عضو هیات علمی دانشگاه آزاد عنوان کرد:
به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) مهدی مطهرنیا درباره مصاحبه اخیر رییس جمهوری آمریکا و سخنان او درباره ایران گفت: آنچه بارک اوباما در مصاحبه خود با رادیو ملی (ان پی آر) در مورد ایران بیان کرد و از یک سو ایران را قدرت بزرگ منطقه ای پس از توافق هسته ای دانست و از سوی دیگر ایران را متفاوت از کوبا خواند، تا بر اساس شرایط مشابه مناسباتی که این کشور با ایران با ایران تنظیم می کند، واقع گرایانه و پراگماتیستی و تصویرنگرانه باشد.
این استاد دانشگاه در گفت وگو با فرارو افزود: از این جهت واقع گرایانه است که اوباما واقعیت تبدیل ایران به یک قدرت منطقه ای اثر گذار در بافت منطقه ای و بافت بین المللی را پذیرفته است و این گامی به سوی جلو در واقع گرایی در برخورد با ایران برای تصمیم سازی ها و تصمیم گیری های بهینه است.
وی افزود: من بر این باورم که ایالات متحده آمریکا در حال بازتعریف شرکای استراتژیک خود در جهان است و نگاه این کشور به نیم کره شرقی است که می تواند نیم دایره ای را آن سوی زمین از آمریکا به کانادا، ژاپن، کره جنوبی و خیلج فارس و نهایتا تا استرالیا بکشد.
مطهرنیا با بیان اینکه اقتضائات موجود در قرن 21 میلادی، نشان می دهد که ایران یک جغرافیای بسیار مهم برای آینده نظم جهانی خواهد بود گفت: بر همین اساس هم آمریکا به ایران به صورت ویژه می نگرد که این در سخنان بارک اوباما به وضوح نمایش داده شد.
وی با تاکید بر اینکه از طرف دیگر سخنان اوباما فراتر از واقع گرایی عمل گرایانه و به بیان تخصصی آن پراگماتیستی بود، گفت: او سعی می کند نقشه راه حرکت در جهت تعامل سیاسی با ایران را در حوزه برهم کنشهای واقع گرایانه و به دور از سیاست های آرزومندانه استوار سازد.
این استاد دانشگاه افزود: او به خوبی به این نکته اشاره دارد که ایران با کوبا تفاوتی های اساسی دارد. ایران کشوری بزرگ در یکی از مهمترین مناطق ژئواسراتژیک جهان و از مجموع 19 نقطه ژئواستراتژیک در جغرافیای جهانی است. از این رو باید بر این نکته اشاره داشت که چنین نگرشی پراگماتیستی و عمل گرایانه است.
وی ادامه داد: نکاتی که او بیان می کند نشان می دهد رییس جمهور و تیمی که در وزارت خارجه، سیا و پنتاگون به عنوان مثلث اطلاعاتی در کنار شورای امنیت او به تحلیل نشسته شده اند در باب ایران نسبت به تیم های روسای جمهور سابق آمریکا دقیق تر عمل کرده اند.
مطهرنیا تصریح کرد: سال ها پیش یعنی بعد از انتخاب باراک اوباما به عنوان رییس جمهوری آمریکا گفته بودم که اوباما یک فرصت خطرناک است. اکنون بر این نکته تاکید دارم که این جمله امروز عملیاتی شده است.
وی افزود: این اوباما بود که توانست بالاترین اجماع بین الملی و منطقه ای علیه ایران را ایجاد کند، قیمت نفت در جهان را مدیریت کند و متکی بر قدرت هوشمند خود با نامه نگاری با رهبران ایران و فضاسازی در چارچوب قدرت نرم، واقعیت منطقه ای ایران را به جهانیان معرفی کرد.
این کارشناس مسائل بین المللی ادامه داد: اوباما این توانایی را داشت که تابو مذاکرات مستقیم با ایران را بشکند و اعتماد نسبی رهبران ایران را برای ورود به منطقه مذاکره مستقیم در پرونده هسته ای باز گشاید.
مطهرنیا با بیان اینکه از طرف دیگر او با این عمل گرایی سعی می کند تصویر نگارانه در باب ارتباط با ایران آمریکا سخن بگوید، گفت: در آینده پژوهی، سه پارادایم پیش بینی، آینده نگری و آینده نگاری وجود دارد. آینده نگاری در افق حرکت خود به دنبال فضاسازی است برای ترسیم آینده مطلوب در قالب یک چشم انداز برتر.
وی افزود: اوباما در این مصاحبه به گونه ای تصویر نگارانه به آینده روابط آمریکا با ایران نیز توجه دارد و ضمن اینکه بسیار واقع بین و عملگرا به موضوع نگاه می کند تلاش دارد تصویری مطلوب از روابط ایران و آمریکا را در آینده از نظر دور ندارد. پس می توانیم بگویم سخنان او در مصاحبه با رادیو ملی (ان پی آر)، واقع گرایانه، پراگماتیستی و تصویرنگارانه بود.
این استاد دانشگاه درباره این بخش از سخنان اوباما که ایران می تواند به قدرت منطقه ای پس از توافق هسته ای تبدیل شود آیا مبتنی بر واقعیت حاکم بر مناسبات منطقه ای برپایه تخاصم ایران و متحد آمریکا یعنی اسرائیل بود، گفت: پاسخ به این سوال بر چند گذاره جدی استوار است. نخست آنکه دنیای سیاست دنیای پاردوکس ها است. دوم آنکه سیاستمداران برجسته جهان، سیاستمداران توانمندی هستند که پاردوکس ها را به خوبی می بینند و به طریق احسن آن را مدیریت می کنند.
وی افزود: اوباما پاردوکس ها را دیده است و تلاش می کنند آنها را به نفع منافع ملی آمریکا و نه به نفع منافع رژیم صهیونیستی مدیریت کند. آمریکا به خوبی می داند که اسراییل دیگر نمی تواند به عنوان رژیم میلیتاریستی ادامه حیات دهد.
مطهرنیا ادامه داد: لذا باید این نکته را مورد توجه قرار داد که اسراییل همان گونه که بارها تکرار شده است دیگر یک شریک حیاتی برای آمریکا نیست. اسرائیل یک جغرافیای هم وزن با دیگر مناطق برای آمریکا دارد. اگر هنوز هم از امنیت اسرائیل زیادتر از دیگر کشورهای منطقه سخن شنیده می شود به خاطر مدیریت این دوران گذار است.
وی در خاتمه گفت: اسراییل قرن بیست و یکم برای غرب دیگر اسراییل قرن بیستم نیست و باید آماده سونامی بزرگی در منطقه باشد. آمریکا به خوبی می داند که گرانیگاه ثبات در منطقه در نئوهارتلند، یعنی جغرافیایی ایران و خلیج فارس مستقر است و ثبات در این منطقه می تواند به ثبات در خاورمیانه و سپس انتقال این ثبات به بعد بین المللی بینجامد.