در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۸۹۰۶۲
تاریخ انتشار: ۲۳ دی ۱۳۹۳ - ۱۰:۳۸
یادی از مورخ فقید
رسول جعفریان با اشاره به کارنامه جعفر شهیدی، چارچوب کاری او را تلفیقی از ادبیات و تاریخ ارزیابی کرد.
جعفر شهیدی؛ تلفیق ادبیات و تاریخگروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) - رسول جعفریان *: مرحوم دکتر سیدجعفر شهیدی محصول جریان‌های فکری چندی است که طی چند دهه نخست حیات وی در ایران وجود داشت و ایشان در آن بستر رشد کرد.

جریان‌های یاد شده، برخی سنتی و برخی مدرن بودند و هر کدام به سهم خود در شکل‌گیری شخصیت فکری ایشان موثر واقع شدند.

به لحاظ سنتی ایشان یک طلبه و روحانی بود که سال‌های متمادی درس‌های حوزوی را خوانده بود اما در بخش مدرن، دو گرایش انقلابی پدید آمده در دهه بیست و سی و نیز تحصیلات دانشگاهی، در دو دوره مختلف، در ذهن ایشان تاثیر گذاشته است.

بدین ترتیب سه زاویه تفکر سنتی، تفکر انقلابی - مذهبی نو شده و جایگاه علمی ـ دانشگاهی، اساس فکر وتولید علمی ایشان را ساخته و شهیدی استاد را پدید آورده است.

اما به لحاظ علمی، دانش سنتی ایشان، همان دانش آخوندی، یعنی فقه و اصول است که در ایران و نجف دنبال کرده (۱۳۲۰ به نجف رفت و ۱۳۲۷ به تهران آمد) و به عمق آن رسیده است. در این مرحله بر عربیت تسلط یافت و این میراث را تا به آخر به عنوان یک ستون برای کار علمی خویش حفظ کرد. بعد از آن به موسسه دهخدا و دانشگاه آمد (۱۳۳۲ لیسانس و۱۳۴۰ دکترای ادبیات فارسی گرفت) و ادبیات فارسی آموخته و در آن دکترا گرفته و استاد شد.

دو زبانه بودن ایشان در فارسی و عربی و هر دو به صورت تخصصی، سبب شده است تا آثار برجسته‌ای در حوزه تصحیح و ترجمه توسط ایشان عرضه شود. با این حال مرحوم شهیدی به تاریخ اسلام شهرت یافت.

اکنون پرسش این است که، تاریخ چه مساله‌ای را برای ایشان حل می‌کرد؟ باید گفت تاریخ قالبی بود که هم ناقدان اسلام و مذهب و هم مدافعان می‌توانستند از سنگر آن حرف‌های خود را بزنند. تاریخ حاصل جمع افکار و عمل مذهبی در بستر زمان بود. به علاوه، با استناد به تاریخ بود که امکان طرح مسایل انقلابی و حتی کنایه به حکومت وجود داشت. تاریخ همیشه یکی از ارکان مباحث نوگرایانه یا نقادانه در جریان‌های فکری ایرانی بوده است و در این زمینه، شهیدی، شریعتی و بسیاری دیگر وضعیت مشابهی دارند و از تاریخ استفاده می‌کردند. شهیدی از تاریخ برای ارایه یک اسلام انقلابی، زینب‌وار و ابوذر وار استفاده کرد. برای همین آن آثار وی به عنوان آثار تاریخی ـ انقلابی شناخته می‌شود.

اما در مرحله دوم، یعنی بازگشت مجدد ایشان به تاریخ اسلام در دهه شصت، آن هم در حالی که تقریبا از سال ۱۳۳۵ به بعد که کار دانشگاهی وی و نیز همکاری‌اش با دهخدا (از سال ۱۳۲۸) و لغت نامه جدی شد، او به جز چند استثنا، کار تاریخ اسلامی نکرد. پس از انقلاب و در شرایط جدید که علاقه به تاریخ اسلام در کنار بحث‌های عقیدتی و فکری نزد انقلابیون اهمیت یافت و با دعوت‌های مکرر از آقای شهیدی برای تدریس در مدرسه عالی شهید مطهری و جز آن، ایشان برای بار دیگر به تاریخ اسلام بازگشت.

به واقع، به دلیل اینکه کار دانشگاهی ایشان در حوزه ادبیات بود، طبعا تمامی دوران تحصیل و نیز تدریس و استادی، با دانشجویان و استادان حوزه ادبیات سپری شده است، بنابراین طبیعی است که استاد بیش از هر چیز به ادبیات شهرت داشته باشند، این در حالی است که تاریخ، به نوعی حیاط خلوت برای کارهای پژوهشی استاد بوده است.

با این حال، اگر مردمی به قضیه نگاه کنیم، آقای شهیدی بیشتر به تاریخ و نهج البلاغه شناخته می‌شود، چرا که آثار ادبی ایشان مانند شرح مثنوی، دیوان انوری یا دُرّه نادره، آثاری بسیار خاص هستند.

*استاد دانشگاه تهران
ارسال نظر