گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) - مذاکرات 7 روزه وین پیامهای مختلفی در برداشت. اتفاقات وین را باید قطعهای از پازل راهبرد هستهای دولت روحانی به حساب آورد. لذا قبل از قضاوت دقیق درباره نتایج وین لازم است به این سوال پاسخ دهیم که آیا طراحی برنامه هستهای روحانی در این 16 ماه مسیر درستی طی کرده است؟
آقای روحانی قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال 92 مختصات استراتژی خود را در مساله هستهای روشن کرد. ابعاد نگاه او به قضیه هستهای هم در گفتوگوی چالشی وی با صدا و سیما و هم در جریان مناظره با رقبای انتخاباتیاش مطرح شد. آن هم با بیان جمله مشهور «خوب است سانتریفیوژها بچرخد اما چرخهای اقتصادی مملکت و چرخ زندگیمردم هم باید بچرخد». اینعبارت، عصاره اندیشه روحانی در پرونده هستهای بود.
بعد از انتخابات چند گام برداشته شد که نشان دهنده عزم دولت تدبیر و امید برای حل و فصل مساله بود. قدم نخست انتقال پرونده از شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه بود. تصمیمی که نشان داد دولت این مقوله را «امنیتی» نمیبیند و چون آن را ماهیتا «سیاسی» میداند، علیالقاعده حل و فصل آن را به کارشناسان و تصمیمگیران عرصه سیاست خارجی واگذار خواهد کرد.
گام بعدی، واگذاری وزارت خارجه به یکی از شایستهترین افراد کشور در این حوزه بود. برای اولین بار سکان وزارت خارجه به کسی سپرده شد که هم تحصیلاتش در تمام سطوح روابط بینالملل بود و هم 30 سال در وزارت خارجه و سازمان ملل متحد سابقه فعالیت داشت. افزون بر این موارد، تخصص و تجربه او هم مذاکره بود.
محور مهم دیگر در راهبرد روحانی تحت عنوان «سیاست برد - برد» در مذاکرات ارایه شد. راهبردی که در داخل مخالفینی داشت، اما با اعلام موضع رهبر معظم انقلاب در این حوزه و تاکید بر لزوم اتخاذ راهبرد «نرمش قهرمانانه»، بستر مناسبی فراهم شد تا تیم مذاکره کننده با حداقل مزاحمتهای مخالفان داخلی مذاکرات را پیش ببرد.
از این منظر میتوان گفت؛ نقطه آغاز حل و فصل ماجرای هستهای به حضور سال گذشته رییس جمهوری در نیویورک بازمیگردد.
در اثنای این تماسها، رویکرد دیگر کشورهای عضو گروه 1+5 این پیام را ارسال میکرد که پرونده هستهای باید قبل از هر چیز در یک دو قطبی میان ایران و امریکا حل و فصل شود.
به نظر میرسد بقیه اعضای گروه 1+5 رضایت دادند که چنانکه این دو قطب به نتیجه برسند، آنها نیز با روند مذاکره همراهی خواهند کرد؛ روندی که تاکنون ادامه داشته است.
ظرف یک سال گذشته البته مشکلاتی هم بروز کرد؛ علاوه بر زیاده خواهی طرف مقابل، مشکلاتی از جمله قطعنامهها - که در دولت گذشته از آن به عنوان «کاغذ پاره» یاد میشد - و تحریمهای بینالمللی مسیر سخت و طاقتفرسایی را برای مذاکرات رقم زد اما به رغم همه دشواریها، مذاکره کنندگان ایرانی تاکنون بر اساس منافع ملی و راهبرد برد-برد با طرف مقابل وارد مذاکره شده و گفت وگوها را با دقت، صبر و طمأنینه هدایت کردهاند.
فارغ از نتیجه مذاکرات وین، تداوم رایزنیهای ایران و 1+5 این پیام را ارسال کرد که ایران امروز دارای چنان جایگاه و قدرتی است که توانسته یک سال با 6 قدرت بزرگ جهان حول موضوع هستهای مذاکره کند و در عین حال این چرخه گفت وگو را بر اساس منافع ملی پیش ببرد.
منبع: ایران
آقای روحانی قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال 92 مختصات استراتژی خود را در مساله هستهای روشن کرد. ابعاد نگاه او به قضیه هستهای هم در گفتوگوی چالشی وی با صدا و سیما و هم در جریان مناظره با رقبای انتخاباتیاش مطرح شد. آن هم با بیان جمله مشهور «خوب است سانتریفیوژها بچرخد اما چرخهای اقتصادی مملکت و چرخ زندگیمردم هم باید بچرخد». اینعبارت، عصاره اندیشه روحانی در پرونده هستهای بود.
بعد از انتخابات چند گام برداشته شد که نشان دهنده عزم دولت تدبیر و امید برای حل و فصل مساله بود. قدم نخست انتقال پرونده از شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه بود. تصمیمی که نشان داد دولت این مقوله را «امنیتی» نمیبیند و چون آن را ماهیتا «سیاسی» میداند، علیالقاعده حل و فصل آن را به کارشناسان و تصمیمگیران عرصه سیاست خارجی واگذار خواهد کرد.
گام بعدی، واگذاری وزارت خارجه به یکی از شایستهترین افراد کشور در این حوزه بود. برای اولین بار سکان وزارت خارجه به کسی سپرده شد که هم تحصیلاتش در تمام سطوح روابط بینالملل بود و هم 30 سال در وزارت خارجه و سازمان ملل متحد سابقه فعالیت داشت. افزون بر این موارد، تخصص و تجربه او هم مذاکره بود.
محور مهم دیگر در راهبرد روحانی تحت عنوان «سیاست برد - برد» در مذاکرات ارایه شد. راهبردی که در داخل مخالفینی داشت، اما با اعلام موضع رهبر معظم انقلاب در این حوزه و تاکید بر لزوم اتخاذ راهبرد «نرمش قهرمانانه»، بستر مناسبی فراهم شد تا تیم مذاکره کننده با حداقل مزاحمتهای مخالفان داخلی مذاکرات را پیش ببرد.
از این منظر میتوان گفت؛ نقطه آغاز حل و فصل ماجرای هستهای به حضور سال گذشته رییس جمهوری در نیویورک بازمیگردد.
در اثنای این تماسها، رویکرد دیگر کشورهای عضو گروه 1+5 این پیام را ارسال میکرد که پرونده هستهای باید قبل از هر چیز در یک دو قطبی میان ایران و امریکا حل و فصل شود.
به نظر میرسد بقیه اعضای گروه 1+5 رضایت دادند که چنانکه این دو قطب به نتیجه برسند، آنها نیز با روند مذاکره همراهی خواهند کرد؛ روندی که تاکنون ادامه داشته است.
ظرف یک سال گذشته البته مشکلاتی هم بروز کرد؛ علاوه بر زیاده خواهی طرف مقابل، مشکلاتی از جمله قطعنامهها - که در دولت گذشته از آن به عنوان «کاغذ پاره» یاد میشد - و تحریمهای بینالمللی مسیر سخت و طاقتفرسایی را برای مذاکرات رقم زد اما به رغم همه دشواریها، مذاکره کنندگان ایرانی تاکنون بر اساس منافع ملی و راهبرد برد-برد با طرف مقابل وارد مذاکره شده و گفت وگوها را با دقت، صبر و طمأنینه هدایت کردهاند.
فارغ از نتیجه مذاکرات وین، تداوم رایزنیهای ایران و 1+5 این پیام را ارسال کرد که ایران امروز دارای چنان جایگاه و قدرتی است که توانسته یک سال با 6 قدرت بزرگ جهان حول موضوع هستهای مذاکره کند و در عین حال این چرخه گفت وگو را بر اساس منافع ملی پیش ببرد.
منبع: ایران