در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۸۸۵۹۵
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۸
یک جامعه شناس مطرح کرد:
محمد امانی با اشاره به گسترش بدون برنامه نظام آموزش عالی در کشور، تغییر کارکرد دانشگاه ها را آسیبی جدی ارزیابی کرد.
نظام آموزش عالی کشور به یک «مساله اجتماعی» تبدیل شده استبه گزارش گروه آموزش خبرگزاری دانا (داناخبر) نظام آموزش عالی یا سیستم دانشگاهی در هر کشوری گویای کیفیت و کمیت است. این نظام نقش به سزایی در توسعه و پیشرفت کشورها و ملت‌ها دارد چرا که به توسعه انسانی و به عبارتی مهم ترین رکن توسعه کمک می‌کند.  

آموزش عالی به عنوان رکن اصلی پیشرفت و توسعه جوامع در کشور ما درگیر معضلات و چالش‌های متعددی است. روزنامه ایران در این خصوص با دکتر محمد امانی استاد دانشگاه و جامعه‌شناس، گفت وگویی انجام داده است که متن آن در زیر می آید: 

در مورد کارکرد‌های نظام آموزش عالی در کشور و نیز تغییر کارکرد آن بخصوص در سال‌های اخیر چگونه قابل تفسیر است؟
تا چند دهه گذشته نظام آموزش عالی ایران دارای کارکردی کاملا علمی و آموزشی بود. به عبارتی دانشگاه محل تحصیل علاقه‌مندان به علم، آموزش متخصصان مورد نیاز کشور و تامین دانش و پژوهش مورد نیاز برای توسعه بود. ارزش علم در کشور بسیار بالا بود و خانواده‌های ایرانی یکی از مهم ترین راه‌های پیشرفت فرزندانشان را ادامه تحصیل می‌دانستند و جوانانی که در دانشگاه‌ها پذیرفته می‌شدند میهمانی‌های آنچنانی ترتیب می‌دادند، چنین و چنان می‌کردند تا به نوعی موفقیت خودشان را در وارد شدن به دوره کمال زندگیشان جشن بگیرند و به عبارت علمی، قبولی در کنکور دانشگاه‌ها به یک مناسک گذر تبدیل شده بود. دانشگاه مکانی بود برای ادامه تحصیل دانشجویانی که خود را برای سختی کشیدن و تلاش و درس خواندن آماده کرده بودند.

دهه 50 تا 60، دوره مهم و طلایی دانشگاه و نظام آموزش عالی در ایران محسوب می‌شود. رشد تقاضا در سال‌های پایانی دهه 60 و نیز دهه 70 و 80 سبب جابه‌جایی هدف و کژکارکرد شدن نظام آموزش عالی در ایران شد و نظام آکادمیک و دانشگاهی در ایران اکنون به واسطه این تغییر کارکرد تاریخی خود به یک مساله اجتماعی تبدیل شده است. نرخ بالای بیکاری در سالیان اخیر در کشور موجب شده تا بسیاری در ایران، تحصیل در دانشگاه را به عنوان ابزار ارتقای منزلت و پرستیژ اجتماعی، افزایش درآمد در بین کارمندان، ارتقای شغلی در بین کارمندان و مدیران، تنها راهکار اشتغال برای جوانان ناامید و گاه کم تلاش، فرصتی برای فرار از خدمت سربازی، فرصت مناسب ازدواج برای دختران و پسران و مسیر هموار رسیدن به زندگی ایده آل در نظر بگیرند.

زمانی که برای این موج تحصیلکرده‌های سطوح دیپلم و پایین‌تر در جامعه و بازار کار فرصت اشتغال فراهم نباشد و فرصت استخدام و حتی ازدواج تنها با مدارک دانشگاهی عالی‌تر مهیا باشد تنها راهی که باقی می‌ماند ادامه تحصیل در دانشگاه‌ها است و این موج متقاضیان موجب وارد آمدن آسیب‌های زیادی به بدنه نظام آموزشی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران شده است.

در واقع موج تقاضا برای ورود به دانشگاه که در دهه 70 و 80 به اوج رسید موجب افت شدید کیفیت علمی نظام آموزش عالی، توسعه نامتقارن و نامناسب دانشگاه‌های دولتی و خصوصی در ایران و توسعه فساد آکادمیک (همانند دریافت پول برای اخذ نمره دانشجویان، فروش مدرک به متقاضیان، بهره کشی از دانشجویان، ورود استادان سفارشی به دانشگاه‌ها، رانت علمی، افت کیفی استادان، تاسیس موسسات و شرکت‌های پژوهشی بی‌بازده و کم بهره، کتاب‌سازی استادان کم دانش، فروش با حجم عظیم مقاله، پایان نامه و کارتحقیقی کلاسی و... ) در سطح گسترده شده است.

به نظر شما چه عواملی باعث بی‌انگیزگی جوانان برای کسب مدارج عالی و بی‌اعتمادی شان نسبت به نظام آموزش عالی شد؟
کژکارکردی نظام آموزش عالی به همراه نرخ بالای بیکاری افراد تحصیلکرده سبب شده تا دانش‌آموزان و دانشجویان تا حدود زیادی انگیزه درس خواندن و مطالعه را از دست بدهند و همه متغیرهای گوناگون آشکار و پنهان اثرگذار بر نظام آموزش عالی موجب شده تا بسیاری از مردم ایران این روزها چندان اعتمادی به دانشگاه‌ها از لحاظ علمی نداشته باشند و از خروجی دانشگاه‌ها به لحاظ علمی ناراضی‌اند و بعضا حتی مدارک دیپلم شان را که در سال‌های بسیار دور اخذ کرده‌اند دارای بار علمی بیشتری از مدارک لیسانس امروز دانشگاه‌های ایران می‌دانند. انگ یا برچسب ناهنجار مدرک فروشی کنایه‌ای است که مردم و پژوهشگران، قریب به دو دهه است برای توصیف افت شدید علمی و به عبارتی کژکارکرد شدن دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی ایران و همچنین کم اهمیت شدن ارزش علم و دانش در بین مردم از آن استفاده می‌کنند. موج خطرناک مدرک‌گرایی سبب شده تا در سال‌های اخیر بسیاری از کارکنان سازمان‌های دولتی و غیر دولتی با فراهم شدن شرایط ادامه تحصیل به دانشگاه‌ها هجوم بیاورند و در کمال ناباوری با طی مسیر قانونی و غیرقانونی همچون پارتی بازی و... نمرات لازم را اخذ و در برابر بهت همگان فارغ‌التحصیل شوند و این در حالی است که تعداد دانشجویان بالای 50 سال با انگیزه صرفا کسب مدرک به امید افزایش حقوق در دانشگاه‌های غیردولتی و دولتی ایران (دانشگاه ازاد اسلامی، پیام نور، دانشگاه علمی کاربردی و در نهایت موسسه‌های آموزش عالی غیر‌انتفاعی) کم نیست که این مسأله خود یک فاجعه و بحران علمی را ایجاد کرده است. پارتی بازی، اخذ رشوه، تقلب و رانت دراستخدام فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها سبب شده تا انگیزه لازم در دانشجویان برای بیشتر درس خواندن و تلاش مضاعف از بین برود یا کمرنگ شود. دانشجویی که می‌داند با اخذ مدرک حتی با کمترین معدل لازم از حتی بدترین مراکز آموزش عالی استخدام می‌شود انگیزه‌ای برای ارتقای کیفی معلوماتش نخواهد داشت و از سوی دیگر افزایش حضور این دسته از دانشجویان، روحیه رقابت‌جویی و علم اندوزی را در سایر دانشجویان مستعد از بین خواهد برد.

من در کلاس‌های درس، زیاد از دانشجویان می‌شنوم که علنا ادعا می‌کنند که کارشان آماده است و با حداقل معدل در بهترین سازمان‌ها و موسسات به صرف پارتی و... مشغول به کار خواهند شد! تا زمانی که شایسته سالاری در گزینش فارغ‌التحصیلان و جذب نیروی کار آکادمیک جایگزین نظام معیوب فعلی نگردد و تبعیض و نابرابری در استخدام متقاضیان به عناوین مختلف اعمال گردد نه تنها نظام اداری ما همچنان آسیب خواهد دید بلکه سطح کیفی علمی دانشگاه‌ها نیز شاهد ادامه روند اسفبار کنونی خواهد بود.

رشد بی‌حد و مرز دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی چه تبعاتی برای کشور داشته است؟
به باور من رشد و توسعه کمی بی‌حد و مرز دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی از ارزش علم و تحصیل در ایران بشدت کاسته است. در سال‌های نه چندان دور قبولی در کنکور و ورود به دانشگاه‌ها برای متقاضیان به ادامه تحصیل یک رؤیا بود. امروز این چنین نیست. دانشگاه‌ها بدون در نظر گرفتن امکانات محدود خود به پذیرش دانشجو می‌پردازند. اگر به بیلبوردهای تبلیغاتی دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی در شهرها توجه کنید، در می‌یابید در حال حاضر حتی در دور افتاده‌ترین شهرهای ایران می‌توان ردی از دانشگاه های غیردولتی یا غیرحضوری را یافت که در سال‌های اخیر بدون توجه به تعداد هیات علمی و امکانات بسیار محدود خود و البته بدتر از همه بدون توجه به فضای آموزشی در اختیار سازمان متبوعه به توسعه واحدهای خود پرداخته اند و ما اکنون واحدهایی را می‌شناسیم که چند هزار دانشجو را در ساختمان بسیار کوچک و با حداقل امکانات و بعضا بدون امکانات گرد آورده‌اند. مگر می‌شود در 6 یا 9 جلسه 2 ساعته، دانشجویی از رشته مهندسی مکانیک بدون در اختیار داشتن آزمایشگاه‌های تخصصی با توانمندی لازم فارغ‌التحصیل شود؟ ما در بسیاری از مراکز از حداقل‌های آموزشی و علمی برخوردار نیستیم اما همچنان شاهد افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو در این دانشگاه‌ها هستیم. این در حالی است که دانشگاه‌های غیردولتی اگر بخواهند نظام استاندارد علمی و آموزشی را در مراکز دانشگاهی‌شان اجرا نمایند با افت شدید دانشجو روبه‌رو خواهند شد پس چاره‌ای ندارند که از ضعف‌های علمی دانشجویان چشم پوشی کنند و دانشجویان را به هر نحو ممکن راضی نگه دارند. ورود آسان به دانشگاه‌ها شدیدا از ارزش معنوی آن کاسته است و به عبارتی کیفیت آموزش فدای کمیت شده است.

به نظر می‌رسد استاندارد‌های لازم برای پذیرش دانشجو در دانشگاه‌ها و موسسات عالی در کشور اعمال نمی‌شود. این مساله چه پیامد‌هایی را برای آموزش عالی در بر دارد؟
تا چندی پیش داشتن توانمندی و استعداد تحصیلی از مهم ترین شرایط قبولی در دانشگاه‌های ایران بود اما هم‌اکنون پذیرش دانشجویان با حداقل معدل و بدون کنکور (با تبلیغات وسیع) در سال‌های اخیر بحران علمی دانشگاه‌های ایران را دوچندان نموده است. من دانشجویانی را می‌شناسم که حتی خودشان باور نداشتند که توانسته‌اند از رشته‌های مهندسی فارغ‌التحصیل شوند. پذیرش این دسته از دانشجویان اشتباه بوده و این روند اشتباه ادامه دارد. مشکلات مالی دانشگاه‌ها عملا سبب شده تا روند پذیرش دانشجو در ایران از استانداردهای حداقلی فاصله زیادی بگیرد و دانشگاه‌های غیردولتی به هر نحو ممکن تقریبا از همه سطوح علمی دانشجو پذیرش کنند، به کانال بسیار مناسبی برای کارمندان با مدارک تحصیلی پایین در انتظار افزایش حقوق و ارتقای شغلی تبدیل شوند و مهم تر از همه برای برخی از مدیران به وسیله‌ای برای ارتقای پایگاه و منزلت اجتماعی تبدیل شوند. متأسفانه این موج عظیم متقاضیان ورود به دانشگاه‌ها خود به عامل فساد در دانشگاه‌ها تبدیل شده است و هم‌اکنون کم نیستند تعداد متقاضیان ورود به دانشگاه‌ها که به دنبال ادامه تحصیل در دانشگاه‌هایی هستند که دوست، آشنا، همکار یا هر نوع رابط توانمندی را در آنجا داشته باشند تا بتوانند با حداقل حضور در کلاس‌های درس هم به کارشان ادامه دهند و هم مدرک بگیرند و هم اینکه به پشتوانه دوست و آشنا از استادان نمره اصطلاحا کیلویی کسب کنند. انضباط ضعیف در برخی دانشگاه‌ها سبب شده تا ما شاهد باشیم کارکنان ادارات و سازمان‌های دولتی با هدف افزایش حقوق و ارتقای شغلی بعضا از هر ابزاری برای رسیدن به هدف که اخذ مدرک باشد استفاده کنند. تعداد کارکنانی که پس از قبولی در دانشگاه‌ها با عنوان ماموریت شغلی در کلاس درس حاضر می‌شوند تا از مرخصی شغلی استفاده نکنند و همزمان درآمد داشته باشند کم نیست و این یعنی فاجعه اخلاقی!

آیا ساختار علمی نظام آموزش عالی در کشور توانایی پاسخگویی به نیازهای علمی امروز را دارد؟
 آموزش و پژوهش مهم ترین ارکان توسعه انسانی در هر کشور را شامل می‌شود. ساختار علمی و نظام آموزش عالی ایران کهنه شده است. ساختار کنونی تکاپوی پاسخ گفتن به نیازهای نسل جوان ما را ندارد. برای تحول آموزش عالی برای ابتدای امر باید از خود ساختار علمی این نهاد اساسی آغاز کرد. به باور من ریشه بسیاری از مشکلات موجود در زمینه ضعف علمی دانشجویان و فارغ‌التحصیلان به عناصر ساختاری درون سازمانی نظام آموزش عالی باز می‌گردد. این تغییر ساختار باید از راس هرم یعنی نحوه انتخاب وزیر علوم، معیارهای انتخاب وزیر و کارکنان وزارتخانه را تا دگرگونی قوانین آموزشی و پذیرش دانشجو استاد و تعداد اعضای هیات علمی و قوانین توسعه دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی و نحوه فارغ‌التحصیلی دانشجویان و... را شامل شود. ساختار علمی در ایران شدیدا تحت تأثیر هنجارهای ساختاری بیرونی نیز قرار دارد.

مسیر حرکت نظام آموزش عالی را قوانین و سیاست‌های دولت‌ها مشخص می‌کنند و اکنون این سیاست‌ها و هنجارها کژکارکرد شده‌اند. اگر بخواهم برای شما مثال بزنم یک آسیب علمی بسیار حاد در سال‌های اخیر نحوه ارزیابی استادان است که یکی از معیارهای آن تعداد مقالات پذیرفته شده علمی – پژوهشی در مجلات معتبر دنیا و ISI است. این معیار سبب شده تا بسیاری از استادان ایرانی برای ارتقای علمی و تأمین امنیت حداقلی شغلی به خرید مقاله و چاپ مقاله در سایت‌ها و مجلات زرد روبیاورند. شرکت در کنفرانس‌های بی‌ارزش و کم ارزش داخلی و خارجی، ترتیب دادن همایش‌ها و کنفرانس‌های بی‌هدف و فاقد توجیه به منظور ارتقای جایگاه مراکز آموزش عالی تنها بخشی از معضلات ساختار و نظام آموزش عالی بیمار ما است. کم نیستند تعداد مقالات و کتاب‌هایی که توسط دانشجویان جمع‌آوری می‌شوند و به نام استادان چاپ می‌شوند. بسیاری از مجله‌های علمی و پژوهشی ایران هم‌اکنون تا مقاله با نام یک استاد معتبر همراه نباشد از چاپ آن خودداری می‌کنند. از سوی دیگر فشار مضاعف هنجاری از سوی نهادهای اثر‌گذار بر دانشگاه‌ها نیز بعضاً انرژی زیادی را از دانشگاه‌ها سلب کرده است. این فشار هنجاری می‌تواند از مسائل فرهنگی تا نحوه انتخاب استاد وبازدیدهای گوناگون و... را شامل شود.  

آیا در نظام آموزش عالی کشور استعداد‌یابی تحصیلی انجام می‌شود؟
متاسفانه آموزش عالی در کشور اهمیت چندانی برای استعداد‌یابی تحصیلی قائل نیست که این مساله هر ساله موجب هرز رفتن انرژی‌های زیادی از جوانان ما می‌شود و کم نیستند دانشجویانی که در رشته‌هایی درس می‌خوانند که واقعاً علاقه‌ای به آن ندارند. دلزدگی و بی‌انگیزگی ناشی از انتخاب نادرست رشته تحصیلی سبب می‌شود تا این دسته از دانشجویان صرفا به صورت تکلیفی به ادامه تحصیل در آن رشته مشغولند. مشاوره درست و اتخاذ تمهیدات لازم و مناسب از سوی مراکز آموزش عالی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و آموزش و پرورش می‌تواند مفید واقع شود. یکی از مهم ترین مسائل ساختاری نظام آموزش عالی ایران فقدان بهره‌گیری مناسب از استعداد، خلاقیت و مشارکت دانشجویان است. برخلاف کشورهای توسعه یافته، آنچه من به عنوان عضو بسیار کوچک جامعه دانشگاهی ایران می‌بینم، نظام و ساختاری است که هر یک از عناصر آن که دانشجو و استاد از مهم ترین‌ها محسوب می‌شوند، ساز خود را می‌زنند و در عمل در بسیاری از دانشگاه‌ها و رشته‌های تحصیلی ارتباط علمی بین استاد و دانشجو وجود ندارد. یک مشاهده و تحقیق میدانی می‌تواند بخوبی نشان دهد که در دانشگاه‌های ایران ظرفیت و فضای فرهنگی لازم برای همکاری علمی و پژوهشی استاد-دانشجو با کاستی‌های زیادی روبه‌رو است. برای توسعه علمی باید در زمینه افزایش مشارکت استاد – دانشجو فرهنگ‌سازی کرد.

به نظر شما آیا استخدام استادان در سیستم آموزش عالی بر اساس ضوابط علمی و استاندارد‌های لازم است؟
نحوه گزینش استادان هم از کارآمدی لازم برخوردار نیست. بخش بزرگی از معلمین آموزش و پرورش به دلایل مختلف از جمله افزایش درآمد و ارتقای منزلت اجتماعی به ادامه تحصیل در مقاطع ارشد و دکترا رو آورده‌اند تا در نتیجه بتوانند در دانشگاه‌ها (عمدتا دانشگاه‌های پیام نور، دانشگاه آزاد و دانشگاه علمی کاربردی) به تدریس مشغول شوند که این مساله خود به یک آسیب جدی برای کاهش سطح علمی آموزش در مدارس و دانشگاه‌ها دارای نیازها و اشکال متفاوتی است و به کارگیری همزمان استادان در دو سیستم آموزشی متفاوت می‌تواند آسیب‌های علمی و آموزشی جدی به ساختار علمی آموزش عالی وارد کند.

اصلی ترین علل به وجود آمدن نابسامانی‌ها در آموزش عالی کشور چیست و در نهایت جامعه به کدام سو می‌رود؟
بخشی از بحران آموزش عالی در ایران نتیجه فقر فرهنگی است و همه کاستی‌ها و ناکارآمدی‌ها را نمی‌توان مستقیما به ساختار علمی ربط داد. از ارزش دانش و علم در دهه اخیر در ایران تا حدود زیادی کاسته شده و بر ارزش ثروت و سایر ارزش‌ها افزوده شده، به عبارتی تغییرات و دگرگونی‌های ارزشی در بروز بحران دانشگاهی ایران بسیار تأثیر‌گذار بوده است.

مدرک گرایی، فردگرایی، فقر و نابسامانی فرهنگ سازمانی، شتاب زدگی، تجمل گرایی، اقتدارگرایی، نتیجه‌گرایی و قانون گریزی از مهم ترین مسایل فرهنگی ایران هستند که بشدت نظام آموزش عالی ایران را با بحران روبه‌رو کرده‌اند.

برای اصلاح نظام دانشگاهی ایران باید برای کاستن این آسیب‌ها و از میزان تاثیرگذاری بر دانشگاه‌ها و ساختار علمی و آکادمیک ایران کاست. روند افت کیفی نظام آموزش عالی، تورم آکادمیک و رشد بیمارگون و بدکارکرد نظام آموزش عالی شدیدا بر توسعه علمی ایران ضربه وارد نموده است. اگر بخواهیم معیار ارزیابی آموزش عالی را فقط و فقط مقاله‌های علمی منتشر شده در مجله‌های بین‌المللی در نظر بگیریم همه چیز نظام آموزش عالی ایران مطلوب و بی‌ایراد است اما اگر بخواهیم واقع نگر باشیم با مشکلات زیادی روبه‌روایم که بعید است در کوتاه‌مدت اصلاح شود.
 
ارسال نظر