در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۸۴۹۶۵
تاریخ انتشار: ۲۷ مهر ۱۳۹۳ - ۰۹:۵۹
استاد دانشگاه علامه طباطبایی می گوید راهبرد آمریکا بین تنبیه داعش و ضربه زدن به آن تفاوت فرق گذاشته است.
چرا بمباران داعش اثر چندانی نداشته است؟
گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) - بیش از 2 ماه و نیم از آغاز حملات آمریکا و متحدانش به داعش می‌گذرد اما تروریست‌های تکفیری بدون آنکه ضربه‌ای جدی دریافت کنند به پیشروی‌ها و کشتارهای خود ادامه می‌دهند.

سیاست جنگی دولت اوباما علیه داعش به دلیل مواضع انفعالی ترکیه در قبال کردهای سوری در کوبانی به مانعی صعب‌العبور رسیده است. در عراق نیز ادامه حملات به داعش نتوانسته از پیشروی آن‌ها و تسلط بر استان بزرگ الانبار عراق جلوگیری کند.

در این خصوص روزنامه ایران با دکتر علیرضا کوهکن استاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت‌وگویی انجام داده است که در زیر می خوانید:

چرا حملات آمریکا و ائتلاف تحت رهبری آن تاکنون به نابودی داعش منجر نشده است؟
درباره عدم توفیق حملات آمریکا و ائتلاف تحت رهبری آن چند نکته مهم وجود دارد؛ ابتدا آنکه سوال اساسی اینجاست که آیا آمریکا به راستی می‌خواهد داعش را نابود کند؟ جاش ارنست سخنگوی کاخ سفید اعلام کرده که قصد آمریکا از حمله به داعش ممانعت از پیشروی آن نیست بلکه می‌خواهد منابع مالی آن از جمله پالایشگاه‌های تحت سیطره داعش را از بین ببرد.

نکته دوم نوع نگاه مقامات آمریکایی به موضوع حمله است. آنان بین تنبیه داعش و ضربه زدن به آن تفاوت قائل هستند.

مساله سوم حمله آمریکا به داعش است. حملات هوایی به گروهی چریکی که توان جابه‌جایی بالایی دارد و هرگز مؤثر نبوده و در این مورد نیز موثر نخواهد بود. برای نمونه می‌توان به جنگ علیه طالبان افغانستان اشاره کرد که البته توان تحرک طالبان به اندازه داعش نبود.

توان داعش بر سلاح‌هایی است که روی ماشین‌های تویوتا نصب می‌شود و با سرعت حدود 300 کیلومتر در ساعت حرکت می‌کنند. به طوری که در 5 ساعت می‌توانند سراسر عراق را طی کنند اما طالبان از نفرات پیاده و جابه‌جایی محدود بهره می‌بردند و سلاح‌هایشان را روی حیوانات حمل می‌کردند.

آمریکا نتوانسته حتی طالبان را از بین ببرد. حملات هوایی فعلی آمریکا و ائتلافش صرفا بر ارتش‌های کلاسیک اثر دارد؛ که ادوات کمتر، مکان مشخص و میزان جابه‌جایی محدودی دارند. بنابراین حملات هوایی به داعش از اساس زیر سوال است و نتیجه آن را در کوبانی می‌توان دید. این حملات تاکنون مانع از پیشروی داعش در کوبانی نشده است.

اگر این حملات نتیجه‌بخش نیست چرا آمریکا تاکنون 1/1  میلیارد دلار صرف بمباران داعش کرده و باراک اوباما، رییس‌جمهوری آمریکا فرمان توقف حملات را صادر نمی‌کند؟

حمله به داعش را می‌توان از سه زاویه مورد بررسی قرار داد، نخست در چارچوب سیاست داخلی آمریکا؛ انتخابات میان دوره‌ای آمریکا در ماه نوامبر نزدیک است. مهمترین سوال‌ها درباره سیاست‌های اوباما به تبع آن حزب متبوعش حزب دموکرات حول سیاست خارجی و عدم موفقیت آن به‌وجود آمده است. حمله به داعش می‌تواند بخشی از ناکامی‌های اوباما در سیاست خارجی را پوشش داده و جدیت اوباما و حزب دموکرات در سیاست خارجی را نشان دهد.

نکته دوم در جنس انتخابات آمریکاست. در انتخابات این کشور حمایت‌های مالی از احزاب بسیار مهم است. صنایع نظامی جزو قدرتمندترین لابی‌ها و حامیان مالی در انتخابات هستند. 1/1 میلیارد دلار هزینه حمله به داعش تا این مرحله، حقوق سرباز نبوده بلکه پول بمب و موشک بوده است. در واقع، این حمله سود سرشاری را نصیب صنایع نظامی کرده است.

نکته سوم به سیاست آمریکا در قبال خاورمیانه مربوط می‌شود. ترکیب و توازن قدرت در خاورمیانه در حال تغییر جدی است. حسن روحانی در سخنرانی روز رژه نیروهای مسلح و پیش از سفر به نیویورک به صراحت به این نکته اشاره کرد. به گفته ایشان تحولات منطقه از جمله تغییرات در سوریه و یمن توازن قدرت در منطقه را به نفع ایران تغییر می‌دهد. در واقع، با توجه به این تغییر، اوباما با طرح ائتلاف علیه گروه‌های تروریستی و به ویژه حمله بر داعش درصدد است تا به سیاست خود در قبال خاورمیانه شکل تازه‌ای بدهد و قدرت را در دست خود و متحدانش نگه دارد. در حقیقت آمریکا برای جلوگیری از افزایش قدرت ایران در منطقه سعی دارد قدرت متحدان منطقه‌ای خود را در کنار هم جمع کند.

مصادیق یا جزییات تغییر قوا در خاورمیانه چیست؟ و خاورمیانه ایده‌آل از دیدگاه ایران و آمریکا چگونه است؟
برای هر بازیکنی بهترین وضعیت آن است که بیشترین منافع را در پی داشته باشد. جنس منافع ما و آمریکا متفاوت است. آمریکا به دنبال منافع مالی، انرژی و کسب قدرت در خاورمیانه است. از همین رو، اگر برای نمونه حسنی‌مبارک یا ملک‌ عبدالله بن‌عبدالعزیز منافع آمریکا را تامین کنند برای آمریکایی‌ها وضعیت ایده‌آل به وجود آمده است. شخص ملک عبدالله موضوعیتی ندارد بلکه منافع آمریکا در عربستان حائز اهمیت است. به همین دلیل، آمریکا با آل سعود کار می‌کند و در عین حال استراتژی خود را برای بعد از آل سعود تدوین کرده است.

در مصر نیز آمریکا هم با مبارک پیوند داشت و هم با محمد مرسی کار کرد. نگاه آمریکا به منطقه به معنای سیاست ثابت نیست بلکه سیاست‌ها با توجه به منافع تغییر می‌کنند.

دیدگاه ایران درباره خاورمیانه ایده‌آل این است که سیاست‌های منطقه‌ای توسط خود کشورهای خاورمیانه و بدون دخالت خارجی تدوین و اجرا شود. از دید ایران این سیاست‌ها باید بر مبنای خواست مردم منطقه باشد.

آیا اقدامات داعش می‌تواند تاثیری همسنگ یا شبیه به 11 سپتامبر در سیاست‌ها و دکترین امنیتی کشورها ایجاد کند؟

صرف اتفاقات اخیر، نه. زیرا بیش از 3 سال و نیم است که کشتارها در منطقه به ویژه در سوریه صورت می‌گیرد. اغلب کسانی که ابتدا توسط ارتش آزاد سوریه و سپس به دست جبهه النصره و بعدا توسط داعش کشته شدند، اعراب سنی بوده‌اند. اگر اتفاقی برای اولین بار در عرصه جهانی رخ دهد فی‌النفسه مهم خواهد بود. چند سال است که این کشتارها انجام می‌شود و فیلم قتل‌عام مردم منتشر می‌شود اما هنوز اقدامی برای متوقف کردن آن صورت نگرفته است.

نکته دوم آن که اگر تحولات جاری منافع قدرت‌های بزرگ را تامین کند می‌تواند بر سیاست‌های آن‌ها تاثیر بگذارد اما رخدادهای جاری در خاورمیانه به معنای ضربه به منافع قدرت‌های بزرگ نیست. گفته می‌شود آمریکا در پاسخ به قتل دو شهروند آمریکایی توسط داعش حملات را شدت بخشیده است، اما منطقی به نظر نمی‌رسد که یک لشکرکشی فقط به خاطر دو نفر انجام شود. آن هم در شرایطی که در داخل آمریکا روزانه دهها نفر کشته می‌شوند.

همانطور که پیشتر گفته شد دلیل این حملات را باید در سیاست‌های داخلی، خارجی و خاورمیانه‌ای آمریکا جست‌وجو کرد.

کوبانی از 3 جهت توسط داعش و از سمت شمال با تانک‌های ترکیه به محاصره درآمده است. آیا احتمال تکرار جنایت صربرنیتسا که مقابل چشمان نیروهای حافظ صلح رخ داد وجود دارد؟

احتمال تکرار کشتار صربرنیتسا در کوبانی بسیار کم است. زیرا شمار زیادی از کسانی که توان جنگیدن نداشتند از شهر خارج شده‌اند.

درباره رویکرد ترکیه باید گفت که اردوغان از ابتدا یک سیاست منطقه‌ای و بین‌المللی در پیش گرفت که نقطه عطف آن سوریه بود. با توجه به اتفاقاتی که در مصر، لیبی و در کشورهای حاشیه خلیج‌فارس در حال وقوع بود و حاکی از قدرت گرفتن اخوانی‌ها بود، اردوغان و حزبش عدالت و توسعه به عنوان شاخه‌ای از اخوان‌المسلمین تصور کردند که به سوی تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای و بین‌المللی پیش می‌روند. از همان زمان مفهوم «نوعثمانی‌گری» پررنگ‌تر شد. اردوغان به این کشورها سفر کرد و گفت که باید از نسخه ترکیه تبعیت کنند. اردوغان تصور می‌کرد اخوان‌المسلمین در سوریه هم به قدرت می‌رسد. اما اینگونه نشد و سیاست ترکیه با مشکل مواجه شد و این بحران گسترش یافت.

در مرحله اول سیاست خارجی اردوغان موسوم به «تنش صفر» در رابطه با همسایگان ترکیه زیرسوال رفت. وقتی ترکیه با سوریه، عراق و به تبع آن با ایران دچار مشکل است، سیاست «تنش صفر» معنای خود را از دست می‌دهد. اتفاقات کوبانی نیز دل انسان را به درد می‌آورد و سیاست داخلی اردوغان را زیر سوال می‌برد. اردوغان می‌گفت در داخل ترکیه سیاست تساهل با اقوام و ادیان را اجرا می‌کند. اعتراضاتی که پیرامون کوبانی در ترکیه رخ داد و پایه اعتراض درستی داشت در واقع اعتراض به سیاست اردوغان برای اجازه دادن به داعش در قتل عام کردهای کوبانی بود. مجوز اردوغان به داعش سیاست داخلی او را تا حد زیادی زیرسوال برد. در تصاویر منتشر شده از مرز ترکیه با شهر کوبانی می‌بینیم که نیروهای ترکیه فاصله اندکی با جنگجویان داعش دارند اما اقدامی برای متوقف کردن آن‌ها انجام نمی‌دهند. این سابقه سیاه در کارنامه اردوغان باقی می‌ماند.
ارسال نظر