پدر کویرشناسی ایران عنوان کرد:
به گزارش خبرگزاری دانا (داناخبر) پروفسور پرویز کردوانی، پدر کویر شناسی ایران در مصاحبه با خبرآنلاین از وضعیت آب های ایران گفت که متن آن در زیر می آید:
بعد از دو سال زاینده رود آب به خود دید و مردم و کشاورزان را خشنود کرد. اما بعد از مدتی نشان داد که کاملا تحت تاثیر بی آبی قرار گرفته است. ماجرای بی آبی زاینده رود از کجا شروع شد؟
آب زاینده رود در گذشته زمانی که شهرها کمتر گسترش پیدا کرده بود، قسمتی از آن برای شهر استفاده میشد و زمانی که اصلا شهری وجود نداشت از سمت غرب به روستاهایی همچون ورزنه می رفت و مازاد آن هم به باتلاق گاوخونی می رسید. در سال 1330 بنگاه مستقل آبیاری که به جای وزارت نیرو فعالیت می کرد، به کشاورزان اعلام کردند که با پرداخت 25 هزار تومان از کوهرنگ یک به آنها آب می رسد. کوهرنگ یک در سال 1332 ساخته شد. حتی قبل از آن نیز ذوب آهن ساخته شد که به آب زیادی نیاز داشت.
ذوب آهن 18 هزار هکتار فضای سبز دارد که 3 هزار هکتار آن از آب باران است و 15 هزار هکتار آن باید آبیاری شود، حتی برای خنک کردن موتورها هم از آب زلال زاینده رود استفاده می کردند.
به مرور شهرها ساخته شد و آب بیشتری مصرف شد. وقتی دیده شد که میزان آب در حال کاهش است، دولت قانونی را نه تنها برای اصفهان بلکه برای همه شهرهای کشور وضع کرد؛ ابتدا آب باید به مصرف شرب (شهری) برسد، بعد از آن آب سهم صنعت شود. اگر این آب زیاد آمد، برای خانه های روستایی و بعد از آن برای کشاورزی و در آخر برای باتلاق و تالاب هم آبی در نظر گرفته نشد. آبی که الان در زاینده رود جاری است بیشتر آن متعلق به چهارمحال و بختیاری است و مقدار کمی سهم اصفهان است.
اصفهان که توسعه پیدا کرد در شعاع حدود 50 کیلومتر شروع به گسترش صنعت کردند. بعد از آن از دهه 60 آپارتمان های بلند و ارزان قیمت در اختیار مردم شهر گذاشته شد اما از همان زمان هم من با این کار مخالفت کرده و از مسوولان خواستم که به جای گسترش شهرنشینی، کشاورزی را توسعه دهند. در آن زمان گفتم که هزینه ساخت یک آپارتمان می تواند یک ده را آباد کند. اینگونه و با گسترش سال به سال شهرنشینی و صنعت، آب تا سال گذشته مصرف شد. تا اینکه سال گذشته سهم آب کشاورزان را قطع کرده و به آنها آب ندادند و در نتیجه آنها هم شروع به تهدید کردند. اینگونه شد که پاییزه کاری پارسال را به کشاورزان دادند. امسال هم به گفته وزیر نیرو آب دوباره به ترتیب اولویت اول به شهر و صنعت رسید. در آن زمان وزارت نیرو توصیه هایی هم برای مصرف آب شهری داشت. اینکه آب فضای سبز شهری را از طریق تصفیه فاضلاب تامین کنند. از صنعت هم خواست که پساب خود را برای مصارف آبی استفاده کند.
اما باز هم آب به کشاورزان نرسید!
سال گذشته به دلیل کمبود آب و نرسیدن آب به قسمت کشاورزی از کشاورزان خواسته شد که کشت نکنند و بابت هر هکتاری یک میلیون و نیم برای آنها در نظر گرفته شد. همین چند ماه گذشته آقای نوبخت مبلغی را برای خروج از رکود اقتصادی اعلام کردند که اولین کاری که انجام شد اختصاص 210 میلیارد تومان به کشاورزان زاینده رود بابت مناطقی که کشت نشده، دادند. همه باغ ها خشک شد و زمین ها بلااستفاده ماند بهار هم به آنها آب تعلق نگرفت تا پاییز که 80 سنگ به شرق زاینده رود دادند. زمانی هم که آب به کشاورزان داده شد اعلام کردند که اگر صنایع جدیدی می خواهد احداث شود باید آب را از کشاورزان خریداری کند. به صنعتی ها هم گفته شده برای استفاده از آب باید پساب شهری را تصفیه و مورد استفاده قرار دهند. اینگونه است که می گویند زاینده رود احیا شده است. اشتباه دیگری که وزارت نیرو انجام داد این بود که وقتی امسال آب به کشاورزی دادند اتمام حجت کردند که در بهار دیگر حق ندارید چغندر بکارید بلکه باید گندم بکارید در صورتی که چغندر را بهار ولی گندم را پاییز می کارند.
سال به سال از حجم آب زاینده رود کم می شود. اصلا لقب زاینده رود برای این به این رودخانه داده شد که چندقرن پیش بالا دست زایندهرود چاه زدند. از این چاه ها آب به زاینده رود می رسید. درواقع بیشتر آب زاینده رود منبعش آب زیر زمینی بود نه آب بارندگی. ولی الان اینقدر چاه زدند که از آب زاینده رود هم استفاده می کنند و چاه ها انقدر پایین رفته که آب را شور می کند. پس زاینده رود از قسمت هایی که از چاه ها تغذیه می کرد دیگر احیا نمی شود. بالادست آن هم که حوزه آبریز است آب آن را روستاها می گیرند. پس اینکه می گویند زاینده رود را احیا می کنیم به هیچ وجه اینگونه نیست مگر اینکه ابرها را بارور کنند که این هم اصلا امکان ندارد و اگر هم امکان آن وجود داشته باشد تنها یکدفعه در سال آن هم در زمستان استفاده می شود.
سر همین زاینده رود هم دعواهای زیادی وجود دارد. مقداری از آب زاینده رود را به یزد دادند،تونل بهشت آباد در حال احداث است که اهالی چهارمحال و بختیاری به آن اعتراض کردند و آب آن را سهم خود دانستند. حتی در زمانی که تونل را زدند، چشمه ها سوراخ و خشک شد. الان در حال احداث گلاب 2هستند که از کوهرنگ 3می آید و کمترین سهم آن قرار است به اصفهان برسد بعد به استان چهارمحال و بختیاری و در آخر مقداری به یزد و باز مقداری هم به کرمان ببرند. کرمان 64شهر دارد که 62شهر آن در بحران آب قرار دارد. خود کرمان آب ندارد و حتی استاندار آن اعلام کرده آب شهرمان را از گلاب 2می گیریم. این شهر 2صنعت خیلی بزرگ دارد که برای تامین آب آنها هم از آب خلیج فارس استفاده می کنند که اگر این آب ها به این صنایع در کرمان یا یزد نرسد میلیاردها تومان خسارت نصیب این کارخانه ها می شود.
برای تامین آب صنایع بزرگ شهرهایی که در مناطق خشک هم قرار دارند چه راهکارهایی وجود دارد؟
راه حل آن این است که صنایع را به کنار دریای خزر منتقل کنند. معمولا در دنیا هم اینگونه است که صنایع را به آب می رسانند نه آب را به صنایع و از اول باید به این فکر می کردند که درشهرهایی مانند کرمان و سیرجان که آب سطحی و آب دائمی ندارد صنعت راه اندازی نکنند. حتی صنایع نیز باید برای صرفه جویی از پساب خودشان استفاده کنند و تا 7 بار می توانند این کار را انجام دهند که تا به حال این کار را نکرده اند. حداقل 3 تا 4 سال دیگر و حداکثر 50 سال دیگر از کوه البرز تا خلیج فارس و زاگرس و اصفهان و شیراز، آب های زیرزمینیشان تمام می شود. تنها جایی که برای همیشه آب دارد گیلان و مازندران است که آنها هم مساله هایی دارند.
چه مسایلی؟
تا 50 سال دیگر در مازندران دیگر زمینی وجود ندارد زیرا همه تبدیل به ویلا می شود. از طرف دیگر هم آبهایشان سرطان زا شده است و آب آن مناطق شور و تلخ است. در این مناطق برای برنج احتیاج به آب دارند که باعث احداث چاه های متعدد شده است. به خاطر تولید برنج از کود نیترات در شهرهایی مانند آمل استفاده شده است که باعث سرطان می شود. در این میان تنها خلیج فارس می ماند. آب شیرین کن اتمی باید کنار دریا بگذاریم و تانکرهایی که الان گازوییل و نفت حمل می کنند آب برای شهرهای مختلف بیاورند، مانند کاری که عربستان کرده است منتها این کشور پول نفت زیاد دارد و 20درصد آب شیرین کن های دنیا را به خود اختصاص داده است. ما هم چون در قسمت داخلی آب نداریم باید تمام فعالیت های صنعتی خود را به کنار دریای خزر و خلیج فارس بکشانیم و از آب آنها استفاده کنیم.
به صورت دقیق چه استفاده هایی می توان از این آب ها کرد؟
در قسمت جنوبی سراسر 2000 کیلومتر از بندر گواتر تا آبادان را باید استخرهای پرورش میگو بگذارند. از چابهار تا بوشهر یا حتی بندرعباس سالی دو بار می توانیم میگو پرورش دهیم. زیرا خلیج فارس ما از گذشته بهترین میگو ها را داشته است. باید کاری کرد که دیگر گوسفند نگهداری نشود. چون در شهرهایی مانند گرمسار و قم از آب ها برای کاشت خوراک دام خود استفاده می کنند. حتی گوشت گوسفند را از سبد کالایی خود خارج کنیم و مواد غذایی خود را از دریا تهیه کنیم. بیشتر روستاهایی که الان چاه دارند نباید فقط آبشان را برای کشاورزی استفاده کنند بلکه باید استفاده چند منظوره از آب چاه کرد. پس می توان در ابتدا استخر تفریحی درست کرد.درست پشت سر آن با آبی که از استخر وارد حوض می شود بیایند ماهی پرورش دهند آب حتی اگر شور هم باشد می توان ماهی پرورش داد.
نمونه این کار را استان یزد انجام داده که زمستان ها ماهی قزل آلا و رنگین کمان و تابستان ها ماهی کپور پرورش می دهد. بعد از آن استخری برای رشد علوفه تاسیس شود که در 17-18 روز با کاشت آن تبدیل به جلبک می شود که اگر این جلبک ها خشک شود 75درصد پروتئین خواهد داشت. یعنی درست سه برابر یونجه. در آخر و مرحله بعد از آن آب برای کشاورزی استفاده می شود.با این اوصاف یک آب بود که در پنج جا از آن استفاده کردیم. ضمن اینکه اشتغال زیادی هم به دنبال آن فراهم می شود. سطح روستا بالا می رود ومواد غذایی سالم می شود. در خلیج فارس هم به همین صورت بعد از پرورش میگو جلبک پرورش دهند منطقه گرم است و اگر تخم جلبک بریزند به سرعت جواب خواهد داد. ما در جنوب مرتع نداریم و همه آنها درخت است و دام ها از درخت تغذیه می کنند پس نه تنها دامداری منطقه احیا می شود بلکه از آب هم به نحو احسن استفاده می کنند.