به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) کمتر کسی پیش بینی می کرد خروجی هشتمین دور مذاکرات هسته ای میان ایران و 5+1 امضای توافق جامع باشد، همان طور که اندک بودند تحلیلگرانی که بر شکست قطعی گفت وگوها در پایتخت اتریش نظر داشتند.
خبرآنلاین نوشت: اما در عین حال شاید تعداد کارشناسانی که انتظار تمدید هفت ماهه را می کشیدند هم انگشت شمار بود.
فضای کلی حاکم بر مذاکرات در روزهای پایانی وین 8 حاوی چند نکته مهم بود:
1 - هنوز اختلافات زیادی میان طرفین باقی مانده که امکان حل و فصل آنها تا سوم آذر وجود ندارد.
2 - همه طرفین تاثیرگذار حاضر در گفت وگوها، نیت و قصد جدی برای به نتیجه رساندن گفت وگوها دارند؛ به این معنا که نه ایران و نه آمریکا تنها برای وقت گذرانی و کش دادن مذاکرات و گذراندن تعطیلات در آن روزهای سرد به اتریش سفر نکرده اند.
3 - هم ایران و هم ایالات متحده نیک می دانستند که با ادامه یافتن حتی یک روز مذاکرات، امکان حصول به توافق دشوار و دشوارتر می شود. تندروهای ایرانی و آمریکایی آماده اند تا بهانه ای برای زدن زیر میز و پایان دادن به راهکار دیپلماسی بیابند. از سوی دیگر سناتورهای تازه ای که قرار است از اواخر ژانویه بر صندلی های کار خود بنشینند، بر سر اعمال تحریم های جدید علیه ایران جدی هستند.
4 - دیپلمات های ایرانی به مرور زمان دریافتند که قرار نیست از جبهه روسیه و چین تحولی در روند مذاکرات حاصل شود و از طرح های ابتکاری پکن و مسکو خبری نیست و متحدین شرقی ایران خود را کنار کشیده اند و عملا حضورشان با نبودشان تفاوتی ندارد.
5 - نکته بعدی پیروی اروپاییان از سیاست های آمریکا است. به این معنا که برخلاف باور رایجی که در ادبیات سیاسی ما فراوان دیده می شود که می گوید کشورهای اروپایی به آمریکا فشار می آورند تا هرچه سریعتر تحریم ها علیه ایران برداشته شود و حتی در صورتی که ایالات متحده با ایران به نتیجه نرسد، اتحادیه اروپا مسیر مستقل خود را خواهد رفت و راه تعامل و افزایش مراودات با تهران را پی می گیرد، کشورهای اروپایی آنطور که در رسانه ها منتشر و منتقل شده، موضوع هسته ای ایران و حل و فصل آن را دغدغه و مساله خود ندانستند. به این معنا که آنها مدیریت و پیگیری موضوع را به آمریکا واگذاشتند و ترجیح دادند در کنار دوست و متحد قدیمی باقی بمانند.
در این فضا طبیعتا موضوع تمدید هفت ماهه نه تنها قابل پیش بینی نبود که حتی تا اندازه زیادی اساس رسیدن به توافق را با دشواری مواجه می سازد. چرا که اگر با عینک واقع بینی به روندهای سیاسی آمریکا بنگریم، در می یابیم که اولا نباید به کمک های چین و روسیه امید ببندیم که اساسا آنها قدمی بر نخواهند داشت. ثانیا کشورهای اروپایی هم نمی توانند تحولی در مسیر مذاکرات ایجاد کنند. در نتیجه ما می مانیم و دولت آمریکا که آن هم تحت فشار شدید و بی سابقه کنگره قرار دارد.
مطالعه رفتارهای سیاسی سیاستمداران آمریکایی نشان می دهد که موضوع اختلاف نظر میان کاخ سفید و کنگره اصلا جنگ زرگری نیست. جان کری وقتی در نشست مطبوعاتی پایانی وین هشت سخن می گفت، وقتی به رفتار احتمالی کنگره در قبال تصمیم تمدید رسید، کلماتش را گم کرده بود. وزیر خارجه آمریکا که از ابتدا بسیار رسا، شیوا و سلیس سخن می گفت، تا به موضوع کنگره و اقداماتی که آنها می خواهند و یا می توانند در قبال ایران انجام دهند رسید، چندین و چند تپق اساسی زد. او با ملاحظه فراوانی در مورد سناتورها سخن می گفت و فقط از آنها دوستانه درخواست کرد به او اعتماد کنند و اجازه بدهند گفتگوها مسیر خود را برود.
چه خواهد شد؟ چقدر زمان داریم؟
شاید خیلی نتوان به درخواست وزیر خارجه اطمینان کرد چراکه در شش سالی که از عمر دولت اوباما می گذرد، شاهد بوده ایم که جمهوریخواهان بی سابقه ترین اقدامات را برای زمین گیر کردن نخستین رییس جمهوری سیاه پوست آمریکا انجام داده اند.
در نتیجه به نظر می رسد اگر قرار بر حصول به توافق باشد، تنها بازه زمانی حدودا دو ماهه برای طرفین باقی مانده است. یعنی تا روزی که سناتورهای فعلی همچنان بر سر کار هستند و نمایندگان جدید جانشین آنها نشده اند.
اگر بخواهیم به دور از خوش بینی و با دیده واقع نگری موضوع را تحلیل کنیم تنها فرصت باقی مانده برای به نتیجه رساندن مذاکرات هسته ای، تا پایان ژانویه 2015 است. اگر ایران و 5+1 تا آن زمان توانستند به توافق سیاسی اعلام شده دست یابند، می توان به ادامه گفت وگوها و امضای توافق جامع حتی بعد از روی کار آمدن کنگره جدید امیدوار بود اما اگر تا آن زمان تفاهمی عملی و نه شفاهی به دست نیامده باشد، بعید است اوباما هم هزینه سیاسی بیشتری بر سر این موضوع بپردازد و بخواهد تحریم های تازه سنا را وتو کند. آن هم در شرایطی که قوه مجریه و مقننه آمریکا به اندازه کافی و بر سر مسایل داخلی، اختلاف نظرها، تنش ها و چالش های فراوانی با یکدیگر دارند.
در نتیجه اگر پایتخت ها می خواهند مناقشه هسته ای ایران به پایان برسد، بهتر است همین حالا خط قرمزهای خود را کمرنگ کنند و به جای تاکید بر ایستادگی و کوتاه نیامدن در مقابل طرف مقابل، سود و زیان شکست احتمالی مذاکرات را بسنجند. شکستی که اصلا دور نیست.
خبرآنلاین نوشت: اما در عین حال شاید تعداد کارشناسانی که انتظار تمدید هفت ماهه را می کشیدند هم انگشت شمار بود.
فضای کلی حاکم بر مذاکرات در روزهای پایانی وین 8 حاوی چند نکته مهم بود:
1 - هنوز اختلافات زیادی میان طرفین باقی مانده که امکان حل و فصل آنها تا سوم آذر وجود ندارد.
2 - همه طرفین تاثیرگذار حاضر در گفت وگوها، نیت و قصد جدی برای به نتیجه رساندن گفت وگوها دارند؛ به این معنا که نه ایران و نه آمریکا تنها برای وقت گذرانی و کش دادن مذاکرات و گذراندن تعطیلات در آن روزهای سرد به اتریش سفر نکرده اند.
3 - هم ایران و هم ایالات متحده نیک می دانستند که با ادامه یافتن حتی یک روز مذاکرات، امکان حصول به توافق دشوار و دشوارتر می شود. تندروهای ایرانی و آمریکایی آماده اند تا بهانه ای برای زدن زیر میز و پایان دادن به راهکار دیپلماسی بیابند. از سوی دیگر سناتورهای تازه ای که قرار است از اواخر ژانویه بر صندلی های کار خود بنشینند، بر سر اعمال تحریم های جدید علیه ایران جدی هستند.
4 - دیپلمات های ایرانی به مرور زمان دریافتند که قرار نیست از جبهه روسیه و چین تحولی در روند مذاکرات حاصل شود و از طرح های ابتکاری پکن و مسکو خبری نیست و متحدین شرقی ایران خود را کنار کشیده اند و عملا حضورشان با نبودشان تفاوتی ندارد.
5 - نکته بعدی پیروی اروپاییان از سیاست های آمریکا است. به این معنا که برخلاف باور رایجی که در ادبیات سیاسی ما فراوان دیده می شود که می گوید کشورهای اروپایی به آمریکا فشار می آورند تا هرچه سریعتر تحریم ها علیه ایران برداشته شود و حتی در صورتی که ایالات متحده با ایران به نتیجه نرسد، اتحادیه اروپا مسیر مستقل خود را خواهد رفت و راه تعامل و افزایش مراودات با تهران را پی می گیرد، کشورهای اروپایی آنطور که در رسانه ها منتشر و منتقل شده، موضوع هسته ای ایران و حل و فصل آن را دغدغه و مساله خود ندانستند. به این معنا که آنها مدیریت و پیگیری موضوع را به آمریکا واگذاشتند و ترجیح دادند در کنار دوست و متحد قدیمی باقی بمانند.
در این فضا طبیعتا موضوع تمدید هفت ماهه نه تنها قابل پیش بینی نبود که حتی تا اندازه زیادی اساس رسیدن به توافق را با دشواری مواجه می سازد. چرا که اگر با عینک واقع بینی به روندهای سیاسی آمریکا بنگریم، در می یابیم که اولا نباید به کمک های چین و روسیه امید ببندیم که اساسا آنها قدمی بر نخواهند داشت. ثانیا کشورهای اروپایی هم نمی توانند تحولی در مسیر مذاکرات ایجاد کنند. در نتیجه ما می مانیم و دولت آمریکا که آن هم تحت فشار شدید و بی سابقه کنگره قرار دارد.
مطالعه رفتارهای سیاسی سیاستمداران آمریکایی نشان می دهد که موضوع اختلاف نظر میان کاخ سفید و کنگره اصلا جنگ زرگری نیست. جان کری وقتی در نشست مطبوعاتی پایانی وین هشت سخن می گفت، وقتی به رفتار احتمالی کنگره در قبال تصمیم تمدید رسید، کلماتش را گم کرده بود. وزیر خارجه آمریکا که از ابتدا بسیار رسا، شیوا و سلیس سخن می گفت، تا به موضوع کنگره و اقداماتی که آنها می خواهند و یا می توانند در قبال ایران انجام دهند رسید، چندین و چند تپق اساسی زد. او با ملاحظه فراوانی در مورد سناتورها سخن می گفت و فقط از آنها دوستانه درخواست کرد به او اعتماد کنند و اجازه بدهند گفتگوها مسیر خود را برود.
چه خواهد شد؟ چقدر زمان داریم؟
شاید خیلی نتوان به درخواست وزیر خارجه اطمینان کرد چراکه در شش سالی که از عمر دولت اوباما می گذرد، شاهد بوده ایم که جمهوریخواهان بی سابقه ترین اقدامات را برای زمین گیر کردن نخستین رییس جمهوری سیاه پوست آمریکا انجام داده اند.
در نتیجه به نظر می رسد اگر قرار بر حصول به توافق باشد، تنها بازه زمانی حدودا دو ماهه برای طرفین باقی مانده است. یعنی تا روزی که سناتورهای فعلی همچنان بر سر کار هستند و نمایندگان جدید جانشین آنها نشده اند.
اگر بخواهیم به دور از خوش بینی و با دیده واقع نگری موضوع را تحلیل کنیم تنها فرصت باقی مانده برای به نتیجه رساندن مذاکرات هسته ای، تا پایان ژانویه 2015 است. اگر ایران و 5+1 تا آن زمان توانستند به توافق سیاسی اعلام شده دست یابند، می توان به ادامه گفت وگوها و امضای توافق جامع حتی بعد از روی کار آمدن کنگره جدید امیدوار بود اما اگر تا آن زمان تفاهمی عملی و نه شفاهی به دست نیامده باشد، بعید است اوباما هم هزینه سیاسی بیشتری بر سر این موضوع بپردازد و بخواهد تحریم های تازه سنا را وتو کند. آن هم در شرایطی که قوه مجریه و مقننه آمریکا به اندازه کافی و بر سر مسایل داخلی، اختلاف نظرها، تنش ها و چالش های فراوانی با یکدیگر دارند.
در نتیجه اگر پایتخت ها می خواهند مناقشه هسته ای ایران به پایان برسد، بهتر است همین حالا خط قرمزهای خود را کمرنگ کنند و به جای تاکید بر ایستادگی و کوتاه نیامدن در مقابل طرف مقابل، سود و زیان شکست احتمالی مذاکرات را بسنجند. شکستی که اصلا دور نیست.