در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۸۸۶۲۲
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۳ - ۱۲:۳۳
عدم عبور لیبی در دوره حکومت قذافی از ساختار قبیله ای به ساختار دولت - ملت، علت اصلی ناآرامی ها و بحران امروز این کشور است.
ساختار قیبله ای؛ ریشه بحران لیبیگروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) - ریشه ناآرامی‌ها و تنش‌های داخلی امروز لیبی به پیشینه تاریخی این کشور و ساختار قبیله‌ای که در آن حاکم است باز می‌گردد؛ در دوران 42 ساله حکومت معمر قذافی لیبی نتوانست ساختار یک جامعه سیاسی را به خود بگیرد و قذافی نیز نه تنها در این راستا اقدامی نمی‌کرد بلکه با افزایش شکاف قبیله‌ای اهداف و سیاست‌های خود را دنبال می کرد.

در همین راستا و پس از سقوط قذافی از آنجا که سازه‌ای به نام دموکراسی در لیبی شکل نگرفته بود دوره 3 ساله پساقذافی همواره با جنگ و درگیری‌های داخلی عجین بوده است و طرف‌های درگیر منافع قومی و قبیله‌ای خود را بر منافع ملی کشور ترجیح می‌دهند.

مساله دیگری که در تحولات لیبی حائز اهمیت است، سرازیر شدن حجم بسیار بالای اسلحه به این کشور در دوران سرنگونی قذافی است. کشورهای غربی با ارسال سلاح برای گروه‌های اپوزیسیون لیبی جامعه قبیله‌ای این کشور را به انواع تسلیحات جنگی مجهز کردند و اکنون این سلاح‌ها در دست مردم است و گروه‌ها برای مطالبات منطقه‌ای و قبیله‌ای خود از این سلاح‌ها استفاده می‌کنند. پس از سقوط قذافی مقرر شده بود که برای روی کار آمدن دولت جدید گروه‌های اپوزیسیون، ارتش و بازماندگان نظام قذافی برنامه‌ریزی کنند واختلاف‌های اساسی نیز از همان زمان آغاز شد، زیرا مناطق شرقی و غربی لیبی در تقسیم قدرت با هم اختلاف نظرهای جدی داشتند. گروه‌هایی که از مناطق شرقی بودند با این ادعا که در دوران قذافی در محرومیت و تحت فشار بوده‌اند و اساسا آنها آغازگر قیام‌های ضد قذافی بوده‌اند و باید سهم بیشتری از قدرت داشته باشند، با گروه‌های مناطق غربی درگیر شدند.  

یکی دیگر از مشکلات داخلی لیبی وجود نهادهای موازی در این‌کشور است به‌عنوان مثال سال‌گذشته در لیبی انتخابات پارلمانی برگزار شد و طبق قانون اساسی این کشور با شکل‌گیری پارلمان بایدکنگره منحل می‌شد اما اختلاف‌های داخلی بین گروه‌ها مانع از انحلال کنگره شد و در حال حاضر هم‌کنگره و هم پارلمان با عملکردهای موازی در لیبی فعالیت می‌کنند. در حالی که پارلمان لیبی از نخست‌وزیری عبدالله الثنی حمایت می‌کند، دولت دیگری به نخست‌وزیری عمر الحاسی از سوی شبه‌نظامیان و کنگره حمایت می‌شود و رسانه‌ها به اشتباه درگیری‌های لیبی را بین دولت و شبه‌نظامیان معرفی می‌کنند، اما واقعیت این است که درگیری بین دو دولت است.

در چنین شرایطی خلیفه حفتر، ژنرال بازنشسته لیبیایی برای آرام کردن اوضاع وارد عمل شده و علیه گروه فجر درگیری‌هایی را آغاز کرد تا شهر طرابلس را بگیرد و این تصور پیش آمد که حفتر با پارلمان و عبدالله الثنی همسو است در حالی که این‌طور نیست و در این درگیری‌ها هر سه طرف به دنبال منافع خود هستند.

آنچه مسلم است، برخی گروه‌های افراطی منتسب به القاعده نیز در لیبی بیکار ننشسته و از فضای امنیتی و بحرانی حاکم بر کشور استفاده کرده و با دادن وعده‌های گوناگون به مردم لیبی حتی برای خود طرفدارانی هم جذب کرده و در حال حاضر شاهد اقدامات تروریستی این گروه‌های افراطی نیز هستیم.

علاوه بر این، بحران داخلی لیبی در سه سطح داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی تاثیرات بسیار جدی بر‌جای خواهد گذاشت. در سطح داخلی در صورتی که اختلافات بین گروه‌های داخلی و مناطق شرقی و غربی این کشور ادامه یابد، تمامیت ارضی کشور تهدید می‌شود و خطر تجزیه دور از انتظار نیست.

از سوی دیگر این نا‌آرامی‌ها مانع شکل‌گیری نهادهای قدرت می‌شود و حتی اگر هم این نهادها مانند پارلمان شکل بگیرند، نمی‌توانند فعالیت کنند و در نتیجه مشروعیت نظام و سیستم تحت تأثیر قرار می‌گیرد.در سطح منطقه‌ای، از آنجایی که گروه‌های افراطی در اکثر کشورهای منطقه آفریقا از جمله الجزایر، لیبی، تونس، مصر و... پایگاه دارند، خطر سرایت تهدیدهای امنیتی از سوی القاعده به این مناطق وجود دارد و این مساله فضای منطقه را نا‌امن می‌کند و مانع توسعه کل منطقه می‌شود.

در سطح بین‌المللی نیز از آنجا که آفریقا به ویژه شمال آفریقا در همسایگی دریای مدیترانه و عمق استراتژیک اروپا واقع شده است، احتمال سرایت تهدیدهای القاعده و تروریسم به کشورهای اروپایی وجود دارد.

منبع: ایران
ارسال نظر