رییس مجلس اعلای عراق:
به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) عمار حکیم جوان در عرصه سیاست عراق وارث محبوبیت خاندان حکیم است؛ خاندانی که بیشترین قربانی را در دوران سی سال دیکتاتوری داد.
عمار حکیم به تاسی از پدر و عموی فقید خویش اندیشه تکثر و همزیستی در صحنه سیاسی و قومی عراق را مبنای حرکت مجلس اعلا قرار داده است.
روزنامه ایران در حاشیه سفرش به تهران با او به گفت وگو نشستیم که در پی میآید:
قبل از ورود به بحث فضای نظامی و جنگ اخیر تکفیریها درباره موقعیت و نقش تشکل شما که امروز با عنوان فراکسیون ائتلاف ملی در پارلمان و دولت حضور دارد بحث کنیم. در مورد ماجرای انتقال و جابه جایی قدرت در عراق و نقش تشکل تحت رهبری شما توضیح دهید.
در حقیقت نظام سیاسی در عراق یک نظام پارلمانی است و در نظامهای پارلمانی، این فراکسیونهای سیاسی هستند که با همکاری میان خود کارهای را پیش میبرند. در اینگونه نظامها، دولت از سوی مردم انتخاب نمیشود، بلکه مردم اعضای پارلمان را انتخاب کرده و این پارلمان است که رییس جمهوری، نخستوزیر و همچنین وزرا را برمیگزیند. در نتیجه هماهنگی، مشورت و ارتباط بین این نیروها مسالهای فوقالعاده مهم تلقی میشود.
در خصوص ائتلاف ملی باید گفت که این ائتلاف از نیروهای بسیار مهمی تشکیل یافته و برای نخستین بار غالب پارلمان را با کسب نصف به علاوه 17 کرسی در انتخابات به دست آورد و ما هماکنون در تلاشیم ائتلاف را به عنوان موسسهای قوی، کارا و موثر بنیانگذاری کنیم و علاوه بر دیگر جزییات، رییسی نیز برای آن برگزیده شود و هماکنون نیز میان نیروهای عضو ائتلاف و دیگر نیروهای سیاسی از جمله ائتلاف کردستان و دیگر فراکسیونهای پارلمانی مشاوره، رایزنی و تفاهم در حال جریان است. اینگونه تماسها و رایزنیها میان نیروهای سیاسی به روند تصویب و اجرایی شدن قوانین در مجلس برای خدمت به مردم کمک میکند و همین گروهها و نیروها در دولت نیز حضور دارند، بنابراین اینگونه تفاهمها در اجرایی شدن مصوبهها در کابینه نیز برای خدمتی مناسب و شایسته به ملت ما نقش مساعد ایفا میکند.
واقعیت این است که گروههای سیاسی عراق بویژه تا چند ماه دچار تشتت جدی شدند و حتی تکفیریها و داعش از همین شکاف برای نفوذ نظامی و سیاسی استفاده کردند. آیا شما تلاش جدی برای رفع این شکاف و برقراری تفاهم انجام دادید؟
بدون شک ائتلاف، سخنگوی غالب ملت عراق در فرایند تصمیمسازی سیاسی به شمار میرود و نقشی اساسی در تحقق یکپارچگی و انسجام داخلی از یک سو و انسجام ملی از سوی دیگر دارد. اگر ائتلاف نبود، بدون شک صحنه سیاسی کنونی شاهد بحران و مشکلات بیشتری بود و اگر ما خواستار یک فعالیت سیاسی منظم باشیم باید سراغ بزرگترین فراکسیون برویم و با منظم ساختن امور آن، روابطش را با دیگران استحکام بخشیده و بدین شکل فعالیت دیگر فراکسیونهای پارلمانی نیز منظم خواهد شد و درنتیجه شاهد ثبات و استقرار سیاسی خواهیم بود.
به اوضاع جبهه جنگ عراق نگاهی بیندازیم. خبرهای ضد و نقیضی از پیشروی نیروهای عراقی و عقب نشینی داعش میرسد آیا شما یک تصویر روشن دارید؟
بدون شک داعش به عنوان خطری بزرگ نسبت به روند سیاسی در عراق به شمار میرفت؛ به ویژه اینکه موصل و صلاحالدین نیز به دست تروریستها افتاده بود و ارتش نیز آمادگی مقابله با دشمنی با عقیدهای منحرف را که از تاکتیکهایی خاص استفاده کرده و به شکلی فجیع دست به کشتار میزد، نداشت.
داعش از ادواتی بسیار خونبار در برخورد با مردم استفاده میکرد و در مقیاسی بسیار وسیع دست به کشتار بیگناهان میزد. با ندای مرجعیت دینی و حمایت گسترده و به موقعی که جمهوری اسلامی ایران از عراق انجام داد که از جمله آنها میتوان به مشاوره و کمک کارشناسان و مشاوران نظامی ایرانی به دولت عراق اشاره کرد، بسیاری از جوانان مومن، معتقد و آماده ایثارگری و شهادت در دفاع از ارزشها، مقدسات، عتبات عالیات و وطن به صحنه آمدند و این امر نقش به سزایی در مقابله با داعش داشت.
اولا متوقف ساختن گسترش داعش و سپس پیروزی بر آن و بازپسگیری زمینهای غصب شده از آنان، از جمله برکات این ندا و کمکها بوده و ما پیروزیهای بزرگی را در آمرلی، جرف الصخر، بیجی، السعدیه، الجلولاء، جبال حمرین، العظیم و اخیراً در عزیزبلد، یثرب، الضلوعیه و جاده سامراء شاهد بودیم؛ اینها مناطقی بسیار وسیع و مهم هستند که تروریسم مدت زمانی در آنها گام گذاشته و ریشه دوانده بود، اما نیروهای مسلح به کمک نیروهای مردمی و جوانهای مؤمن توانستند که این مناطق را آزاد سازند.
برادران کرد و پیشمرگه ما در منطقه کردستان نیز دست به چندین عملیات مهم و فراگیر زدند و توانستند بخشی از مناطق را آزاد سازند؛ عشایر اهل تسنن عزیز نیز هماکنون اعلام آمادگی کرده و از دولت میخواهند که با آموزش و مسلح شدن، وارد این نبرد ملی و مهم در مقابله با داعش شوند.
یعنی عشایر اهل تسنن هماکنون وارد درگیریها شدهاند؟ بویژه اینکه داعش عمدتا اهل سنت نشین را به تسخیر درآورده است؟
داعش به شکلی خشونت بار در مناطقی که درآنها حضور دارد دست به کشتار زده و این اسلوب خشونتآمیز تنها در خصوص کسانی که با آن به مقابله میپردازند نیست؛ بلکه داعش تمامی نزدیکان و خویشاوندان کسانی را که با آن به مقابله پردازد مورد آزار و خشونت قرار میدهد؛ این مساله سبب به وجود آمدن نوعی نگرانی در خصوص ورود به معرکه از سوی افراد شده است، چرا که نزدیکان آنها را در معرض خطر و مشکلات قرار میدهد، به ویژه اینکه داعش در بدو امر ترس و رعب شدیدی را به وجود آورده بود. امروز که ما شاهد شکسته شدن هیبت داعش و تحقق پیروزیهای بزرگ بودیم، میبینیم که عشایر بزرگوار از خود آمادگی بیشتری برای مشارکت در عملیاتها نشان میدهند و نقش محوری در آزادسازی مناطق خود دارند.
ما نیز خواستار این هستیم که برادران اهل سنت ما در آزادسازی شهرها و مناطق خود نقش محوری داشته باشند، چرا که آنها نسبت به این مساله اولویت بیشتر داشته و ما نیز در خدمت آنهاییم و از آنها حمایت و پشتیبانی به عمل میآوریم.
ولی هنوز برای بسیاری معما است که چه شد که به یکباره داعش به شکلی ناگهانی این مناطق استراتژیک عراق را به اشغال در آورد؟
بخشی از این مسأله به داعش و کشتار وحشیانهای ارتباط دارد که آن را در پیش گرفتند، باید دانست که اعضای داعش از روی عقیده میجنگند، اما عقیده شان منحرف است. مساله دیگر آموزش پیشرفتهای است که عناصر داعش از آن بهرهمند هستند؛ آنها تاکتیکهای عجیب و غریبی را به کار میبرند؛ بستههای انفجاری، خمپارههای هاون و تک تیراندازی، سه اسلوبی است که عناصر داعش در محور برنامههای خود قرار دادهاند؛ در این وضعیت ارتش با شبحهایی در حال نبرد است که آنها را نمییابد، آنها زمین را مین گذاری میکنند و بخوبی از خمپارههای هاون بهره میبرند، آنها همچنین با تک تیراندازی، افراد را به شکلی دقیق میکشند. اینگونه تاکتیکهای غریب و همچنین جنگ خیابانی که داعشیها به شکلی شدید در پیش گرفتهاند و علاوه بر آن خونریزیها و کشتارهای دسته جمعی در مناطق مختلف حالتی از ترس و رعب را به وجود آورد.
از سوی دیگر در ارتش عراق که در شرایطی سخت و به شکل سریع و غیر مناسب توسط آمریکا تشکیل شد، طیفها و گروههای مختلف حضور داشتند که وابستگیهای مختلفی داشته و به شکل مناسب و کافی آموزش ندیده بودند. در ارتش عراق شاهد بودیم که فساد رخنه کرده بود و برخی از افسران نظام سابق نیز به آن راه یافته بودند و جایگاههای حساس و ویژهای را نیز به دست آورده بودند؛ آنها به شکلی غیر مناسب رفتار میکردند و بنابر این فساد مالی و اداری در داخل این موسسه رواج یافته بود که در نتیجه شاهد ارتشی ضعیف بودیم. ما در عراق همچون ایران موسسهای در موازات ارتش نداریم؛ مثلا در ایران علاوه بر ارتش، سپاه پاسداران و موسسات مشابهی نیز وجود دارد که ما در عراق از این امر بیبهرهایم، بنابر این میبینیم که دشمنی سرسخت با یک موسسه نظامی دارای مشکلات متعدد به شدیدترین نحو میجنگد، در حالی که این مؤسسه مشکلات و ضعف فراوانی دارد. علاوه بر آن، برخوردهایی که پیش از این با مناطق سنینشین صورت میپذیرفت، آنگونه که باید و شاید برخوردی مثبت نبود و شکایات و اعتراضاتی از سوی مردم در خصوص این مساله وجود داشت؛ در این خصوص داعش در بدو امر تلاش داشت که خود را به گونهای نجات بخش اهل تسنن در مقابل اقداماتی که ارتش وابسته به دولت انجام میدهد نشان دهد، دولتی که اینگونه وانمود میشد که دولتی شیعی است؛ شاید این مسأله را بتوان در چارچوب طرحی گنجاند که تلاشش این بود که میان دولت عراق و اهل تسنن کشور شکاف ایجاد کند.
به هر حال، در ابتدا داعشیها توانستند پاسخ مثبت بخشی از مردم را در این مناطق در خصوص تظاهر به اینکه نجات بخش آنها هستند جلب کنند، اما چیزی نگذشت که چنگ و دندان به مردم نشان داده و حقیقت اصلی خود را آشکار ساختند و شروع به قتل و کشتار مردم در این مناطق کردند تا جایی که صدها هزار نفر از اهالی این مناطق مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شدند و این مناطق که عمدتاً متعلق به اهل تسنن بود به ویرانی کشیده شد. صدها هزار نفر از مردم به مناطق دیگر پناه بردند و بسیاری به دست داعش کشته شدند و بسیاری نیز خانهشان ویران شد و بسیاری نیز تحت شرایطی سخت که داعشیها وضع کردهاند به زندگی ادامه میدهند.
بعضی از صاحبنظران میگویند آزادسازی این مناطق ممکن است به طول بینجامد؛ نظر شما در این ارتباط چیست بویژه اینکه عراق طی مدت زمان اخیر پیروزیهای بزرگ و سریعی را محقق ساخته است؟
همان گونه که میدانیم، برخی از کشورها در زمینه مبارزه با داعش از خود سیاسی کاری نشان داده و گاهی به آن در خصوص ادامه حیاتش کمک میرسانند. این کشورها به شیوهای آرام به دنبال مستحکم ساختن نفوذ داعش در عراق و رسمیت بخشیدن به این جریان در کشور ما هستند، اما ما عراقیها معتقدیم که باید به منظور تطهیر سرزمین خود از وجود داعشیها و تروریستها شتاب کنیم؛ بنابر این با اتخاذ مواضعی سریع و جدی دیدیم که پیروزیهای بزرگی محقق شد و مناطقی وسیع در مدت زمانی کوتاه آزاد شد و امیدواریم که خلاصی کامل از شر داعش در مدت زمانی بسیار کوتاه محقق شود.
آیا بعثیها نیز با داعش همکاری میکنند؟
بخش اساسی از ترکیب داعش را بعثیهای صدامی تشکیل میدهند که در نظام سابق جزیی از دستگاه سرکوبگر این نظام بودند، اکنون نیز ستون فقرات داعش را تشکیل میدهند، البته دیگر ترکیبات نیز در داعش عضویت دارند.
تصاویری که منتشر شد حاکی از این بود که شما در جبهههای درگیری علیه داعش، در کنار رزمندگان حضور یافتید، در این حضور به چه نکاتی از حیث مدیریت صحنه نبرد رسیدید؟
در حقیقت، همان گونه که عملیاتی صورت گرفت، من افتخار آن را داشتم که با پوشیدن لباس نظامی در کنار برادران رزمنده در جبهههای جنگ و خطوط مقدم قرار بگیرم؛ حقیقتا انسان در اینگونه شرایط احساساتی پاک را درک میکند که وصف ناپذیر هستند.
شور و حماسه، آمادگی برای فداکاری و ایثار، فرهنگ شهادت در راستای عقیده، مقدسات و وطن؛ جدای از مسأله مقابله با داعش و پیروزی علیه آن، این روحیه و فرهنگ دستاوردی بزرگ برای مردم عراق به شمار میرود.
فرهنگ شهادت مسالهای بسیار مهم است؛ هر ملتی که جوانانش آماده فداکاری، ایثار و شهادت در راه اسلام و عقیده و وطن خود باشند، شکست ناپذیر خواهد بود. این تجربه که تعداد زیادی از جوانان ما در برابر دشمنی وحشی قرار گیرند و علیه آن پیروز شوند، اطمینان بیشتری نسبت به خدا و همچنین اعتماد به نفس افزونی علاوه بر قدرت و عزت به آنها میدهد.
بنابر این میبینیم که این جوانان روحیه بالایی دارند و با تاکتیکهای عناصر داعش آشنایی پیدا کرده و هماکنون با تجارب فراوان به دفاع از کشور میپردازند که این مساله دستاورد بزرگی برای ماست. من افتخار و شرف بالایی برای خود میبینم که در کنار این برادران رزمنده عزیز باشم؛ من به میدان میروم که به آنها روحیه بدهم، اما در حقیقت من با روحیه بالای آنها قدرت و نیرو میگیرم.
چندی پیش دیپلماتهای عربستانی به بغداد بازگشتند؛ آیا این مساله به این معناست که رویکرد کشورهای عربی تغییر کرده است؟
بدون شک، استحکام، ثبات، قدرت، ریشههای دموکراتیک و تعدد انتخابات پس از گذشت یک دهه، واقعیتی را اثبات کرد که پیش از این به این وضوح و روشنی نبود؛ نیروهای امریکایی که اشغالگر به شمار میآمدند از عراق خارج شده و کشور با تمامیت ارضی کامل به دست مردم عراق افتاد و در انتخابات، مردم با نسبت بسیار بالایی شرکت کردند و دولتی قانونی و دموکراتیک را برگزیدند و بیگانگان در آن هیچگونه نقشی ندارند. دوری گزیدن هیچگونه توجیهی ندارد؛ برخی کشورها دیدند که دوری آنها فرصتی به دیگران که به میدان آمدهاند، داده است و ما به صراحت این مسایل را به برادران عرب خود گوشزد کردهایم.
برخی میگویند که ایران در عراق حضوری گسترده و وسیع دارد و ما نیز به آنها میگوییم که نگویید چرا ایران حاضر است؟ ایران همسایه عراق بوده و عمق استراتژیک به شمار میرود و طبیعی است که حاضر باشد؛ به ما پاسخ دهید که چرا شما غایب هستید؟ باید حاضر باشید و با عراق منافع تبادل کنید و عراق خواستار این است که روابطی خوب و گشاده با همه داشته باشد.
ما امیدواریم که کشورهای عربی برادر به لحظه تصمیمگیری برای ارتباط با عراق رسیده باشند و با این کشور بر اساس واقعیات جدیدش تعامل کنند.
طی سفر اخیرتان به ایران، با رهبر معظم انقلاب و مسوولان عالیرتبه دیدارهایی داشتید؛ چه بحثهایی طی این دیدارها انجام شد؟
عملا دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی امام سید علی خامنهای (دام ظله) مهمترین دیدار بود که به شکلی عمیق و طولانی صورت گرفت.
همچنین دیدارهایی با مسوولان عالیرتبه جمهوری اسلامی داشتیم و همچنین خدمت مراجع عظام تقلید در شهر مقدس قم رسیدیم.
هدف اساسی از این دیدارها، تعمیق روابط دوجانبه، شرح واقعیات عراق و تبادل آرا در این خصوص بود؛ همچنین میخواستیم که نسبت به تصورات و نظرات مسوولان جمهوری اسلامی نیز نسبت به آنچه در منطقه میگذرد اطلاع یابیم. همان گونه که گفتم روابط میان ایران و عراق، روابط بین دو کشور به تنهایی نیست، روابطی استراتژیک به دلیل همسایگی میان دو کشور است و ابعاد تاریخی و مشترکات فرهنگی بزرگی دارد؛ دو کشور مرزهایی طولانی دارند که به 1150 کیلومتر میرسد، بنابراین تاریخ، منافع و فرهنگ مشترکی وجود دارد و علاوه بر آن بافت اجتماعی مشترکی را در طول مرزها شاهدیم به شکلی که نیمی از یک عشیره در این سو و نیم دیگر در سوی دیگر قرار دارند و این مساله تاکیدی است بر اینکه دو کشور در ارتباط با هم بوده و یکدیگر را تکمیل میکنند. این مساله انجام سفرهای دائمی از سوی عراقیها به جمهوری اسلامی ایران را ضروری میسازد همچنین مسوولان ایرانی نیز به عراق تشریف میآورند و در راستای این تماسها، سفرها و دیدارها و رایزنیها، روابط بیش از پیش تعمیق میشود.
و سخن آخر...
حقیقتا من از مردم مسلمان ایران متشکرم که به این شکل چشمگیر با وجود تروریسم داعشی و محدودیت در خدمات و همچنین شرایط سختی که عراق میگذراند به این کشور آمدند و در احیای مراسمها و شعائر امام حسین (ع) به همراه مردم عراق مشارکت کردند.
ما عراقیها اگر در قبال آنها کوتاهی داشتیم معذرت میخواهیم، اما تلاش ما این بود که شرایط مناسبی را برایشان فراهم سازیم؛ من معتقدم که باید از این روابط حمایت کنیم، چرا که نباید این روابط به روابط میان دو دولت منحصر شود؛ باید به روابط میان دو کشور تبدیل شود یعنی بین دولتها و ملتها، بنابر این من از تاجران ایرانی بویژه بخش خصوصی میخواهم که با بخش خصوص عراق ارتباط برقرار کنند و منافع تجاری میان دو کشور تبادل شود. همچنین در امور فرهنگی و اجتماعی ما نیازمند افزایش ارتباط میان دو کشور هستیم تا به این تاریخ و ریشههای بزرگ تمدنی که دو کشور را گرد هم جمع میکند، جانی تازه بخشیده شود.