در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۸۸۳۵۹
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۳۹۳ - ۰۹:۳۹
استاد فلسفه علم دانشگاه شریف عنوان کرد:
مصطفی تقوی با اشاره به خنثی نبودن تکنولوژی گفت: تکنولوژی امری ارزش‌ - بار است.
تکنولوژی امری خنثی نیستبه گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) دکتر مصطفی تقوی استادیار گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف و مدرس دروس فلسفه علم، فلسفه تکنولوژی و مطالعات‌ دانشگاه علم و تکنولوژی است.  

وی  رهیافت «اندرو فینبرگ» و «مارتین هایدگر» برای برون رفت از فضای تکنولوژیک حاکم را بررسی کرده و از دو سطح بدیل اندیشی برای تکنولوژی سخن گفته است.

فعالیت‌های وی در نقد و تحلیل توسعه تکنولوژی در ایران شامل تحقیقات راهبردی و کاربردی نیز می‌شود؛ به طوری که وی در مقالات و یادداشت‌هایی در سال‌های اخیر به بررسی نقش و کارکرد دانشگاه‌ها در نظام ملی نوآوری و آینده‌نگری فناوری پرداخته‌ است.  

روزنامه ایران به بهانه‌ انتشار 2 ترجمه اخیر وی یعنی «درآمدی بر فلسفه تکنولوژی» وال دوسک و «در باب تکنولوژی» جوزف پیت در سال‌ جاری، با او به گفت وگو نشست که در زیر می آید: 

به نظر شما چه لزومی به مطالعات فلسفی تکنولوژی وجود دارد؟
امروزه تکنولوژی، به قول «پستمن» همچون جوهری که در آب حل می‌شود، در جوامع تاثیر گذاشته است، طوری که شما برای بسیاری از فعالیت‌های شناختی، راهبردی و عملیاتی ناگزیر هستید که به مقوله‌ای به نام تکنولوژی بپردازید. به دلیل همین تاثیر شگفت‌انگیز تکنولوژی در جوامع انسانی، بدون شناخت تکنولوژی و ابعاد گوناگون آن، تولید دانش حاکی از واقعیت‌های اجتماعی ممکن است دچار کاستی‌هایی شود. از آرای برخی فلاسفه، همچون هایدگر که مفسران و پیروان فراوانی در حوزه فلسفه تکنولوژی دارد، برمی‌آید که بدون شناخت ماهیت تکنولوژی که او آن را «گشتل» می‌نامد، ماهیت برخی از جریان‌های فلسفی همچون فلسفه زبان آشکار نمی‌شود.

بدون شناخت تکنولوژی، بحث‌های اقتصادی و توسعه‌ای هم دچار کاستی‌هایی می‌شود، چرا که امروزه تکنولوژی به طور واضح دارای هویت و ابعادی اقتصادی است. بدون شناخت تکنولوژی، تدوین چشم‌انداز، سناریوپردازی، تحلیل روندهای اجتماعی، تخمین‌های اطلاعاتی در عرصه‌های گوناگون (از مسائل امنیتی گرفته تا اقتصادی)، تدوین ره‌نگاشت‌های مختلف و... دچار کاستی‌هایی می‌شود. بدون شناخت تکنولوژی، با توجه به اینکه ذهن، زبان و رفتار انسان امروزی سخت متأثر از تکنولوژی و آغشته به فرهنگ برآمده از توسعه تکنولوژی است، نمی‌توان به بحث‌های اخلاقی به نحوی شایسته پرداخت. به دلیلی مشابه، بدون شناخت تکنولوژی نمی‌توان بدرستی در خصوص نسبت دین با جامعه امروزی اندیشید.

وقتی تکنولوژی در همه وجوه زندگی ما یا دست‌کم در بسیاری از وجوه زندگی ما تاثیری محسوس و آشکار دارد، آیا می‌توانیم بدون شناخت و ابعاد گوناگون آن زندگی فردی و اجتماعی شایسته‌ای داشته باشیم. متاسفانه در پرداختن به مباحث فلسفه تکنولوژی و بسط  تاملات بومی در خصوص آن کم‌کاری صورت گرفته است. البته آنچه عرض کردم، علاوه بر لزوم مطالعه فلسفی، لزوم مطالعه جامعه‌شناختی تکنولوژی را هم نشان می‌دهد. این دو حیطه بسیار در هم تنیده هستند.

بنابراین معتقدید تکنولوژی عنصری خنثی نیست و با خود ارزش‌هایی را به فرهنگ یک جامعه تحمیل می‌کند. با چنین مسأله‌ای چگونه باید مواجه شد؟
اینکه تکنولوژی امری ارزش‌بار است، توسط بسیاری از فلاسفه تکنولوژی مورد قبول واقع شده است. آری، تکنولوژی، چه آن را ابزار بدانیم، چه آن را نوعی فعالیت انسانی قلمداد کنیم، چه آن را نوعی چارچوب شناختی-هنجاری تفسیر کنیم و چه نوع نگرش سیستمی نسبت به آن داشته باشیم، امری است ارزش‌بار.

اما در خصوص پرسش شما باید به نکاتی توجه کرد. اگر تکنولوژی را سخت‌افزار در نظر بگیرید که نوعی ابزار تلقی می‌شود، نمی‌توان براحتی اراده‌ای به آن نسبت داد که بتواند ارزش‌هایی را به جامعه تحمیل کند. سخت‌افزارها به دست انسان‌ها ساخته می‌شوند و با وجود اینکه ممکن است تجلیگاه ارزش‌هایی باشند ولی از خود اراده ندارند که ارزش‌هایی را به انسان‌ها تحمیل کنند.

 اما این بدان معنا نیست که نظام تکنیکی دارای اثری مقید‌کننده نیست. نظام تکنیکی دارای آثار اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و غیره است، لیکن سخت‌افزار، اراده‌ای برای تحمیل ارزش ندارد. در هر حال پرسش این است که با چنین ویژگی‌ای که تکنولوژی دارد چگونه باید مواجه شد و پرسش اساسی‌تر این است که آیا اساساً لازم است که دغدغه این مسأله را داشته باشیم. اگر همچون «پیت»، ارزش‌ها را بر هم ترجیح ندهیم، هیچ جای نگرانی نیست؛ با تغییر تکنولوژی ارزش‌ها تغییر می‌کنند و آب از آب تکان نمی‌خورد. اما اگر همچون «فینبرگ»، کسی ارزش‌های دموکراتیک را حال در هر معنایی که خودایشان مدنظر دارد، بر ارزش‌های سرمایه‌داری ترجیح دهد، باید به فکر راهی به رهایی از نظامی تکنیکی باشد که بر اساس ارزش‌های سرمایه‌داری شکل گرفته است.

معتقدم که نظام‌های تکنیکی آغشته به ارزش‌ هستند و این ارزش‌ها ممکن است به حال انسان و جامعه انسانی مفید نباشد، بلکه مضر باشد. حال کدام نظام تکنیکی حامل چه ارزش‌هایی است، نمی‌توان پیش‌بینی قضاوت کرد و باید با رهیافت اجتماعی-تاریخی این پرسش را با روش تحقیق مناسب پاسخ داد.

در نهایت به قسمت اصلی پرسش شما می‌رسیم: چه باید کرد؟ در وهله نخست، به نظر می‌رسد که راه‌حل آسان است. ابتدا نظام تکنیکی را به لحاظ ارزش‌شناختی بررسی می‌کنیم و در گام بعدی با شناختی که از نظام ارزشی مقبول خود داریم، در خصوص پذیرش، رد یا اصلاح نظام تکنیکی‌ای که با آن مواجه هستیم اقدام می‌کنیم. این پاسخ، به لحاظ نظری پاسخی سرراست است، لیکن در عمل مشکلی به وجود می‌آید که اغلب نادیده انگاشته می‌شود. همان طور که در برخی از مقالاتم به آن اشاره کرده‌ام، نظام تکنیکی اغلب گرانشی دارد که خارج شدن از آن بسیار مشکل است. اگر این تز را قبول داشته باشیم که توجیه آن از برنامه این گفت‌وگو خارج است، ممکن است شرایطی پیش آید که ما آگاه باشیم که نظام تکنیکی خاصی با ارزش‌های مقبول ما ناسازگاری‌هایی دارد، ولی نتوانیم از میدان گرانشی آن براحتی خارج شویم. البته نظام‌های تکنیکی توسط انسان‌ها ساخته می‌شود و این امکان وجود دارد که توسط انسان‌ها هم برچیده و جایگزین شود؛ بحث بر سر امکان‌ یا نبود امکان نیست، بحث بر سر دشواری کار است.

به نظر شما تفاوت اصلی دو رویکرد هایدگرو اندرو فینبرگ در فلسفه تکنولوژی در چیست؟
خود «فینبرگ» اذعان دارد که نظریه انتقادی او درباره تکنولوژی، علاوه بر مکتب فرانکفورت، از فوکو، هایدگر و روایت برساخت‌گرایانه از جامعه‌شناسی تکنولوژی متأثر شده است. او برای بسط اندیشه خود و برای ارائه شناختی عمیق‌تر از تکنولوژی و برای تبیین چگونگی شکل‌گیری یک تکنولوژی، نظریه‌ای با عنوان «ابزاری‌سازی» ارائه می‌کند که در آن به ابزاری‌سازی اولیه و ثانویه اشاره دارد.

فینبرگ در ابزاری‌سازی اولیه بیشتر از اندیشه هایدگر و در ابزاری‌سازی ثانویه بیشتر از برساخت‌گرایی اجتماعی متأثر است. با وجود استفاده واضح فینبرگ از هایدگر نباید تصور کرد که او همه کنج‌های اندیشه هایدگر را دیده و بعد از فتح هایدگر اندیشه‌ای برتر از اندیشه او ارایه کرده است. به نظرم می‌رسد که چنین مدعایی، اساساً در مورد هیچ فیلسوفی صدق نمی‌کند.

 اگرچه سخت معتقدم که مقایسه اندیشه و نظام فکری دو فیلسوف کاری مناقشه‌آمیز و مسأله‌دار است و این کار به لحاظ روش‌شناختی و غایت‌شناختی نیاز به تامل فراوان دارد، لیکن این کار را کاملا ناممکن و بیهوده هم نمی‌دانم. اما باید این نکته را درک کرد که مقایسه فینبرگ و هایدگر بیش از اشاره مختصر، کلی و کوتاهی که داشتم، کاری است زمانبر که از حوصله این مختصر بسیار فراتر است.

با توجه به شرایط ویژه و راهبردی ایران، به نظر شما باید چه مسائلی را در سیاستگذاری‌ فناوری در نظر داشت؟
تصور می‌کنم مشکل اساسی ما در سیاستگذاری فنّاوری، خود فرآیند سیاستگذاری است. ایرانِ امروز برای اینکه رشد کند نیاز دارد که در عرصه‌های گوناگونی سیاستگذاری کند؛ از فنّاوری نانو گرفته تا فضای سایبر، از گیاهان دارویی گرفته تا حوزه آب و... عرصه‌های گوناگونی باید مورد توجه و تمرکز سیاستگذاران قرار گیرد. اما به نظر می‌رسد که در کشور ما به اندازه کافی «سیاست‌پژوه» ماهر و کارکشته وجود ندارد که بتواند همه این عرصه‌ها را مورد توجه و تمرکز خود قرار دهد. افرادی هستند که عملا در کار سیاست‌پژوهی وارد شده‌اند، ولی هنوز با الفبای این دانش و مهارت، آشنایی لازم را ندارند. ما باید نهضت فراگیر آموزش «سیاست‌پژوهی» و «آینده‌پژوهی» راه بیندازیم.

تا جایی که ممکن است نباید جوانان، بدون آموزش نظری و عملی وارد عرصه سیاست‌پژوهی و آینده‌پژوهی شوند و از سیاستگذاران، سیاست‌پژوهان و آینده‌نگران با تجربه نهایت استفاده را باید کرد.

مساله دیگری که در سیاستگذاری گریبان ما را گرفته، مساله «سندزدگی» است. گاهی این توهم وجود دارد که سیاستگذاری یعنی سندنویسی. از این گذشته، ای کاش سندهایی که نوشته می‌شود، شایستگی‌های لازم یک سند راهبردی را داشته باشند. این نوع اسناد اگر به اسنادی ختم نشوند که براساس اطلاعات میدانی و انضمامی به بازوهای تاثیرگذار اجتماعی و سازمانی و نحوه آرایش آنها اشاره کند، تقریبا دردی را دوا نخواند کرد. لابد می‌پرسید که دوای بیماری سند‌زدگی چیست؟ دوای این درد طراحی و اجرای سیستم‌های اجتماعی-تکنیکی است که اهداف حوزه‌های راهبردی کشور را محقق سازند. بحث‌های ظریفی در این خصوص و همچنین بحث سیاستگذاری فنّاوری وجود دارد که فرصتی فراخ‌تر می‌طلبد.

بنده از فرصت استفاده کردم و فقط به یکی دو مشکل از مشکلات سیاستگذاری در کشور اشاره کردم. با وجود این مشکلات نباید ناامید شد. کافی است عیب و ایراد کار را دقیقا بیابیم. در این صورت خواهید دید که جوانان ما، آنها را براحتی حل خواهند کرد. به قول مولانا جلال‌الدین: هر که نقص خویش را دید و شناخت، اندر استکمال خود ده اسبه تاخت.

با وجودگسترش فعالیت‌های پژوهشی در زمینه مطالعات تکنولوژی و پیشرفت عملی نوآوری‌های فناورانه در کشور، چه آینده‌ای را برای وضعیت تکنولوژیک ایران در سال‌های آتی پیش‌بینی می‌کنید؟
کشور بیش از پیش با چالش‌هایی مواجه خواهد شد که به برخی از مهمترین آنها اشاره می‌کنم:

1. تجاری‌سازی پژوهش. علاوه بر تجدید نظر در سیاست‌های آموزشی و پژوهشی و ارتقای این سیاست‌ها، باید سیاستگذاری برای تجاری‌سازی پژوهش مورد توجه قرار گیرد. با توجه به ابعاد گوناگون و وسیع مساله تجاری‌سازی یافته‌های پژوهشی، کار دشوارتری نسبت به تحقق اهداف کلان آموزشی و پژوهشی پیش روی مسئولان و بازیگران این عرصه قرار دارد. یکی از مهمترین گره‌های کار با تاسیس و تقویت زیرساختارهای نرم و اجتماعی متناسب باز خواهد شد.

2. حفظ محیط زیست. توسعه تکنولوژی ارتباط وثیقی با محیط زیست دارد. زیرا انسان با استفاده از منابع طبیعی به توسعه تکنولوژی می‌پردازد و در موارد توسعه و به‌کارگیری تکنولوژی منجر به آلودگی محیط زیست می‌شود.

در جهان مدرن دشوار است که هم به توسعه تکنولوژی بپردازی و هم محیط زیست را طوری محافظت کنی که برای نسل‌های بعدی مشکل ایجاد نشود. در شرایط جغرافیایی ایران این مسأله گریبانمان را گرفته است.

3. استفاده از فرصت‌های فضای سایبر برای ارتقای فرهنگ اسلامی-ایرانی. وسیع‌ترین، سریع‌ترین و عمیق‌ترین تاثیر فرهنگی برآمده از توسعه تکنولوژی به نظر می‌آید که از ناحیه تکنولوژی‌های سایبری رخ خواهد داد. به نظر نمی‌رسد که تکنولوژی فیلترینگ در زمان حال و آینده مسأله را حل کند.

به نظر می‌رسد کمترین ضرر در این نوع موضعگیری است که توسعه ناگزیر فضای مجازی را به مثابه فرصتی بینگاریم رای ترویج فرهنگ اسلامی-ایرانی. یکی از مقدمات مهم برای کاهش تهدیدات مسلم فضای سایبر، «آموزش همگانی» است.

4. استفاده از فرصت‌های فضای سایبر برای تقویت اقتصاد کشور. اقتصاد مبتنی بر فضای سایبر را می‌توان مصداقی از اقتصاد دانش‌بنیان به حساب آورد. فرصت‌های وسیعی در این فضا در انتظار کسانی است که زودتر و خلاقانه‌تر اقدام کنند. یکی از تمهیدات اساسی برای این منظور «آموزش همگانی» است.

5. استفاده از نخبگان خارجی و داخلی، ایرانی و غیر ایرانی، به صورت مجازی یا واقعی، از راه دور یا نزدیک برای خلق و تقویت مزیت‌های رقابتی برای کشور. مطالعه در تاریخ اقتصاد نشان می‌دهد که در هر عصری عاملی خاص مزیت رقابتی را سامان می‌داده است. نباید فراموش کنیم که مزیت رقابتی هر چه که باشد از جامعه نخبگان در معنای عام کلمه حاصل می‌آید. مدیریت بر نخبگان از بزرگترین چالش‌های پیش روی کشور است.

6. توسعه تکنولوژی‌های دفاعی با مطلوبیت بالا و امکان‌پذیری کم. تقویت دیپلماسی خارجی در حوزه علم و تکنولوژی یکی از راه‌حل‌های گره‌گشا است. طراحی و اجرای سیستم‌های مردمی-دفاعی در فضای کشور نیز بیش از پیش باید تقویت شود.

7. تربیت نسل جدیدی از مهندسان و تکنولوژیست‌ها که علاوه بر طراحی ابعاد سخت، قادر به طراحی ابعاد نرم و اجتماعی تکنولوژی نیز باشند. دانشگاه‌های ما تقریباً فاقد چنین سیستم آموزشی‌ در فضای مهندسی است. حل این مسأله چندان دشوار نیست، لیکن همت دانشگاهیان را می‌طلبد.
8. تقویت اخلاق حرفه‌ای در عرصه علم و تکنولوژی. بدون ذره‌ای اغراق، این مؤلفه از اساسی‌ترین مؤلفه‌های توسعه علم و تکنولوژی در کشور است. بدون تقویت اخلاق عمومی و در عرصه توسعه علم و تکنولوژی، بدون تقویت اخلاق حرفه‌ای، جامعه رشد نخواهد یافت، ولو قوانین دقیق و پیشرفته‌ای داشته باشیم. همت، هشیاری و اقدام عملی دانشگاهیان و حوزویان می‌تواند مسأله را حل کند.

مواردی که اشاره شد، چالش‌هایی است که کشور ما بیش از پیش در عرصه توسعه تکنولوژی با آنها مواجه خواهد بود. شما از آینده وضعیت تکنولوژیک کشور پرسیدید و من در جواب چالش‌های پیش رو را گفتم. اگر در مواجهه با این چالش‌ها و چالش‌های دیگر هوشمندانه عمل کنیم امید رشد و تعالی وجود دارد.

در سال‌های اخیر به همت شما، ترجمه‌ شش کتاب در زمینه فلسفه تکنولوژی راهی بازار کتاب شده است: هدفتان از انتخاب این کتاب‌ها برای ترجمه و نشر در ایران چه بوده است؟
هدف ایجاد و تقویت گفتمان فلسفه تکنولوژی در ایران بود و یکی از اهداف ایجاد و تقویت این گفتمان، هشیار کردن جامعه در برابر امواج توسعه تکنولوژی است که ایران در معرض آن قرار دارد. ما ناگزیریم با این امواج مواجه شویم، لذا باید تمهیدات نظری لازم را در این خصوص مهیا کنیم. یکی دیگر از اهداف ایجاد و تقویت این گفتمان، تمهیدی برای ظهور و تقویت رهیافت‌های بومی در توسعه تکنولوژی است.

البته گفتمانی که از آن صحبت می‌کنم هنوز رشد لازم را نداشته است. ادامه ترجمه و شکل‌گیری سنت‌ یا سنت‌های فکری مبتنی بر اندیشه‌های ایرانی و اسلامی در این خصوص، این گفتمان را رشد خواهد داد. البته کتاب‌ها و مقالات زیادی در زمینه فلسفه تکنولوژی نگاشته شده است که تعمداً کتاب‌هایی که مقدماتی‌تر هستند در اولویت ترجمه قرار گرفتند. امیدوارم در آینده آثاری اصیل‌تر در کشور نشر یابد، بویژه آرزویم انتشار آثار تألیفی اصیل است.

 در حال حاضر مشغول به چه فعالیت پژوهشی هستید؟
در حال حاضر، به نسبت دین و تکنولوژی می‌اندیشم.
ارسال نظر