به یاد پدر علم ارتباطات ایران:
گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) - ابراهیم جعفری*: یک سال از هجران پدر علم ارتباطات اجتماعی، دکتر کاظم معتمدنژاد، سپری شد. با گذشت زمان، خاطرات و آثار این فرزانه فروتن از مدار ذهن علاقهمندان و دوستانش هیچگاه محو نخواهد شد.
وی که با عبرت از تاریخ به آینده مینگریست، در سختترین شرایط نیز در دلها بذر امید میکاشت و هیچگاه تسلیم مشکلات نبود.
در راستای تثبیت و نهادینه کردن رشته علوم ارتباطات اجتماعی و شاخههای آن نظیر روزنامهنگاری، روابط عمومی و مطالعات ارتباطی، بارها با بیمهری مواجه شد اما هرگز ناامیدی بر او غلبه نکرد و آنقدر به درهای بسته میزد تا سرانجام باز میشدند. این چهره خستگی ناپذیر اعتقاد راسخ داشت که با استفاده بهینه و مطلوب از ظرفیت ارتباطات، اجتماعی، میتوان مسیر توسعه را در کشور هموار کرد.
ایشان با توجه به تنوع فرهنگی موجود در کشور، بر لزوم ظهور و بالندگی رسانههای بومی و به ویژه مطبوعات محلی تاکید میورزید.
وی اعتقاد داشت که در این شرایط، جامعه از حالت تکصدایی به چند صدایی تبدیل شده و تمام استعدادها شکوفا میشود.
بدیهی است که مطبوعات در سطوح محلی و ملی با فراگیر کردن فرهنگ نقد، آستانه شکیبایی جامعه را افزایش داده و به عنوان دیدهبانی تیزبین از انحرافات جلوگیری میکند.
بر هیچ کس پوشیده نیست که ایجاد فضا برای تفاهم و تبدیل مونولوگ (تکگویی) به دیالوگ (گفتوگو بین افراد)، «که به تعبیر هابرماس از آن به عنوان حوزه عمومی یاد میشود» و عقلانیت ارتباطی برخاسته از آن، ضرورتی انکارناپذیر برای گسترش خرد جمعی محسوب میشود.
برای دستیابی به این مقصود، دکتر معتمدنژاد حق ارتباط، حق اطلاع و حق دسترسی به اطلاعات را به عنوان حقوق اساسی شهروندان مورد توجه قرار داده و بر استقلال حرفهای روزنامهنگاران که در واقع نمایندگان افکار عمومی هستند، تاکید میورزید.
وی روزنامهنگاری را یک خدمت عمومی میدانست و هدف رسانهها را در درجه اول آگاهسازی مردم و راهنمایی جامعه و مسوولان برمیشمرد و خاطرنشان میکرد که «روزنامهنگاری بر امید استوار است».
از ویژگیهای برجسته این چهره محبوب علمی، التزام به رعایت اصول اخلاق بود. در این راستا همواره منافع ملی را بر مصالح شخصی ترجیح میداد. در مواجهه با دیدگاههای مخالف هیچگاه از مدار انصاف خارج نمیشد و همواره رواداری را پیشه خود میساخت.
ایشان بر این باور بود که در روزنامهنگاری باید تنها بر «حقیقتگویی» و «اخلاقمداری» متکی باشد. در انتشار آثارش نهایت دقت و وسواس را اعمال میکرد و این نکته سنجیها را در اصلاح پایاننامههای دانشجویی که مسوولیت راهنمایی آنان را برعهده داشت، به شدت رعایت میکرد.
برای این استاد فرزانه، بازنشستگی مفهومی نداشت و این موضوع را برای یک معلم بیمعنا میدانست. از این رو، پس از بازنشستگی ظاهری، فرصتی برای بازنگری در آثاری که به دلیل دقت وسواس گونهاش هنوز چاپ نشده بودند، پیدا کرد تا اینکه به زیور طبع آراسته شدند و اکنون به عنوان یک سرمایه گرانبها در اختیار علاقهمندان است.
جا دارد که ما شاگردان این استاد بزرگ راهی را که او از میان سنگلاخها گشود، تداوم بخشیم و هر کدام به سهم خود در فراگیر کردن دانش ارتباطات و تبدیل آن به رکنی از ارکان توسعه ایفای نقش کنیم.
*مدرس دانشگاه
وی که با عبرت از تاریخ به آینده مینگریست، در سختترین شرایط نیز در دلها بذر امید میکاشت و هیچگاه تسلیم مشکلات نبود.
در راستای تثبیت و نهادینه کردن رشته علوم ارتباطات اجتماعی و شاخههای آن نظیر روزنامهنگاری، روابط عمومی و مطالعات ارتباطی، بارها با بیمهری مواجه شد اما هرگز ناامیدی بر او غلبه نکرد و آنقدر به درهای بسته میزد تا سرانجام باز میشدند. این چهره خستگی ناپذیر اعتقاد راسخ داشت که با استفاده بهینه و مطلوب از ظرفیت ارتباطات، اجتماعی، میتوان مسیر توسعه را در کشور هموار کرد.
ایشان با توجه به تنوع فرهنگی موجود در کشور، بر لزوم ظهور و بالندگی رسانههای بومی و به ویژه مطبوعات محلی تاکید میورزید.
وی اعتقاد داشت که در این شرایط، جامعه از حالت تکصدایی به چند صدایی تبدیل شده و تمام استعدادها شکوفا میشود.
بدیهی است که مطبوعات در سطوح محلی و ملی با فراگیر کردن فرهنگ نقد، آستانه شکیبایی جامعه را افزایش داده و به عنوان دیدهبانی تیزبین از انحرافات جلوگیری میکند.
بر هیچ کس پوشیده نیست که ایجاد فضا برای تفاهم و تبدیل مونولوگ (تکگویی) به دیالوگ (گفتوگو بین افراد)، «که به تعبیر هابرماس از آن به عنوان حوزه عمومی یاد میشود» و عقلانیت ارتباطی برخاسته از آن، ضرورتی انکارناپذیر برای گسترش خرد جمعی محسوب میشود.
برای دستیابی به این مقصود، دکتر معتمدنژاد حق ارتباط، حق اطلاع و حق دسترسی به اطلاعات را به عنوان حقوق اساسی شهروندان مورد توجه قرار داده و بر استقلال حرفهای روزنامهنگاران که در واقع نمایندگان افکار عمومی هستند، تاکید میورزید.
وی روزنامهنگاری را یک خدمت عمومی میدانست و هدف رسانهها را در درجه اول آگاهسازی مردم و راهنمایی جامعه و مسوولان برمیشمرد و خاطرنشان میکرد که «روزنامهنگاری بر امید استوار است».
از ویژگیهای برجسته این چهره محبوب علمی، التزام به رعایت اصول اخلاق بود. در این راستا همواره منافع ملی را بر مصالح شخصی ترجیح میداد. در مواجهه با دیدگاههای مخالف هیچگاه از مدار انصاف خارج نمیشد و همواره رواداری را پیشه خود میساخت.
ایشان بر این باور بود که در روزنامهنگاری باید تنها بر «حقیقتگویی» و «اخلاقمداری» متکی باشد. در انتشار آثارش نهایت دقت و وسواس را اعمال میکرد و این نکته سنجیها را در اصلاح پایاننامههای دانشجویی که مسوولیت راهنمایی آنان را برعهده داشت، به شدت رعایت میکرد.
برای این استاد فرزانه، بازنشستگی مفهومی نداشت و این موضوع را برای یک معلم بیمعنا میدانست. از این رو، پس از بازنشستگی ظاهری، فرصتی برای بازنگری در آثاری که به دلیل دقت وسواس گونهاش هنوز چاپ نشده بودند، پیدا کرد تا اینکه به زیور طبع آراسته شدند و اکنون به عنوان یک سرمایه گرانبها در اختیار علاقهمندان است.
جا دارد که ما شاگردان این استاد بزرگ راهی را که او از میان سنگلاخها گشود، تداوم بخشیم و هر کدام به سهم خود در فراگیر کردن دانش ارتباطات و تبدیل آن به رکنی از ارکان توسعه ایفای نقش کنیم.
*مدرس دانشگاه