیفه را پرداخت اما از مواهب آن استفاده شایانی نکرده است. لذا شایسته موقعیت برتری است و مابه ازای این حق پذیرش استیلای این کشور بر منطقه از سوی غرب آنهم در شرایط کنونی است.
واقعا اینگونه است؟ سوالی جالب، اما خواستی کاملا طلبکارانه و نه چندان اخلاقی و متوازن. نه به این دلیل که آیا واقعا ترکیه شایسته عضویت در اتحادیه اروپا هست یاخیر؟
اجازه دهید از زاویه رهبران این کشور به موضوع نگاه نکنیم بلکه عمدتا به این دلیل که ترکیه چه در دوران حاکمیت نظامیان و چه در دوران گذار به دمکراسی از نوع شرقی آن، که فاصله میان دوران جنگ سرد تا فروپاشی بلوک شرق و جماهیری شوروی ست، در قبال انجام تعهدات خود کمک های هنگفت و زیر بنایی سخاوتمندانه ای در کلیه زمینهای اقتصادی، نظامی، امنیتی و دفاعی از سوی غرب دریافت کرد اما اکنون به وضوح خود را نسبت به آنها بی تفاوت نشان می دهد.
ترکیه مدعی ست سالهای متمادی و حداقل طی 50 دهه گذشته، فارغ از تعهدات امنیتی و استیلائی که رژیم پبشین ایران در منطقه به عهده داشت و متعاقبا سرنوشتی که به آن مبتلا و به خلاء قدرت کاربردی در منطقه منجر شد، عملا وظیفه دفاع از دروازه های شرقی اروپای آزاد در مقابل سوسیالیسم ایدئولوژیک و کمونیسم سیاسی را به عهده داشته است.
بسیار خوب! اما چگونه فراموش می کند درحالی که از مواهب هم پیمانی با غرب بهره مند می شد (و اکنون نیز اینگونه است) از جنبه داخلی و ساختار قدرت ملی دارای یکی از مسدود ترین ساختار های سیاسی غیر دمکراتیک و آزاد در جهان بود اما به دلیل شرایط جهانی این انسداد غیر دمکراتیک نادیده گرفته می شد، پس ضرری نکرده است.
شاید ناباورانه به نظر برسد اما آنچه اکنون در منطقه مشاهده می شود خروجی متفاوتی از ذهنیت گذشته رهبران ترکیه در قبال تحولات جهانی و منطقه ای نیست. آنکارا امروز اگر نه در نبود دوران جنگ سرد و توسعه طلبی های اتحاد شوروی بلکه به دلیل آنچه توسعه طلبی و خشونت ایدئولوژیکی افراط گرایان مذهبی و نابسامانی های امنیتی ناشی از آن توصیف می کند، در یک تناقض حیرت آور در حمایت از این افراط گرایی بار دیگر مدل سیاسی و طلبکارانه «ما به مثابه تنها مدافع واقعی جهان آزاد در شرق» را به نمایش گذاسته است.
با این تفاوت که دولت آنکارا با تکیه تناقض گونه بر نوعی توسعه طلبی مبتنی بر «ایدئولوژی افراطی اسلامی اما کاملا سیاسی» نهفته در نهاد حزب توسعه و شخص رییس جمهوری و وزیر خارجه اش، برش هایی خطرناک از جریانات فعال اما مخفی حزبی و سازمانی مانند اخوانی ها در منطقه (مشخصا در مصر و شمال افریقا) و نیز پاره ای از دولت های عرب را با خود به نحوی موثر همراه کرده است.
این گونه های خطرناک حداقل در دشمنی و اعمال خشونت مستقیم نسبت به غرب با هم اشتراک نظر و مساعی دارند.
با این همراهی ها ارزیابی صداقت رهبران ترکیه برای آنچه مبارزه با تروریسم می خوانند کار چندان مشکلی نیست. همانگونه که سرشناس ترین مخالف دولت، فتح الله گولن به آن اذعان دارد.
اکنون دیگر شکی باقی نمانده حداقل طی 5 سال گذشته این سیاست ها عامل ایجاد خطرناک ترین جریان های سیاسی و مذهبی افراطی در منطقه بوده است. بی جهت نیست که گولن می گوید اردوغان کشور را به قهقرا سوق داده است.
آنکارا در پشت تحولات خونین سوریه و مخالفت با اقدامات اسد شاید توانسته تا حدی اهداف خود راپنهان کند اما چگونه می تواند نقش حمایتی و حداقل بی تفاوتی عامدانه خود در قبال اقدامات تشکیلات موسوم به دولت اسلامی عراق و شام در عراق دست کم طی 3 ماه گذشته را انکار و پنهان کند؟
اکنون دولت ترکیه از پارلمان این کشور مجوز حمله و اقدام نطامی علیه آنچه تروریسم توصیف شده را بدون ذکر نامی از داعش در یافت کرده و مشخص است که در ورای این مجوز به پ- ک - ک هم اعلام جنگ خواهد داد.
دبیر کل ناتو نیز گفته این سازمان از ترکیه حمایت خواهد کرد. آیا این می تواند بدان معنا باشد که آنکارا موفق شده غرب را متقاعد کند ترکیه تنها نیروی بلامنازع در منطقه است؟ احتمالا!
شاید نگرانی از افزایش ناامنی ها اروپا و ایالات متحده را به این نتیجه فوری رسانده باشد که به 3 دلیل می توانند روی ترکیه حساب باز کنند: نخست، عضویت در ناتو، دوم، روابط آنکارا با اعراب و سوم مقابله با تهران.
اما اینها دلایل کافی برای خوشبین بودن به ترکیه نخواهد بود. عضویت در ناتو دلیل مشروعی برای نادیده گرفتن اقدامات ترکیه نیست آنچنانکه حمایت این کشور از تندروهای مذهبی در کنار اقدامات پاره ای اعراب قابل توجیه نیست.
به اعتقاد من اگر این 3 عامل نه یک تاکتیک که یک استراتژی راهبردی بلند مدت از سوی غرب باشد، صرف نظر از نگاه اروپا، اوباما و تیم دفاعی و امنیتی او یکی از بزرگترین اشتباهات محاسباتی خود را در منطقه مرتکب شده اند اگر رها کردن ترکیه به حال خود یک استراتژی راهبردی از سوی آنها باشد.
در حالی که کاخ سفید به خوبی می داند این سیاست ها در کجا و چگونه شکل گرفته و چه اهدافی را دنبال می کند، همانگونه که جو بایدن معاون رییس جمهوری، 2 روز پیش در سخنرانی خود در دانشگاه هاروارد به آن اشاره کرد و متحدان واشنگتن، «ترکیه، قطر و عربستان» را مسوول شکل گیری وضعیت کنونی و تشکیل دولت عراق و شام معرفی کرد.
فراموش نکنیم در اوج جنگ سرد و تقابل های استراتژیکی معنا دار، غرب هرگز به لحاظ سیاسی و موثر (خارج از همکاری نظامی) نتوانست روی ترکیه حساب ویژه ای باز کند.
به همین دلیل صرف نظر از ساختار نامتوازن اجتماعی داخلی، هیچگاه ترکیه به حیات خلوت اروپا راه داده نشد و آینده بهتری هم در انتظار آنکارا نخواهد بود.
بار دیگر اشتباه نکنیم؛ خطای بزرگ در برابر طالبان و پاکستان این بار در قبال داعش و ترکیه نباید تکرار شود.
منبع: خبرآنلاین
ترکیه قادر به پنهان کردن سرخوردگی تاریخی خود به دلیل عدم پذیرش در اتحادیه اروپا نیست.
آثار این سرخوردگی روانی اکنون آشکار در سیاست خارجی ترکیه نسبت به خاورمیانه عربی و غرب آسیا دیده می شود.
آنکارا که به دلیل عضویت در پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) احساس می کند در دوران جنگ سرد وظیفه خود را به خوبی ایفا کرده اما به حق خود نرسیده است اکنون تصور می کند که هزینه های این وظیفه را پرداخت اما از مواهب آن استفاده شایانی نکرده است. لذا شایسته موقعیت برتری است و مابه ازای این حق پذیرش استیلای این کشور بر منطقه از سوی غرب آنهم در شرایط کنونی است.
واقعا اینگونه است؟ سوالی جالب، اما خواستی کاملا طلبکارانه و نه چندان اخلاقی و متوازن. نه به این دلیل که آیا واقعا ترکیه شایسته عضویت در اتحادیه اروپا هست یاخیر؟
اجازه دهید از زاویه رهبران این کشور به موضوع نگاه نکنیم بلکه عمدتا به این دلیل که ترکیه چه در دوران حاکمیت نظامیان و چه در دوران گذار به دمکراسی از نوع شرقی آن، که فاصله میان دوران جنگ سرد تا فروپاشی بلوک شرق و جماهیری شوروی ست، در قبال انجام تعهدات خود کمک های هنگفت و زیر بنایی سخاوتمندانه ای در کلیه زمینهای اقتصادی، نظامی، امنیتی و دفاعی از سوی غرب دریافت کرد اما اکنون به وضوح خود را نسبت به آنها بی تفاوت نشان می دهد.
ترکیه مدعی ست سالهای متمادی و حداقل طی 50 دهه گذشته، فارغ از تعهدات امنیتی و استیلائی که رژیم پبشین ایران در منطقه به عهده داشت و متعاقبا سرنوشتی که به آن مبتلا و به خلاء قدرت کاربردی در منطقه منجر شد، عملا وظیفه دفاع از دروازه های شرقی اروپای آزاد در مقابل سوسیالیسم ایدئولوژیک و کمونیسم سیاسی را به عهده داشته است.
بسیار خوب! اما چگونه فراموش می کند درحالی که از مواهب هم پیمانی با غرب بهره مند می شد (و اکنون نیز اینگونه است) از جنبه داخلی و ساختار قدرت ملی دارای یکی از مسدود ترین ساختار های سیاسی غیر دمکراتیک و آزاد در جهان بود اما به دلیل شرایط جهانی این انسداد غیر دمکراتیک نادیده گرفته می شد، پس ضرری نکرده است.
شاید ناباورانه به نظر برسد اما آنچه اکنون در منطقه مشاهده می شود خروجی متفاوتی از ذهنیت گذشته رهبران ترکیه در قبال تحولات جهانی و منطقه ای نیست. آنکارا امروز اگر نه در نبود دوران جنگ سرد و توسعه طلبی های اتحاد شوروی بلکه به دلیل آنچه توسعه طلبی و خشونت ایدئولوژیکی افراط گرایان مذهبی و نابسامانی های امنیتی ناشی از آن توصیف می کند، در یک تناقض حیرت آور در حمایت از این افراط گرایی بار دیگر مدل سیاسی و طلبکارانه «ما به مثابه تنها مدافع واقعی جهان آزاد در شرق» را به نمایش گذاسته است.
با این تفاوت که دولت آنکارا با تکیه تناقض گونه بر نوعی توسعه طلبی مبتنی بر «ایدئولوژی افراطی اسلامی اما کاملا سیاسی» نهفته در نهاد حزب توسعه و شخص رییس جمهوری و وزیر خارجه اش، برش هایی خطرناک از جریانات فعال اما مخفی حزبی و سازمانی مانند اخوانی ها در منطقه (مشخصا در مصر و شمال افریقا) و نیز پاره ای از دولت های عرب را با خود به نحوی موثر همراه کرده است.
این گونه های خطرناک حداقل در دشمنی و اعمال خشونت مستقیم نسبت به غرب با هم اشتراک نظر و مساعی دارند.
با این همراهی ها ارزیابی صداقت رهبران ترکیه برای آنچه مبارزه با تروریسم می خوانند کار چندان مشکلی نیست. همانگونه که سرشناس ترین مخالف دولت، فتح الله گولن به آن اذعان دارد.
اکنون دیگر شکی باقی نمانده حداقل طی 5 سال گذشته این سیاست ها عامل ایجاد خطرناک ترین جریان های سیاسی و مذهبی افراطی در منطقه بوده است. بی جهت نیست که گولن می گوید اردوغان کشور را به قهقرا سوق داده است.
آنکارا در پشت تحولات خونین سوریه و مخالفت با اقدامات اسد شاید توانسته تا حدی اهداف خود راپنهان کند اما چگونه می تواند نقش حمایتی و حداقل بی تفاوتی عامدانه خود در قبال اقدامات تشکیلات موسوم به دولت اسلامی عراق و شام در عراق دست کم طی 3 ماه گذشته را انکار و پنهان کند؟
اکنون دولت ترکیه از پارلمان این کشور مجوز حمله و اقدام نطامی علیه آنچه تروریسم توصیف شده را بدون ذکر نامی از داعش در یافت کرده و مشخص است که در ورای این مجوز به پ- ک - ک هم اعلام جنگ خواهد داد.
دبیر کل ناتو نیز گفته این سازمان از ترکیه حمایت خواهد کرد. آیا این می تواند بدان معنا باشد که آنکارا موفق شده غرب را متقاعد کند ترکیه تنها نیروی بلامنازع در منطقه است؟ احتمالا!
شاید نگرانی از افزایش ناامنی ها اروپا و ایالات متحده را به این نتیجه فوری رسانده باشد که به 3 دلیل می توانند روی ترکیه حساب باز کنند: نخست، عضویت در ناتو، دوم، روابط آنکارا با اعراب و سوم مقابله با تهران.
اما اینها دلایل کافی برای خوشبین بودن به ترکیه نخواهد بود. عضویت در ناتو دلیل مشروعی برای نادیده گرفتن اقدامات ترکیه نیست آنچنانکه حمایت این کشور از تندروهای مذهبی در کنار اقدامات پاره ای اعراب قابل توجیه نیست.
به اعتقاد من اگر این 3 عامل نه یک تاکتیک که یک استراتژی راهبردی بلند مدت از سوی غرب باشد، صرف نظر از نگاه اروپا، اوباما و تیم دفاعی و امنیتی او یکی از بزرگترین اشتباهات محاسباتی خود را در منطقه مرتکب شده اند اگر رها کردن ترکیه به حال خود یک استراتژی راهبردی از سوی آنها باشد.
در حالی که کاخ سفید به خوبی می داند این سیاست ها در کجا و چگونه شکل گرفته و چه اهدافی را دنبال می کند، همانگونه که جو بایدن معاون رییس جمهوری، 2 روز پیش در سخنرانی خود در دانشگاه هاروارد به آن اشاره کرد و متحدان واشنگتن، «ترکیه، قطر و عربستان» را مسوول شکل گیری وضعیت کنونی و تشکیل دولت عراق و شام معرفی کرد.
فراموش نکنیم در اوج جنگ سرد و تقابل های استراتژیکی معنا دار، غرب هرگز به لحاظ سیاسی و موثر (خارج از همکاری نظامی) نتوانست روی ترکیه حساب ویژه ای باز کند.
به همین دلیل صرف نظر از ساختار نامتوازن اجتماعی داخلی، هیچگاه ترکیه به حیات خلوت اروپا راه داده نشد و آینده بهتری هم در انتظار آنکارا نخواهد بود.
بار دیگر اشتباه نکنیم؛ خطای بزرگ در برابر طالبان و پاکستان این بار در قبال داعش و ترکیه نباید تکرار شود.
منبع: خبرآنلاین