
از حوزههای مورد توجه این حکیم فرزانه، فلسفه و تدریس آن بود. با این حال بیش از اینکه از وی به عنوان استاد فلسفه و معرفت یاد کنند، وی را استاد اخلاق میدانند. این در حالی است که کتابی اخلاقی را با عنوان «حکمت» نیز در کارنامه خود دارند. گرایش ایشان به عرفان نیز تنها در چارچوب حکمت متعالیه است و تا به حال به تأییداتی از ایشان پیرامون تصوف مصطلح برخورد نکردهام.
اما در رابطه با جایگاه علمی این عالم ربانی باید در نظر داشت که در علم سه مرحله داریم؛ یک مرحله دانشجویی و طلبگی است که علوم فراگرفته میشوند و افرادی تا پایان عمر فکر میکنند که هنوز به قدر کافی یاد نگرفتهاند و همچنان به دنبال آموختن هستند، گروه دوم مدرسان و شارحاناند؛ اینها مطلب را فهمیدهاند و این قدرت را دارند که آن را به دیگران انتقال داده و برآن شرح و توضیح ارایه کنند. افرادی هم در درجه سوم قرار میگیرند که در کنار دو مرحله پیشین میتوانند کاستیهای مکتب را بشناسند و تلاش کنند که یک نظریه و نوآوری را ارایه کنند.
بیشتر استادان در مرحله دوم یعنی شرح و تعلیم قرار میگیرند، اما قدرت تاسیس ندارند و این رسم نیست که دست به کار جدید بزنند، یعنی تنها میتوانند بحث مربوطه را به خوبی شرح داده و تعلیم دهند. اما باید در نظر داشت که شرح و تعلیقات تولید علم نیست و آنجایی تولید علم اتفاق میافتد که اصل تازهای را تاسیس کنیم، ایشان به اعتقاد من از نظر مرتبه در مقام شرح و تعلیم قرار داشتند.